ما با تماشای یک فیلم قرار نیست تنها در لوکیشن فیلم تامل کنیم اما هستند فیلمهای فراوانی در سینمای ایران که بستر روایت سینماییشان به نوعی در خدمت فیلم بوده و در سهولت این روایت کمک شایانی کرده است. این پاسخ بدیهی اما در آمارها و دادههای موجود با یک تناقض آشکاری روبهروست. اینکه در سینمای ایران کمترین توجهی به لوکیشنهای فیلمها نمیشود و با فاصله بسیاری، شهر تهران محل اصلی فیلمبرداری فیلمهای سینمایی است. تردیدی نیست که تهران، مهمترین شهر سینمای ایران است؛ بالاخره پایتخت کشور بوده و تقریبا همه استودیوها، مراکز و امکانات فیلمسازی در این شهرمتمرکز است. ازسوی دیگر،با توجه به اقتصاد شکننده سینمای ما، فیلم ساختن در تهران ارزانتر است. به همین دلایل، تهران،ازبدو پیدایش سینما تاهمین حالا،حضور پررنگی درسینمای ایران داشته است.همچنان تهران بر صدر همه شهرهای حاضر درسینمای ایران است؛هرچند مهمترین شهرسینمای ماست اماباهویتترین شهرآن نیست.اساسا فارغ از سینما نیز تهران شهر بیهویتی شده است.اگرهویت به مثابه شناسنامه است، تهران آن راندارد.پاریس، ونیز، لندن وهمه شهرهای قدیمی اروپا شناسنامه دارند اما با اینکه در ایران هنوز برخی شهرهاهویت بومی دارند متاسفانه تهران هویت خود را پاک از دست داده است؛ البته این موضوع که معلول ازمیان رفتن هویتهای شهری است که همچنان هم ادامه دارد.مدتی است سینمای ایران مملو از فیلمهای آپارتمانی است؛ فیلمهایی در فضاهای بسته با لوکیشنهای محدود. در این فیلمها، فیلمسازان نهایتا تلاش میکنند تنوع را با میزانسن ایجاد کنند. میدانیم هرچه لوکیشن کمتر، هزینه تولید نیز کمتر است. اقتصاد،حاکمیت دارد برجنبههای دیگر سینمای ایران. بروز این وضع از سویی مربوط به بازار محدود فیلم در ایران است. تصویر تهران، در سینمای ایران کج و معوج است و شفاف نیست. دلایل بروز این وضع، مختلف است و شخص یا مسئولی را نمیتوان به عنوان مقصرمحکوم کرد.مزاج سینمای ایران، اینگونه بوده؛مزاجی اقتصادمحورکه چنین دغدغههایی برایش اهمیت ندارد.ما فیلمسازی نداریم که به هویت شهرهایمان فکر کند.دررابطه بابازنمایی هویت تهران درفیلمها، مواردمعدودی را میشود پیدا کرد.