سربازان رسانه‌ای انگلیس

«زنده‌باد دشمن، زنده‌باد منافع دشمن»! «زنده‌باد امپراتوری انگلیس و زنده‌باد ملکه کالسکه‌سوار طلایی» و مکرر در مکرر «زنده‌باد لندن»! این حرف‌ها و کلمات تاریخی، عبارت است از یک وظیفه و یک تکلیف رسانه‌ای به مفهوم عام که از نخستین روزهای قرن بیستم، در فضای فرهنگی و سیاسی ایران پر از ثروت و نفت، آغاز شده و همچنان بر اسب‌های چشمگیر و تربیت‌شده امپراتوری لندن، در میدان‌های متعدد، نمایشگری می‌کند و دشمن را دوست معرفی می‌کند و چهره زشت آن را زیبا نشان می‌دهد و بوی بد نامردی آن را به نکهت خوش خدمتگری به وطن مقدس، مبدل می‌سازد.
کد خبر: ۱۴۵۵۸۵۸
نویسنده سینا واحد -  نویسنده و منتقد
 
درروزگاران پرتلاطم و ضعف قدرت‌های حاکمیتی خاورمیانه، عوامل دیپلماسی امپراتوری انگلیس، توانستند قراردادی را به دربار قاجارها تحمیل کنند که بوی سلطه و قربانی شدن استقلال و شخصیت ملی تاریخی ایران را می‌داد. قراردادی که معروف و مشهور به «قرارداد رژی» شد. بدیهی بود که وطن‌پرستان پاک‌نهاد و پاک‌سیرت، در برابر آن مقاومت کنند و نگذارند آرزوی دیرینه و کهنه‌شده امپراتوری انگلیس، سوار بر کشتی مراد و کامیابی گردد و به تسلط و فرمانروایی بر خاورمیانه افتخار کند؛ و در اندیشه فرستادن یکی از «لردهای» وفادار به پادشاهی انگلیس، برای اداره امور اقتصادی ایران، روزشماری کند!

با این‌که قدرت امپراتوری، شکست‌ناپذیر و پهناور در همه وسعت ایران به نمایش گذاشته شده بود، پهلوانان وطن‌پرست و دفاع‌گر از کیان و پرچم ‌آقایی و شخصیت ایران، به‌پا خاستند و بی‌هیچ ترس و نگرانی از قدرت امپراتوری بر این کشتی مراد سلطه‌گرانه انگلیسی حمله‌ور شدند و بادبان‌های آن را که مزین به پرچم پادشاهی انگلیس بود در آتش توفانی خشم ملت ایران، انداختند و نگذاشتند «کشتی مراد رژی» یا «مالک بیگانه کشاورزی ایران» به حرکت دربیاید و سیل ثروت را به سوی دربار لندن سوق دهد.کشاورزان و مالکان زمین‌ها با یک دریا اعتراض، انزجار و خشم از این قرارداد وطن‌فروشانه به شکایت برخاستند و در آستانه، سرا و بیت علمای ایران‌دوست اجتماع کردند تا پشتیبانی و همراهی آنان را جلب کنند و از شر فراگیر و کاملا سرزمینی این قرارداد دشمن زمین و کشاورزی ایران نجات یابند...

در دل ناپیدا و نگران این هیاهو و خشم شهرها و خانه علما، ناگهان یک صدای مقتدر و پایان‌ناپذیر در سراسر ایران آن روزگار پیچید و به خشم ملت ایران و توفان اعتراض شهرها، آفرین گفت و با یک فتوای مقتدرانه هم دربار بی‌دانش و بی‌عرضه قاجار را ادب کرد و هم کشیده‌ای تاریخی به امپراتوری انگلیس زد.

و این صدای مقتدر همانا فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی، این قهرمان بزرگ حفاظت از شخصیت ملی ایرانیان بود که توانست به‌سرعت ثانیه‌ها، ترس از قدرت تسلیحاتی و برتری‌های نظامی دشمن را در ذهنیت ملی ایران به نترسی عظیم و قهرمانانه تبدیل کند و گلوی امپراتوری انگلیس را آنچنان بفشارد که در برابر میز لغو و پاره کردن قرارداد رژی، زانو بزند و در برابر ملت حسینی و صدای مقتدر میرزای شیرازی، کرنش کند و عقب، عقب برود.

... و در این روزگار سرشکستگی امپراتوری انگلیس، یک «صدای سیاه» ضدقهرمانی ملت ایران، ناگهان از شهر «بمبئی» منتشر شد و گفت: این قرارداد رژی کاملا به‌نفع جامعه و ملت ایران بوده و آنان که  با این قرارداد شاهانه به مخالفت برخاستند، مخالف پیشرفت و ترقی ایران و کشاورزی ایرانیان هستند و با این مخالفت به عقب‌ماندگی ایران کمک کرده‌اند، نه آزادی و استقلال کشور.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها