اهمیت تولید سینمایی مشترک بین ایران و کشورهای ایران فرهنگی از این روست که قرنهاست کنار یکدیگر زیست کردهایم و میتوانیم از این ظرفیتها با هدف تعمیق دوستیها و همگرایی بیشتر استفاده کنیم. این هدفگذاری موجب کاهش فاصلهها و اتحاد بین کشورهای منطقه میشود و زمانی که به کمک ابزار فرهنگسازی مانند سینما انجام شود، تأثیرگذاری آن بیشتر خواهد بود. تولید مشترک فیلم سینمایی بین ایران و کشورهای همسایه، تجربه نوعی هموطنی سینمایی را برای مخاطبان به ارمغان میآورد و ملتهای بیشتری را با چالشها و پیشرفتهای همسایگانشان آشنا میکند. در واقع میتوان تولیدات سینمایی مشترک میان ایران و کشورهای همسایه را از یکسو بازاری اقتصادی برای دو کشور و از سوی دیگر راهی برای ارتقای کیفیت فیلمهای سینمایی بهدلیل همافزایی مادی و معنوی دانست.
گرچه سالهاست که برخی فیلمسازان ایرانی همکاری با سینماگران کشورهای اروپایی و آمریکایی با هدف تولید فیلم مشترک را تجربه کردهاند اما میدانیم که اشتراک فرهنگی، دینی، تاریخی و حتی زبانی قابل پرداختی میان ما و آن کشورها وجود ندارد. ولی ما با همسایههای خودمان حرف مشترک بیشتری داریم و نهتنها زبان همدیگر را بهتر میفهمیم، بلکه به واسطه تمدن کهن در این منطقه، چهرهها و مفاخر هنری، ادبی، علمی بسیاری در ایران و همسایگی ما و در منطقه وجود دارند و بهنوعی آنقدر آب در کوزه هست که لازم نباشد تا برای گفتن حرفی جدید و قابل درک برای مردم، گرد جهان بگردیم. شوربختانه همین حالا بسیاری از چهرههای فرهنگی، مذهبی و ادبی معاصر و گذشته را که در ایران و کشورهای همسایه افتخارآفرینی کردهاند، نمیشناسیم؛ در حالی که تاکنون باید فیلمها و سریالهای زیادی در این رابطه ساخته میشد و امروز به جای اینکه تازه به فکر آغاز همکاری باشیم، بهدنبال توسعه و تقویت تولیدات سینمایی میبودیم. امروز حتی شاهد ساخت فیلمی در مورد کشورهایی که با یکدیگر زبان مشترک داریم، مانند تاجیکستان، کشورهایی که در زمینه مذهبی نزدیکی زیادی داریم، مانند عراق، افغانستان و پاکستان که از منظر همسایگی اهمیت زیادی دارند هم نیستیم. به تصویر کشیدن این مفاخر نامدار بین ایران و کشورهای منطقه، زمینههای همگرایی میان دو کشور را گستردهتر میکند؛ چراکه این مفاخر، جزو میراث مشترک و ارزشمند فرهنگی ما و همسایگان بهشمار میروند و هر دو طرف و حاضرند در این زمینه هزینه کنند.
خطر تحریف حقایق فرهنگی مشرق زمین
یکی از تبعات کمکاری ما و همسایگان در زمینه ساخت فیلم مشترک با یکدیگر که منجر به معرفی فرهنگ و مفاخر ایران و منطقه شود، این است که دیگرانی در فاصله جغرافیایی و شاید زاویه فرهنگی با ما، بدون هیچ درک کامل و موثقی از تجربه زیسته و فرهنگ حاکم بر ایران و همسایگانش، دست به کارساخت فیلم و سریالهایی شوند که احتمالا به دلیل مبهم بودن خصوصیات فرهنگی نهفته در این نقطه ازدنیا وبرای تجلی اهداف وایدههای خود وتصویرسازی مبتنی برخواست سیاستگذارانشان، تحریفات یا اشکالات روایی و تاریخی در فیلم خواهند داشت. درحالی که ما میتوانیم در قالب همکاری مشترک با کشورهای همسایه و توجه به داشتهها و اندوختههای فرهنگی خودمان، فیلمهای سینمایی تولید کنیم که هم از بعد اقتصادی برای دو کشور ثمرات خیری داشته باشد، هم ازساخت روایتی متناقض باحقیقت فرهنگ مشرق زمین ازسوی سینمای غرب،جلوگیری شود.به عنوان مثال این امکان وجود دارد که در همکاری با ترکمنستان در خصوص آداب و رسوم مشابه یا چهرههای هنری و ادبی مشترک مانند مختومقلی فراغی، شاعر ترکمن زاده ایران که آرامگاه وی در روستای آق توقای شهرستان مراوهتپه استان گلستان قرار دارد، فیلم بسازیم یا در همکاری مشترک با پاکستان، اقبال لاهوری را داریم که تولید سینمایی یا سریال درخصوص زندگی چنین چهره نامداری قطعا برای دو کشور جذاب خواهد بود.ظاهرا فیلمنامه فیلم سینمایی اقبال لاهوری باهدف تولید مشترک با پاکستان، درحال آمادهسازی است و بنیاد سینمایی فارابی قرارداد آن را به زودی منعقد میکند.همچنین میدانیم که اشعار حکیم نظامی به زبان فارسی سروده شده و میراث مشترکی بین دو کشور ایران وآذربایجان بهشمارمیرود. اخیرا نیزاخباری در مورد فراهم شدن مقدمات به منظور ساخت فیلمی برای حکیم نظامی مطرح شده و جمهوری آذربایجان قراراست درخصوص زندگی این شاعر شناخته شده با ایران تولید سینمایی مشترکی داشته باشد. همچنین امکان ساخت فیلمهایی درباره بوعلی سینا در همکاری با کشورهایی مانند تاجیکستان و ازبکستان وجود دارد یا میتوانیم با جمهوری چین در مورد تاریخچه جاده ابریشم و قصههایی که در این تاریخ و تمدن وجود دارد و اشتراکات تاریخی، فیلم سینمایی بسازیم.
هدفگذاری برای ساخت فیلم با کشورهای منطقه
در۱۰سال گذشته وحتی قبل ازآن۲۳تولید مشترک سینمایی داشتهایم که هرکدام به نوعی درتاریخ سینمای ایران نقطه عطفی بودهاند. این همکاریها مشارکت دراقتصادجهانی درواقع تنهاراه برونرفت ازشرایط فعلی برای سینمای ایران است ویکی ازراههای دستیابی به اقتصاد جهانی،تولید مشترک است ووقتی به تولیدمشترک سینمایی برسیم،همین اشتراکات موجب اکران وسیعترآثار سینمایی ایران در کشورهای منطقه و سایر کشورهایی که در تعامل فرهنگی وسینمایی با ما قرار دارند،میشود.جدا از تولیداتی که سینمای ایران با کشورهای غربی داشته که موضوع این گزارش هم نیستند زیرا هیچگاه نتوانستند ظرفیتهای سینمای ایران را به جهانیان بشناسانند و حتی در زمینه اقتصادی نیز موفق نبودند، در تجربیات محدودی که سینمای ایران باکشورهایهمسایه ودرواقع سینمای مشرقزمین داشته، موفقیتهای نسبی بهدست آمده است که میتوان به همکاری ایران وهند در فیلم «همای سعادت» اشاره کرد که یکی از فیلمهای پرفروش در ایران و هند بود.
چه فیلمهایی به معنای واقعی تولید مشترک است؟
اصولا فیلمی محصول مشترک به حساب میآید که علاوه برحضور عوامل کشورهای تولیدکننده آن، سرمایهگذار یا تهیهکنندهای خارجی نیز داشته و در کشور دوم هم اکران شود. درواقع در تولید مشترک سینمایی، هردو کشور باید به یک میزان مشارکت داشته باشند و اینگونه نباشد که ایران بازیگران، عوامل تخصصی و هزینههای لازم را تامین کند و فقط فیلمبرداری در کشور دیگر انجام شود یا برعکس، بلکه تفاهمنامهای لازم است که تمام جزئیات درقالب همکاری مشترک در آن توضیح داده شود. چنین روندی نیازمند دیپلماسی فرهنگی جدی است و ما بهدلیل شرایط خاصی که ایران پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تجربه کرد، فرصت کافی برای رسیدگی و توسعه به این بخش از دیپلماسی را نداشتیم، اما با گذر از دشواریها ازدهههای ۷۰ به بعد شاهد رشد همکاریهای سینمایی ایران با کشورهای همسایه بودیم تا جایی که در اوایل دهه ۸۰ به تولیداتی به معنای واقعی کلمه تولید مشترک در سینما رسیدیم که کمال تبریزی با فیلم «فرش باد» این کار را انجام داد.این فیلم محصول مشترک سینمای ایران و ژاپن بود که طی آن هم سرمایهگذاری بهصورت مشترک رقم خورد و دوربین، دربخشهایی ازایران و ژاپن تصویر گرفت. کافه ترانزیت، تولدی دیگر، رستاخیز، سلام بمبئی و...بسیاری دیگر ازفیلمها دراین سالها بهصورت مشترک با کشورهای همسایه ساخته شد اما بهدلیل نبود سیاستگذاری مشخص راه به جایی نبرد و نتوانست در زمینه اقتصادی هم آوردهای داشته باشند.همین روزها نیز فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی، تولید مشترک ایران و ترکیه در دو کشور درحال اکران است که گرچه نقدهایی به اثر شده اما میتوان ساخت فیلمی درخصوص مفاخرارزشمند برای دوملت را به فال نیک گرفت وچنین آثار سینمایی بزرگی را سرآغاز دوران تولیدات مشترک با استانداردهای بالا دانست.
قابلیتهای سینمایی ایران فرهنگی
جغرافیای ایران فرهنگی این قابلیت را دارد که سینماگران ایرانی با مطالعه روی سبک زندگی، مفاخر فرهنگی، ادبی، سیاسی و تاریخی مشترک در دامنه این جغرافیا، فیلمهای سینمایی در قالب همکاری دوجانبه تولید کنند.بهعنواننمونه کشورهای حاشیه دریای خزر و کشورهای حوزه خلیجفارس در شمال و جنوب ایران مانند گنجینهای از روایتهای ناگفته هستند؛ داستانهای تاریخی، مذهبی یا موضوعات مرتبط با آداب و رسوم مشترک بین ایران و این کشورها قطعا دیدنی خواهد بود. ضمن اینکه تولید فیلم سینمایی مشترک با چنین رویکردی، میتواند موجب هویتبخشی به مردمان ایران و کشورهایی که در موضع همکاری با آنها قرار داریم شود. خوشبختانه در سازمان سینمایی نقشه راه جدیدی در حوزه بینالملل تعریف شده که بهواسطه آن قرار است همکاری بیشتری با کشورهای منطقه و نیز کشورهایی که مشترکات تاریخی، فرهنگی و آیینی دارند، داشته باشیم.
نیاز به اتحادیه فیلمسازی در اوراسیا
اولین گام در رسمیت یافتن تولید فیلم سینمایی مشترک با کشورهای همسایه بهعنوان جریانی مستمر، برداشتن موانع و ایجاد سازوکاری دائمی برای مدیریت تعاملات فرهنگی و سینمایی است؛ بهعنوان مثال ما هیچ اتحادیه فیلمسازی در آسیا نداریم و شاید تاسیس وفعالیت چنین نهادی در نقش تنظیمگر تولیدات سینمایی کشورهای آسیایی، به تولید فیلمهای مشترک بیشتری کمک کند.فرض کنید مراسمی شبیه به رویدادهای سینمایی در جهان برای منطقه اوراسیا داشته باشیم که لازمه آن تشکیل اتحادیه سینمایی کشورهای منطقه است. قطعا پیادهسازی و اجراییشدن چنین طرحهایی، از آنجایی که برآمده از خواست ملتهایی با اشتراکات فرهنگی است، به تولیداتی خواهد رسید که همسو با همین فرهنگ و دغدغههای مشترک ملتهای منطقه است.
جانبخشی به سینمای استراتژیک در منطقه
بهعنوان نمونه، با توجه به تجربیات ایران وکشورهای همسایه از اقدامات تروریستی داعش درمنطقه وحملات آمریکا به کشورهای عراق، افغانستان و... در دهههای اخیر، آیا در تعامل با همسایگان نمیتوانستیم تولیدات سینمایی درراستای بیان حقیقت پشتپرده این فجایع برای مردمان داشته باشیم؟ اصلا میزان تولیدات سینمایی ما با محوریت دغدغههای مشترک در این منطقه، با آنچه غربیها آن هم به صورت تحریف شده، از وضعیت ما وحضورخود درخاورمیانه روایت میکنند،قابل مقایسه هست؟!ما تقریبا هیچ دستاورد قابل دفاعی در اینخصوص نداریم که بتوانیم از آنها بهعنوان آثار سینمایی استراتژیک، میان ایران و کشورهای همسو و هممرز یاد کنیم.
ضرورت تولید مشترک در سینمای دینی
از سوی دیگر سینمای جهان اسلام نیز مهجورمانده وکمتر سراغ تولید آثاری رفتهایم که مشارکت میان سینماگران کشورهای اسلامی را دربر داشته باشد و اگرتولیدی هم وجودداشته، درواقع هرکدام ازکشورهای اسلامی به تنهایی یابامشارکت سرمایهگذارهای وابسته به غرب یا جریانهای خاص کار کردهاند که نه فقط منافع امت اسلامی را درنظر نداشته بلکه به ضد خود تبدیل شدهاند. در واقع سینمای غرب از عدم اتحاد و تعامل سینمایی میان ایران و همسایگان به نفع خود سود برده و سینما را بوم نقاشی تصاویری کرده که دوست دارد از این منطقه به جهان ارائه کند.اکران فیلمهای سینمایی باموضوعات دینی مشترک مانند زندگی انبیا ومفاهیم و مصادیق دینی چالشهای خاص خودش را دارد. زمانی که فیلم «مریم مقدس» ساخته شد ابتدا تنها سه سینمای درجه دو داشت چرا که به گفته تهیهکننده این اثر،عدهای میگفتند فیلمهای دینی چه ربطی به سینما دارد؟ وحتی آنرا مسخره میکردند وبرای اثرتبلیغ نمیکردند اما استقبال بینظیر درهمان اوایل اکران، تعدادسینماهای نمایشدهنده این فیلم دینی رابه بیش از۱۰سینما رساند و نهایتا با۵۰ سینما اکران فیلم تمام شد. این یعنی مخاطب اتفاقا تشنه تماشای فیلمهای برآمده از فرهنگ بومی ایران است.