تأملی بر چالش‌های حفظ و اشاعه زبان، به انگیزه سالگرد درگذشت دهخدا

بومی‌سازی مهم‌تر است یا فارسی‌سازی؟

هفتم اسفندماه روزی است که علی‌اکبر دهخدا، از بزرگمردان علم و ادب زبان فارسی در گذشت، بیشتر ما که او را برای تالیف لغتنامه دهخدا می‌شناسیم، باید بدانیم این اثر ارزشمند که مولفش ۴۰سال ازعمرش را برای نگارش آن صرف کرد، چیزی بسیار بیشتر از یک گردآوری ساده است.
کد خبر: ۱۴۴۶۶۶۱
نویسنده امیرحسین فلاح - نویسنده و روزنامه‌نگار
 
دهخدا با نگارش این لغتنامه به پی‌ریزی نوعی حافظه‌ تاریخی برای ایران معاصر دست یافت؛ پرداختن به اهمیت این اثر بزرگ، موضوع این نوشته نیست، بلکه سالمرگ این ادیب بزرگ را بهانه‌ای قرار داده‌ایم تا به پاره‌ای از تلاش‌های امروزه نهادهای فرهنگی در جهت حفظ و اشاعه زبان فارسی بپردازیم.

زبان فراتر از واژگان
زبان مادری، یعنی زبانی که مردمانی با آن صحبت می‌کنند، می‌نویسند و فکر می‌کنند از تاثیرگذارترین عوامل در برآیند اندیشه‌های یک ملت است؛ چه در ساختارها و اشکال، و چه در محتوایی که در سالیان دراز در تاریخ مردمی پرورده و انباشته‌شده، زبان نقشی تعیین‌کننده در فرهنگ و اندیشه مردمانی دارد که با آن زبان زندگی می‌کنند. به این ترتیب این زبان مادری، بسته به عواملی همچون پیشینه تاریخی، گستردگی جغرافیایی و رویداد‌ها وآثاری که در تاریخش رقم خورده، ظرفیت‌ها و نقاط قوت و ضعفی را برای کاربرانش پیش رو می‌نهد، بنابراین اگر امروز زبان فارسی برای شعرگفتن یا داستان‌سرایی و خلق متون ادبی توانمند است، باید بدانیم این ظرفیت را وامدار اشخاصی است که در طول تاریخ این سرزمین به سخنوری یا قلم‌فرسایی پرداخته‌اند؛ شماری از آنها را همه ما می‌شناسیم و شمار بسیار بیشتری را هرگز نخواهیم شناخت اما باید به‌یاد داشته باشیم زبانی که امروز استفاده می‌کنیم، بسیار بیشتر از مجموعه واژگانی است که به کمک دستور زبان در جملات متصل می‌کنیم.

تبادل واژگان بین زبان‌ها
بدیهی است که تبادل واژگان بین زبان‌ها، امری گریزناپذیر و طبیعی است، به این ترتیب هیچ زبان زنده‌ای را نمی‌توانیم بیابیم که از واژگان زبان‌های دیگر خالی باشد، این تبادل نه‌تنها اجتناب‌ناپذیر است بلکه در بسیاری از زمینه‌ها می‌تواند موجب بالندگی و تقویت زبان‌ها‌ باشد اما چگونه است که به برخی واژگان وارداتی واکنش نشان می‌دهیم و برخی را به‌راحتی استفاده می‌کنیم؟ سؤال مهم‌تر این است که چه زمانی باید نگران هجوم این واژگان از سوی زبان‌های دیگر باشیم؟ بعد از تسلط اعراب مسلمان بر ایران بسیاری از واژگان عربی وارد فارسی شدند، از آن زمان تا به امروز ما بسیاری از این واژگان را استفاده می‌کنیم. سال‌ها از این رویداد می‌گذرد، این واژگان جایگاه خود را در ساختمان زبان ما پیدا کرده‌اند و به‌عبارتی بومی‌سازی و بازتعریف شده‌اند؛ نتیجه این‌که موارد استفاده و جایگاه واژگان عربی یا زبان‌های دیگر نزد ما و در زبان فارسی با جایگاهی که این واژگان در زبان مبدأشان دارند، متفاوت است و پس از این، به واژگان جدیدی (عمدتا غربی) بر می‌خوریم که در دوران معاصر و حتی همین روزها وارد زبان‌مان می‌شوند و از آنها استفاده می‌کنیم، عمدتا این واژگان در حوزه‌های علوم تجربی و تکنولوژی هستند و علت آن نیز واضح است. در دوران معاصر این کشورهای غربی هستند که علم تجربی و تکنولوژی را در سطح کلان توسعه بخشیدند و عرضه کردند، نتیجتا طبیعی است که زبان مسلط بر این حوزه‌ها نیز تحت تاثیر همین موضوع تعیین شود.

سودای زدودن واژگان بیگانه
زبان فارسی که امروز از آن استفاده می‌کنیم بازمانده و نواده‌ای از «پارسی میانه» و کهن‌تر از آن «پارسی باستان» است. طی چندهزار سال گذشته این زبان کهن دچار تغییرات و الحاقاتی شده و باید اشاره کرد که برخلاف تصور عموم این تغییرات همیشه هم از باب انحطاط یا در شکست‌ها به زبان وارد نیامده‌اند. از گوناگونی اقوام ساکن در ایران تا ارتباطات زیاد مردم ایران با مردمان دیگر کشورها به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و گستردگی ایران در طول تاریخ ازجمله دلایل ایجاد تغییراتی هستند که زبان فارسی تجربه کرده. از همین رو می‌بینیم که بسیاری از این الحاقات نه‌تنها سبب انحطاط زبان فارسی نبودند بلکه به بالندگی و گسترش و کارایی این زبان نیز افزودند. با این‌همه چه از بین واژگانی که قدیم‌تر وارد زبان فارسی شدند و چه واژگانی که امروز به این زبان وارد می‌شوند همواره نگرانی و دغدغه جایگزینی این لغات و عبارات با برابر‌های فارسی‌شان وجود داشته است.

تاسیس فرهنگستان زبان ایران
 از سده سیزدهم هجری یعنی بیشتر از صد سال پیش جنبشی در ایران شکل گرفت که پالایش فارسی را از واژگان و عبارات و اصطلاحات بیگانه هدف قرار داد، این حرکت بعد از حکومت قاجار و در دوران سلطنت رضاشاه نیز ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی بود که «فرهنگستان زبان ایران» به کوشش نخست‌وزیر وقت، محمدعلی فروغی تاسیس شد که پاک‌سازی واژگان عربی از زبان را در دستورکار داشت، که البته موفق بود و واژگان بسیاری تولید کرد که امروزه در اذهان عموم پذیرفته شده و استفاده می‌شوند؛ «دانشگاه» برابر واژه انگلیسی «University» و «شهرداری» برابر واژه عربی «بلدیه» و «هواپیما»، «کودکستان»، «بازداشتگاه»، «نمایشگاه» و بسیاری واژگان دیگر که امروزه در جامعه رواج کامل دارند ازجمله این واژگان است. رشته این اقدامات جهت حفظ و اشاعه لغات فارسی هنوز نیز ادامه دارد اما باید سؤال کنیم که هنوز نیز می‌تواند مثل صد و اندی سال پیش به موفقیت و کاربرد دست پیدا کند؟

فرهنگستان ادب فارسی در امروز
مانند صد سال پیش، فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد اما سؤال اینجاست که آیا می‌توان انتظار داشت همان‌طور که در روزگار پیشین توفیقی حاصل کرد امروز هم موثر عمل کند؟ پاسخ این سؤال روشن است. چنانچه فرهنگستان کماکان به عملکرد سابق خود ادامه دهد که تا امروز هم همین‌طور بوده، در رسالت خود محکوم به شکست است، چرا که اولا هنگام تاسیس این فرهنگستان به کوشش فروغی، دایره تاثیرگذاری و هدف این سازمان به رسانه‌هایی بسیار کوچک‌تر از ابررسانه‌های امروز خلاصه می‌شد و بدیهی است که تاثیرگذاری بر رسانه‌‎های کوچک بسیار ساده‌تر می‌بود تا رسانه‌های بزرگ و پیچیده امروز. امروزه تقریبا تمام گویشوران زبان فارسی با ابررسانه‌هایی احاطه شده‌اند که بیش از ۹۰ درصد محتوای‌شان تماما به زبان انگلیسی است و اندک محتوای فارسی نیز تحت تاثیر عبارات و واژگان انگلیسی استفاده می‌شود؛ در چنین شرایطی تصور این‌که روش فعالیت پیشین فرهنگستان مؤثر واقع شود مانند این است که تصور کنیم با تفنگ آب‌پاش بشود آتشفشان را مهار کرد. حالا بگذارید تصور کنیم که تسلط فرهنگستان ادب فارسی و تمام نهادهای اشاعه‌دهنده لغات فارسی بر رسانه‌های جهان چنان مؤثر بود که هر واژه‌ای که به‌عنوان معادل عبارات زبان‌های دیگر وضع می‌کردند بلافاصله توسط تمام گویشوران مورد تایید و استفاده قرار می‌گرفت، آیا حتی در این شرایط این اقدامی کافی برای حفظ و اشاعه زبان و ادب فارسی بود؟ پاسخ این سؤال نیز منفی است، چرا‌که نباید از این نکته غافل شویم که فارسی‌سازی کلمات یک مسأله است و بومی‌سازی واژگان مسأله‌ای دیگر.

مواجهه با اندیشه به‌جای کلمه
هرچند استفاده از واژگان غیربومی برای عبارات تخصصی علوم تجربی یا نام‌های ابداعات و فناوری‌هایی که منشأ در کشور‌های دیگر دارند بدون مشکل و در بسیاری از موارد اجتناب‌ناپذیراست، اما زمانی که به حوزه علوم انسانی یا ادبیات نگاه می‌کنیم داستان به همین سادگی روایت نمی‌شود، چرا‌که واژگان تنها حامل معنای تحت‌اللفظی خود نیستند، بلکه اندیشه‌ها را حمل می‌کنند. به این ترتیب وقتی با واژه «هلیکوپتر» روبه‌رو هستیم؛ واضح است به وسیله‌ای نقلیه مشخصی اشاره می‌کنیم که خصوصیات مشخصی دارد اما زمانی که به مفاهیم و لغاتی که در جامعه‌شناسی یا علوم سیاسی  وجود دارد، نگاه می‌کنیم، موضوع متفاوت است؛ چرا‌که سیر تکامل این واژگان با همتاهای‌شان در دیگر ملت‌ها و زبان‌ها متفاوت بوده و بدیهی است که مفهومی که می‌رسانند نیز متفاوت باشد، در اینجا ما غیر از واژگان غیربومی با مفاهیم غیر‌بومی نیز مواجهیم؛ در نتیجه در بهترین حالت، معادل گرفتن از واژه، یک ترجمه است و ترجمه برای تألیف نمی‌تواند کافی باشد. در اینجا ذکر توضیحی از مرحوم دکتر سید‌جواد طباطبایی در مورد سیر واژگان «دولت» و «ملت» در ایران و اروپا خالی از لطف نیست: «دولت و ملت ایران، باستانی و قدیم است، یعنی قبل از این‌که ما کلمه ملت را معادل کلمه «nation» در انگلیسی قرار دهیم، ایران دارای واقعیت ملی بوده است. یعنی تمامی اقوامی که در ایران بودند از زمان‌های بسیار دور ملتی را ایجاد کرده بودند و این ملت بوده که دولت خودش را در زمان‌هایی مانند هخامنشی و ساسانی ایجاد کرده اما چرا واقعیت ما متفاوت است و اروپا نمی‌تواند به ما پاسخ دهد؟ علت روشن است، زیرا تاریخ آنها با ما متفاوت است. مفاهیم از سیر تاریخ اخذ شده‌اند و اموری مجعول نیستند. مطالعه واقعیت‌هاست که ما را به آنجا رسانده که باید مفاهیمی ایجاد کرد و مواد مشتت را در قالب مفاهیم جدید ریخت، به دلیل تحول تاریخی متفاوت با مفاهیم غربی نمی‌توانیم تاریخ ایران را مطالعه کنیم.» در نتیجه می‌بینیم که در مواجهه زبان فارسی با دیگر زبان‌ها بیش از این‌که با مواجهه لغات روبه‌رو باشیم با مواجهه اندیشه‌ها روبه‌روییم. در چنین شرایطی، صرفا فارسی‌سازی واژگان به نوعی ترجمه از روی تعصب محدود می‌شود، حال آن‌که زبان فارسی امروز، شاید بیش از گذشته برای رقابت با زبان‌های مطرح دیگر به محتوای پویا و اثرگذار نیاز دارد، در آینده این موضوع را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها