به گزارش جام جم آنلاین به نقل از وری ول مایند، افکار، عواطف و رفتارهای ما همگی به هم مرتبط هستند، بنابراین افکار ما بر احساس و رفتار ما تاثیر میگذارند. بنابراین، اگرچه همه ما هر از گاهی افکار غیر مفیدی داریم، مهم است که بدانیم وقتی آنها ظاهر میشوند چه کار کنیم تا گرفتار آنها نشویم.
درمان اغلب می تواند برای تغییر افکار منفی مفید باشد، اما همچنین می توانید یاد بگیرید که چگونه الگوهای فکری خود را تغییر دهید. این مقاله برخی از مراحلی را که می توانید برای تغییر افکار منفی خود ادامه دهید، مورد بحث قرار می دهد.
ذهن آگاهی ریشه در مدیتیشن دارد. این تمرین جدا کردن خود از افکار و احساسات و مشاهده آنها به عنوان یک ناظر بیرونی است. تمرین ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند تا نسبت به افکار خود آگاه تر شوید و خودآگاهی بیشتری ایجاد کنید.
ذهن آگاهی قصد دارد رابطه شما را با افکارتان تغییر دهد. سعی کنید افکار و احساسات خود را به عنوان اشیایی ببینید که در کنار شما شناور هستند و می توانید بایستید و مشاهده کنید یا اجازه دهید از کنار شما عبور کنند.
از تأثیر افکارتان بر احساسات و رفتارتان آگاه شوید. افکار خود را رعایت کنید. از خود بپرسید که آیا این فکر مفید است؟ این فکر در خدمت چه هدفی است؟ این فکر چه احساسی در شما ایجاد می کند؟
هدف تمرکز حواس این است که با اجازه دادن به بخش متفکر مغز شما کنترل واکنش های عاطفی خود را به موقعیت ها به دست آورید. این نظریه مطرح شده است که تمرین تمرکز حواس ممکن است توانایی استفاده از افکار را به صورت سازگارتر تسهیل کند.
یک مطالعه نشان داد افرادی که درگیر تمرین ذهن آگاهی بودند، پس از قرار گرفتن در معرض تصاویر منفی، افکار منفی کمتری را تجربه کردند که نشان می دهد ذهن آگاهی ممکن است تأثیر تفکر منفی را کاهش دهد.
همانطور که افکار خود را مشاهده می کنید، روی شناسایی و برچسب زدن تحریفات شناختی و منفی بافی کار کنید.
به عنوان مثال، اگر تمایل دارید که خود را در هر موقعیتی به عنوان یک موفقیت یا شکست کامل ببینید، پس درگیر تفکر «سیاه و سفید» هستید. سایر الگوهای تفکر منفی عبارتند از:
نتیجه گیری سریع: این تحریف شامل ایجاد فرضیاتی در مورد آنچه دیگران فکر می کنند یا ایجاد فرضیات منفی در مورد چگونگی وقوع رویدادها است.
فاجعهسازی: این الگوی تفکر منفی با این فرض مشخص میشود که بدترین نتیجه ممکن بدون در نظر گرفتن احتمالات محتملتر و واقعیتر اتفاق میافتد.
تعمیم بیش از حد: این الگو تمایل به اعمال آنچه در یک تجربه قبلی اتفاق افتاده، در تمام تجربیات آینده دارد که می تواند تجربیات منفی را اجتناب ناپذیر جلوه دهد و به احساس اضطراب کمک کند.
برچسب زدن: وقتی افراد به خود برچسب منفی می زنند، بر احساس آنها در مورد خود در زمینه های مختلف تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، شخصی که خود را «در ریاضی بد» میداند، اغلب نسبت به فعالیتهایی که شامل آن مهارت است، احساس منفی میکند.
جملات "بایدی": تفکری که با جملات "باید" مشخص شده است تنها با فکر کردن به آنچه "باید" انجام دهید به دیدگاه منفی زمینه میزند. چنین اظهاراتی اغلب غیر واقعی است و باعث می شود افراد نسبت به توانایی خود برای موفقیت احساس شکست و بدبینی کنند.
استدلال عاطفی: این شامل این است که فرض کنیم چیزی بر اساس پاسخ عاطفی شما به آن درست است. به عنوان مثال، اگر احساس عصبی می کنید، استدلال عاطفی شما را به این نتیجه می رساند که باید در خطر باشید. این می تواند احساسات منفی را تشدید کند و اضطراب را افزایش دهد.
شخصی سازی و سرزنش: این الگوی فکری شامل «شخصی کردن چیزها» است، حتی زمانی که آنها شخصی نیستند. اغلب باعث می شود افراد خودشان را به خاطر چیزهایی که کنترلی روی آنها ندارند سرزنش کنند.
الگوهای تفکر غیر مفید به روش های ظریف متفاوت است. اما همه آنها شامل تحریف واقعیت و شیوه های غیر منطقی نگاه کردن به موقعیت ها و افراد است.
گلدمن پیشنهاد می کند که این مرحله تماماً در مورد شناسایی و برچسب زدن افکار منفی است. «اکنون که شما فکر را مشاهده کردید، می توانید آن را به عنوان یک فکر غیر مفید تشخیص دهید »
او همچنین پیشنهاد میکند که مکث کنید تا فکر را همان طور که هست بپذیرید. به خود یادآوری کنید که این فقط یک فکر است و واقعیت ندارد.
انواع مختلفی از تحریف های شناختی وجود دارد که به تفکر منفی کمک می کند. درباره این تحریفات بیشتر بدانید و آن را به خاطر بسپارید
یکی از بخش های اساسی یک برنامه درمانی که شامل درمان شناختی رفتاری (CBT) است، بازسازی شناختی است. این فرآیند به شما کمک می کند تا افکار منفی را شناسایی کرده و به پاسخ های مفیدتر و سازگارتر تبدیل کنید.
چه در درمان انجام شود و چه به تنهایی، بازسازی شناختی شامل یک فرآیند گام به گام است که در آن افکار منفی شناسایی می شوند، از نظر دقت ارزیابی می شوند و سپس جایگزین می شوند.
گلدمن پیشنهاد می کند شواهدی را بررسی کنید که این فکر را تایید یا رد کند. انجام این کار می تواند به شما کمک کند تفکر منفی را به چالش بکشید و جایگزین هایی را که مفیدتر و واقع بینانه تر هستند کشف کنید.
اگرچه در ابتدا فکر کردن با این سبک جدید دشوار است، اما به مرور زمان و با تمرین، افکار مثبت و منطقی به طور طبیعی به وجود خواهند آمد. بازسازی شناختی می تواند به شما کمک کند افکار خود را با انجام مراحل زیر به چالش بکشید:
به آنچه در گذشته در موقعیتهای مشابه اتفاق افتاده فکر کنید و ارزیابی کنید که آیا افکار شما با آنچه اتفاق افتاده مطابقت دارد یا خیر.
فعالانه فکر را به چالش بکشید و به دنبال توضیحات جایگزین باشید.
به آنچه که با ادامه باور به آن فکر به دست می آورید در مقابل آنچه که از دست می دهید فکر کنید.
تشخیص دهید که آیا فکر شما در واقع نتیجه یک تحریف شناختی است، مانند فاجعه سازی.
در نظر بگیرید که به دوستی که همین فکر را دارد چه میگویید
جانز هاپکینز پزشکی پیشنهاد می کند تلاش برای کمک به مبارزه با الگوهای فکری منفی مرتبط با افسردگی بر روی مثبت تمرکز کنید. از خود بپرسید آیا از وضعیت کنونی خود می توان نتیجه گرفت؟
با این حال، گلدمن توصیه می کند که افکار منفی را با افکار بیش از حد مثبت جایگزین نکنید. اگر افکار جایگزین واقع بینانه نباشند، مفید نخواهند بود.
شما نمی خواهید با جایگزین کردن فکر با چیزی که ممکن است واقع بینانه نباشد، خود را برای شکست آماده کنید. یک تکنیک مفید می تواند این باشد که از خود بپرسید در این شرایط به یک دوست چه می گویید.
گلدمن پیشنهاد میکند که اگر فکر میکنید "من یک شکست خورده هستم"یا "من شکست خواهم خورد"، نباید آن را با چیزی مانند "من میدانم که موفق خواهم شد" جایگزین کنید.
او میگوید: «در عوض میخواهید آن را با چیزی خنثیتر جایگزین کنید، که در عین حال مقداری دلسوزی به خود نشان میدهد، مانند «نمیدانم میتوانم این کار را انجام دهم یا نه، اما تمام تلاشم را میکنم».
یک مطالعه نشان داد که تنها یک مداخله بازسازی شناختی به افراد کمک می کند تا افکار منفی و سوگیری هایی را که در ایجاد اضطراب نقش دارند، کاهش دهند.
توقف فکر مخالف ذهن آگاهی است. این عمل مواظب افکار منفی و اصرار بر حذف آنها است.
مشکل توقف فکر این است که هرچه بیشتر سعی کنید افکار منفی خود را متوقف کنید، بیشتر ظاهر می شوند. این به عنوان بازگشت فکر شناخته می شود. ذهن آگاهی ترجیح داده می شود زیرا به افکار شما وزن کمتری می بخشد و تأثیر آنها بر شما را کاهش می دهد.
کارشناسان بر این باورند که بازگشت فکری که پس از تلاش برای متوقف کردن افکار منفی اتفاق میافتد، بسیار مضر است. در عوض، روانشناسان معمولاً یافتن راههایی برای مقابله مستقیم با افکار منفی را توصیه میکنند.
توقف فکر ممکن است در کوتاه مدت کمک کننده به نظر برسد، اما با گذشت زمان، منجر به اضطراب بیشتر می شود.
علاوه بر بازسازی شناختی، جنبه دیگری از CBT که گاهی برای افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی مفید است، شامل چیزی به نام «دفاع قاطعانه از خود» است.
از آنجایی که ممکن است گاهی اوقات، مردم واقعاً نسبت به شما انتقادی و قضاوت کنند، مهم است که بتوانید با طرد و انتقاد کنار بیایید.
این فرآیند معمولاً در درمان با گفتگوی وانمودی بین شما و درمانگر انجام میشود تا مهارتهای قاطعیت و پاسخهای قاطعانه به انتقاد را تقویت کنید. سپس این مهارت ها از طریق انجام تکالیف به دنیای واقعی منتقل می شوند.
به عنوان مثال، اگر در زندگی واقعی با انتقاد مواجه شوید، داشتن مجموعه ای از پاسخ های قاطعانه به شما کمک می کند تا با این موقعیت های بالقوه اضطراب آور مقابله کنید. علاوه بر این، طبق این روش، برخوردهای واقعی به عنوان فرصتی برای تمرین این روش مورد استقبال قرار می گیرند.
برخی از تحقیقات نشان میدهند که مواجهه با «مشکلات اجتماعی» بالقوه که به اضطراب و تفکر منفی کمک میکنند نیز میتواند مفید باشد. هدف از بهبود توانایی شما برای مقابله با انتقاد و طرد، کمک به افزایش تحمل شما در برابر ناراحتیهایی است که ممکن است ایجاد کنند. با افکار منفی خودکار خود مبارزه کنید.
سوابق فکر رهبری می تواند به عنوان بخشی از هر فرآیندی برای تغییر تفکر منفی استفاده شود. خاطرات فکری به شما کمک میکند سبکهای تفکر منفی را شناسایی کنید و درک بهتری از اینکه چگونه افکارتان (و نه موقعیتهایی که در آن هستید) باعث واکنشهای عاطفی شما میشوند، به دست آورید.
اکثر برنامه های درمانی CBT شامل استفاده از یک دفتر خاطرات فکری به عنوان بخشی از تکالیف منظم در منزل است.
برای مثال، یک دفترچه خاطرات فکری ممکن است روند فکری یک فرد در یک قرار و واکنشهای احساسی و فیزیکی ناشی از الگوهای تفکر منفی را از بین ببرد. در پایان تحلیل فکر، می توانید افکار غیرمنطقی در مورد طرد شدن را با روش های مفیدتر و مثبت اندیش جایگزین کنید.
اگر با الگوهای فکری منفی دست و پنجه نرم می کنید و این بر زندگی شما تأثیر می گذارد، با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید. در حالی که ممکن است به اشتراک گذاشتن افکاری که با کسی دارید دشوار باشد، درمانگران می توانند الگوهای تفکر منفی شما را ارزیابی کنند و به شما کمک کنند گفتگوی درونی سالم تری ایجاد کنید.
گلدمن دوست دارد به مشتریان خود یادآوری کند که فرآیند تغییر افکار منفی راه حل سریعی نیست. او توضیح میدهد: «این آسان نیست و زمان میبرد، اما با تمرین، آسانتر میشود و میتوانید افکار خودکار جدیدی ایجاد کنید که برای شما کار میکنند».
افکار منفی شامل باورهای منفی است که ممکن است در مورد خود، موقعیت ها یا دیگران داشته باشید. آنها می توانند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارند و می توانند در برخی از شرایط سلامت روانی وجود داشته باشند. مثال ها عبارتند از:
"من هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم شد"
"آنها باید فکر کنند که من احمق هستم که این را می گویم"
"این وضعیت قرارنیست درست شود."
چرا افکار منفی دارم؟
افکار منفی بسیار رایج هستند. شما ممکن است افکار منفی داشته باشید زیرا ما بیشتر تحت تأثیر منفی هستیم تا مثبت، یا سوگیری منفی داریم. همچنین ممکن است که از نظر تکاملی، تفکر منفی برای بقا مفیدتر باشد. افکار منفی ممکن است در نتیجه تحریفات شناختی رخ دهند. آنها می توانند علائم بیماری های روانی مانند افسردگی و اضطراب باشند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد