همین است که به صرف تماشای یک مجموعه آماری، نمیتوان حکم به منفی شدن مؤلفههای آن حوزه داد و باید نگاهی محاطتر به این موضوعات داشت. به عنوان مثال در زندگی فستفودی این روزها، میزان دید و بازدیدهای خانوادگی کاهش داشته است. اگرچه میتوان یکی از شاخصههای مهم در چرایی این اتفاق را به نابسامانیهای اقتصادی نسبت داد اما وقتی بدانیم این موضوع در بیشتر کشورهای جهان هم تکرار شده است، میتوانبه این دلیل رسید که اساسا در روزگار کنونی زمان کمتری برای دید و بازدیدها اختصاص مییابد. تیر خلاص به تشدید این شرایط را هم فراگیری دوساله کرونا در جهان زد، شرایطی که حتی آنها که به این رسم همچنان وفادار بودند را از تکرار آن منع کرد. از گزارش فرهنگ رفتار خانوار ایران که سال گذشته توسط مرکز آمار ایران منتشر شد هم میتوان به برخی از پیامدهای این موضوع پی برد. جایی که بسیاری از پاسخدهندگان به این پرسش، اعلام کردهاند زمان کمتری را نسبت به گذشته به دید و بازدیدها اختصاص میدهند و وقتی بدانیم جامعه آماری این گزارش، ۶۲هزارخانوار از تمامی استانهای ایران بوده، میتوانیم با تقریب نزدیکتری به واقعیت، آن را به کل این سرزمین تعمیم بدهیم. در میانه آمارهای این گزارش نتایج تلخی هم دیده میشود؛ یکی اینکه نزدیک به ۴۰درصد از پاسخگویان اعلام کردهاند که در صورت بروز مشکلی برای آنها «به هیچ وجه» انتظار کمک از سوی خانواده، دوستان و آشنایان ندارند. اما درصد دید و بازدیدها مؤلفههای جالب توجه دیگری هم دارد؛ یکی از آنها، سن و سال افراد است!
در نتایج نظرسنجی تازه جهانی هم میتوان دید که زمان خانواده یعنی پدر و مادر و خواهر و برادر مدام کاهش مییابد و از حدود ۴۰سالگی به بعد روندحداقلی خود راحفظ میکند.یا اینکه زمان دوستان در۱۸سالگی دراوج است ودرادامه، آن نیز درحدود ۴۰سالگی در اندازه پایین تثبیت میشود. زمان مربوط به همسر در سالهای ابتدایی و انتهایی دربالاترین میزان خود قرار میگیرد و بالاخره زمان مربوط به فرزندان در دهه چهارم زندگی در بالاترین میزان خود قرار دارد و بعد بهتدریج کاهش مییابد. و نکته بسیار مهم این نمودار مربوط به زمان تنهایی است. به گونهای که در تمام مدت مسیر(منهای همان دهه چهارم زندگی) نمودار صعودی است و هرچه که بیشتر به سمت کهنسالی میرود، تنهایی فرد افزایش مییابد.