ویلچر پشت خط

اگرچه بارها در قوانین مختلف به مناسب سازی فضاهای شهری برای تردد معلولان و جانبازان تاکید شده اما هنوز اجرای این قوانین در بنبستهای موازی کاری و... مانده و هیچگاه شکل اجرایی به خود نگرفته است.
کد خبر: ۱۳۹۷۰۲

سال گذشته جمعی از جانبازان و محققان زیرنظر پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، اولین همایش ملی مناسبسازی محیط شهری را برگزار کردند که حتی رئیسجمهور نیز برای این همایش مقاله ارسال کرد. اگر چه راهکارهای علمی آن همایش بهطور جدی به چرخه اجرایی کشور نیامده است، اما این گروه از جانبازان و محققان بار دیگر دست به کار دومین همایش مناسبسازی محیط شهری شدهاند. برای روشن شدن ابعاد مختلف مناسبسازی محیط شهری با دکتر شاهرخنیا، مدیرکمیته ارتباطات و اطلاعرسانی، دکتر امیرامینی، دبیرعلمی همایش و دکتر محمدرضا سروش، رئیس پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان گفتگو کردهایم که میخوانید.

دکتر شاهرخنیا، شما سال گذشته به عنوان یکی از داوران و البته داور برگزیده در همایش مناسبسازی محیط شهری شرکت داشتید، در آغاز گفتگو درخصوص ویژگیها ورویکردهای همایش اول و رویکردهای همایش دوم که امسال برگزار خواهد شد، توضیح دهید؛
اولین همایش مناسبسازی محیط شهری 17 آبان 1385 در تهران با 2 رویکرد مناسبسازی محیط شهری و مبلمان شهری برگزار شد که محققان از این همایش استقبال و 500 مقاله به دبیرخانه ارسال کردند که به لحاظ کیفی از سطح بسیار خوبی برخوردار بودند. اما رویکرد همایش دوم، رویکرد حملونقل و آی تی است.

آقای شاهرخنیا، از آنجا که شما جانباز 75 درصد هستید و با مشکلات جانبازان و معلولان دست به گریبانید، در خصوص ضرورتهای مناسبسازی محیط شهری توضیح دهید؛
البته من این نکته را توضیح بدهم که هدف این همایش این نیست که هزینهای بکند و عدهای دور هم جمع شوند. بلکه ما به دنبال راهکارهای مناسبسازی هستیم؛ راهکارهایی که بتواند مشکل را به حداقل برساند و از سوی دیگر یکی از اهداف جشنواره فرهنگسازی است. مشکلات جانبازان و معلولان تنها در مناسبسازی محیط شهری خلاصه نمی شود ، بلکه مشکلات فرهنگی نیز دامن این گروه از جامعه را گرفته است. من برای روشنتر شدن موضوع، مثالی میزنم. فرض کنید یک جانباز یا یک معلول خانهاش نزدیک یک پارک است که بدون مانع ساخته شده و مناسب است، اما خانه این آدم 16 پله دارد و آسانسور هم ندارد، درست است که پارک مناسبسازی شده، اما خانه مشکل دارد. حالا فرض کنید مشکل خانه با بالابر یا معماری درست حل شد.
اما این فرد در خیابان نمیتواند از پلهای روی جویها رد شود و در خیابان به دلیل پستی و بلندیهای متعدد ویلچر قابل حرکت نیست یا اگر نابیناست، خیابان بهگونهای نیست که او بتواند براحتی تردد کند. بسیاری از مواقع ما جانبازان برای رد شدن از خیابانها با موانع مواجه میشویم و نمیدانیم برای خلاص شدن از مخمصه چکار باید بکنیم. بعد مساله فرهنگی برخورد با جانباز و معلول است. ما مورد تایید قرار میگیریم یا مورد تحقیر و یا ترحم. نمونه بگویم شاید جالب باشد. چند ماه پیش با پسرم از خیابانی میگذشتم که با مانعی برخورد کردیم که حتما باید یک سوی ویلچر را یک نفر دیگری میگرفت تا میتوانستم رد شوم. مردی با فرزندش میگذشت. از او خواهش کردم به من کمک کند.
او گفت: برای هرکس که جنگیدی، بگو بیاید کمکت کند. جمله عجیبی بود. نمیتوانستم ازاین جمله بگذرم. صدایش کردم و گفتم: من برای کسی جز وطنم نجنگیدم. یعنی آزادهتر از آن بودیم که برای کسی بجنگیم. از این همشهری پرسیدم: اسم پسرت چیست؛ گفت: روزبه. گفتم: اگر ما نمیجنگیدیم، اسم پسرت الان روزبه نبود، بلکه باید عبدالجاسم صدایش میکردی. ما برای این جنگیدیم.
بگذریم، این مثال را زدم تا برخوردهای تحقیرآمیز فرهنگی را هم گفته باشم یا حتی در خانوادهها هم دیده میشود؛ یک جانباز یا معلول براساس آرمانها و ایدهآلها جنگیده است، ولی حالا واقعیتها روی خودش را نشان داده و فرد دچار مشکل شده و برای جانباز هم فشار فراوانی میآورد.
باید برای حل همه مشکلات و رفع موانع فرهنگسازی مناسب کرد. من بسیاری از جانبازان را میشناسم که 10 سال است که از اتاق خود در آسایشگاه بیرون نیامدهاند. ملاقاتی هم نمیگیرند. این فاجعهای دردناک است. چرا که بیرون از اتاق آسایشگاه هیچ محیطی برای آنها مناسب نیست. ما معتقدیم اگر اتفاقی در یک جامعه رخ دهد و فرهنگ آن شکل نگیرد، فایده که ندارد هیچ، فاجعه هم به بار میآورد.

دکتر امینی، آقای شاهرخنیا با یکی دو مثال عمق فاجعه را تشریح کردند، شما درخصوص این مساله توضیح دهید که چرا با اینکه مسوولان میدانستند که جانبازان از جنگ باز خواهند گشت و مشکل خواهند داشت و از طرف دیگر 5 درصد جامعه را معلولان تشکیل میدهند، فکری برای مناسبسازی نکردند و آییننامه شکل اجرایی به خود نگرفته است، لطفا به عنوان دبیرعلمی، اهداف همایش دوم را تشریح کنید.
من اول اهداف همایش را توضیح میدهم و بعد سراغ سوال بعدی میروم. ما در همایش دوم به دنبال مطرح شدن مساله هستیم، برای کسانی که دستاندرکار هستند تا مشکلات را بدانند. ما میخواهیم نیازها از سوی خود اشخاص جانباز و معلول عنوان شود. هدف دیگر، استفاده از تجربیات کشورهای دیگر است. کشورهای اروپایی بخصوص پس از جنگ جهانی دوم، تجربیات بسیار خوبی به دست آوردهاند که میتواند راهگشا باشد و در نهایت، رسیدن به راهکارهای اجرایی یا به عبارتی «چه باید کرد؛» را مشخص کنیم.
حالا با این مقدمه، سراغ مساله اصلی شما میروم که چرا ما در این خصوص با توجه به آگاهی از مشکلات توسعه پیدا نکردیم. این نکته را نباید فراموش کنیم که دستورالعمل و آییننامه ابتدای این راه نیست. ما اگر میخواهیم مشکل حل شود باید اول فرهنگسازی کنیم و بعد بتوانیم دانش فنی را تولید کنیم. گام بعدی تنظیم مقررات و اجرای آن است. دانش فنی، زمینهای است که در دانشگاهها فراهم شود. باید در پایاننامهها و دروس این مساله مطرح شود و براساس این تحقیقات میدانی به دستورالعمل برسیم. دستورالعملهایی که ما داریم از منابع خارجی گرفته شده و مشکل همینجاست. ما باید دانشگاهیان را ترغیب کنیم که روی این مساله کار کنند.

منظور شما این است که در این خصوص بومیسازی اتفاق نیفتاده و به همین دلیل آییننامه شکل اجرایی نگرفته است؛ اما مساله این است که مشکلات جانبازان و معلولان تقریبا میتواند در تمام دنیا یکسان باشد.
امینی:
این درست است که مشکلات خیلی تفاوتی نمیکند، ولی آن بدنهای که باید این آییننامهها و قوانین را اجرا میکند باید به خود آگاهی برسد و ضرورتها را درک کند.
آییننامه بومی نیست؛ چرا که مشکلات عینی و ملموس جامعه ما در آن دیده نشده است. اینجاست که مساله بومی شدن بزرگ و حتمی میشود.
از طرف دیگر ما برای مناسبسازی میتوانیم 2 رویکرد داشته باشیم. یکی این که برای جانبازان تسهیلات ویژه بگذاریم، مثلا سیستم حملونقل مختص آنها ایجاد کنیم یا این که کل سیستم را از حملونقل گرفته تا معابر و... استانداردسازی کنیم. به عنوان نمونه ما میتوانیم جای ویژهای را در پارکینگها برای جانبازان و معلولان در نظر بگیریم و از سوی دیگر میتوانیم همه فضاهای پارکینگ را مناسبسازی کنیم. برای تحقق این شرایط یعنی مناسبسازی همگانی از مترو و تاکسی تا معابر و... باید سرمایهگذاری هنگفت صورت بگیرد؛ البته مساله این است که بالا بردن و ارتقای همه سیستم باعث انتفاع همه مردم میشود. در حالی که میدانیم امروزه حتی سیستم حملونقل برای افراد معمولی هم مشکل ایجاد میکند و نمیشود از آن درست بهرهبرداری کرد. ما به یک حرکت جمعی برای حملونقل عمومی نیاز داریم تا همه مردم به اضافه گروههای خاص از آن نفع ببرند. آن هم به این دلیل است که همه افراد جامعه بتوانند از فرصتهای برابر استفاده و به صورت مستقل در اجتماع حضور پیدا کنند.

ببینید، فکر میکنم در این خصوص اقداماتی شده که اصلا توصیهپذیر و با برنامه نبوده است. مثلا در اتوبوسهای تهران در ردیف جلوی صندلیها برچسبی زده شده که نوشته است مخصوص جانبازان، اما اصلا معلوم نیست جانباز و یا معلول چگونه از پلههای اتوبوس بالا بیاید و آنجا بنشیند. اتوبوس نه همسطح است و نه میلهها اجازه تردد جانباز را در اتوبوس میدهد. به نظر میرسد بسیاری از کارها برای رفع تکلیف انجام شده است نه برای حل مشکل. یا در تهران محل پارک خودروی مخصوص جانباز هست اما هیچ پلی آن اطراف نیست جانباز یا معلول بتواند از جدول رد شود. آیا این مشکل به دلیل بومی نبودن آییننامه است یا سیستم اجرایی هیچ وقت توجه ویژه نداشته است؛
امینی:
ببینید این مساله عام اجتماع است. وقتی میگویم نزدیک 10 درصد افراد اجتماع در گروه خاص قرار میگیرند. بنابر این ما باید 10 درصد از منابع را به رفع مشکلات این افراد اختصاص دهیم. مورد دوم این که وقتی داریم درباره 10 درصد جامعه صحبت میکنیم باید قوانینی تصویب شود که به همه دستگاهها اشراف داشته باشد. وقتی قوانین در یک دستگاه زیربخشی تصویب شود قطعا مشکلات رفع نخواهد شد بلکه پیچیدهتر هم میشود. قوانین باید در هیات دولت یا مجلس به تصویب برسد تا همه دستگاهها ملزم به اجرای آن باشند. قوانین باید عام باشد تا زیربخشها با هماهنگی بتوانند مشکلات را رفع کنند. بخشینگری نمیتواند کارگشا باشد. یک زیر بخشی کاری انجام میدهد اما ادامه آن توسط زیربخش دیگر صورت نمیگیرد و نه مشکلات حل نمیشود، بلکه به مشکلات نیز افزوده نیز میشود.

شما به یک اراده ملی برای حل این معضل معتقد هستید؛
بله، یک اراده ملی در کنار یک بودجه ملی. یک سهمی از بودجه و منابع انسانی باید برای این مساله در نظر گرفته شود و حتی سازمانی که بتواند این اهداف را پیگیری کند و تحقق ببخشد. تا به حال دیده شده که وقتی سازمان پیگیر این ماجرا نیست بقیه سازمانها این مساله را به صورت جنبی میبینند و مناسبسازی شهری رشدی نمیکند. یک سال بودجه هست و کارهایی انجام میشود و یک سال بودجهای نیست و اتفاقی نمیافتد.

ما الان در کشور چنین سازمانی نداریم. بنیاد شهید و امور ایثارگران یک سازمان نظارتی است و در ساختار این نهاد خدمترسانی به جامعه هدف یعنی خانواده شهدا و ایثارگران تعریف شده است. بنابراین نبود سازمان اجرایی برای مناسبسازی خود یکی از مشکلات است؛
امینی:
من سال گذشته مقالهای برای همین همایش ارائه کردم که در آن چگونگی برنامهریزی دسترسی معلولان، سالمندان و جانبازان به امکانات موردنیاز بررسی میشد. ما باید برای همه گروههای هدف یک برنامه جامع داشته باشیم. این برنامه هم باید براساس نیازسنجیها طراحی شود. برای طراحی این برنامه جامع همچنین باید میزان سرمایهگذاری، اهداف، زمانیبندی و... مشخص شود. رسیدن به یک برنامه بدون زمانبندی امکانپذیر نیست.
البته ما برای همایش یک برنامه اساسی در نظر گرفتهایم و آن این است که محققان تجریبات مفید سایر کشورها را به صورت تطبیقی به جامعه ایرانی انتقال دهند.

برای ارسال مقالات به همایش هنوز فرصت وجود دارد؛
بله تا اواخر مرداد ماه برای ارائه خلاصه مقالات وقت هست و فاصلهای 2 ماهه هم برای ارائه اصل مقالات تا فرآیند داوری وجود دارد.
شاهرخنیا: من نکتهای را درخصوص همایش اضافه کنم. روزی با چند نفر از دوستان بحث بود که مگر چند جانباز وجود دارد و چند نفر از این تعداد از خانه بیرون میآیند و کار انجام میدهند؛ این پرسش بزرگی است. منظور دوستان این بود که برای چند نفر قرار است این همه هزینه انجام گیرد؛ ما میخواهیم عاملی را به وجود بیاوریم که معلول و جانباز خود را در خانه زندانی نکند. فرهنگ مناسبسازی آنقدر اشاعه و پیشرفت کند که برای مردم جا بیفتد من جانباز نیاز به حضور در جامعه دارم. البته الان جانبازان در نوک این پیکان هستند و بعد معلولان و سالمندان و... قرار میگیرند. اکنون جامعه با جانبازان، معلولان و سالمندان در تقابل هستند. این نکته مهمی است. وقتی جانباز و... بیرون میآید، میگویند بیکاری که از خانه بیرون آمدی که این همه دردسر بکشی؛ برو و از خانه بیرون نیا. ما با این همایش به دنبال این هستیم که جامعه با جانباز، معلول و سالمند در تعامل باشند. حس ترحم به حس تحسین تبدیل شود. باز هم تاکید میکنم که جامعه هدف برای ادامه زندگی نیاز به حضور در جامعه دارد.
امینی: اکثر مردم بر این باور هستند که جامعه هدف ما افراد قابل احترامی هستند، ولی این تقابل به دلیل نارساییهای سیستم پیش میآید و اصل فرصتهای برابر مخدوش میشود. ضعف در خدمترسانی عوارض منفی برای کل جامعه دارد. مناسبسازی باید برای همه جامعه استاندارد و ارتقا یابد و این مساله به یکباره اتفاق نمیافتد و نیاز به پیگیری، استمرار و سرمایهگذاری دارد. ما باید پس از انجام تحقیقات، ارزانترین روشها و کوتاهمدتترین پروژهها را دنبال کنیم تا به حداقل دسترسی برسیم تا دریک دوره زمانی مشخص به اهداف بلندمدت برسیم. باید برنامههای کوتاهمدت را پیش ببریم تا فرصت و زمینه کارهای بزرگ در مناسبسازی محیط برای جامعه هدف ایجاد شود.

آقای سروش شما به عنوان رئیس پژوهشکده براساس چه نیازهایی به دنبال برگزاری همایش بودید و چه رویکردهایی را برای همایش دوم در نظر گرفتهاید؛
سروش:
البته دوستان بسیاری از نکات را گفتند. اما رویکرد ما در پژوهشکده پزشکی و سلامت جامعه ایثارگر است. سازمان بهداشت جهانی برای معلولیتها یک طبقهبندی ارائه کرده است که ابعاد مختلف و کارکردهای اجتماعی جامعه هدف را مورد بحث قرار میدهد. بخش بسیار جدی این طبقهبندی به محیط برای حضور جامعه هدف برمیگردد. بر این اساس هر چه قوانین و زیرساختهای حمایتی بیشتر باشد، کارکرد و حضور اجتماعی جامعه هدف افزایش پیدا میکند. این قوانین و طبقهبندی برای همه دنیا وجود دارد و ما هم به تبع تحت تاثیر قرار میگیریم و به این ترتیب ما با مناسبسازی براساس این طبقهبندی خویشاوند و نزدیک شدیم. به عبارت دیگر ما اگر به دنبال سلامت جامعه هدف هستیم، باید به مناسبسازی توجه کنیم. براساس مطالعاتی که در جامعه جانبازان صورت گرفت و نیازها مشخص شد، حضور در جامعه و مناسبسازی در اولویت قرار گرفت. براساس این نیاز جانبازان و آن ضرورتهای جهانی، همایش مناسبسازی در سال گذشته شکل گرفت.
اما درخصوص رویکرد باید با مباهات بگویم که پژوهشکده فقط کار اجرایی را به عهده گرفته است و خود جامعه جانبازان و معلولان بار اصلی همایش را به دوش کشیده و فعال شدهاند و دانشگاهها هم به عنوان مغز متفکر و به عنوان بخشی که باید سازوکارها را مدون کند، فعال شد. پژوهشکده فقط بستری است تا کارها پیش برود. البته ما فکر نمیکردیم که همایش با این استقبال وسیع روبهرو شود و این همه دانش در این خصوص در کشور وجود داشته باشد. همان طور که دوستان هم اشاره کردند، فرهنگسازی اصلیترین کار همایش است چرا که تا زمانی که مناسبسازی محیط به فرهنگ تبدیل نشود، شکل اجرایی درست را به خود نمیگیرد. در حال حاضر دستورالعملهایی وجود دارد که به صورت پوستهای و برای رفع تکلیف اجرا میشود. کسی اعتقادی به اجرای عمیق این مساله ندارد.

با توجه به این که رئیسجمهور سال گذشته به همایش مقاله ارسال کردند، آیا از بضاعت حضور رئیسجمهور استفاده شد؛ آیا از سال گذشته تاکنون اتفاق اجرایی حاصل از همایش به دست آمده است یا نه؛
سروش:
من فکر میکنم این اتفاق خیلی زود است. ما نباید از اولین همایش این انتظار را داشته باشیم. ما به دنبال مستندسازی دانش موجود در کشور هستیم. قبل از همایش اگر کسی میخواست درخصوص مناسبسازی کار کند، نمیدانست آیا منابع علمی وجود دارد یا نه؛ ولی در حال حاضر 150 مقاله علمی موجود است. این نتایج اولیه همایش است. براساس یک گزارش مستند از بنیاد شهید و امور ایثارگران بعد از همایش موانع بسیاری از ذهن آدمهای اجرایی درخصوص مناسبسازی برداشته شده است و نگاهها به مناسبسازی مثبت شده و بسیار دلگرمکننده است. ما زمینهای را ایجاد کردهایم که اگر یک مدیر خواست درخصوص مناسبسازی اقدام کند، دانش در اختیارش هست و میتواند بر این اساس تصمیمگیری کند.

منظور من بضاعت حضور رئیس قوه مجریه است. فکر میکنم این کار استثنایی است که رئیسجمهور مقاله علمی برای یک همایش یک روزه بدهد. این بضاعت که رئیس دولت به این معضل اشراف دارد و راهکار علمی هم برای رفع این معضل ارائه میکند، آیا تاثیری در سیستم اجرایی کشور گذاشت یا شما از این بضاعت بهرهبرداری کردید؛
سروش:
ما پژوهشکده هستیم و رایزنی اجرایی نداریم. واقعا نمیشود از یک مرکز تحقیقاتی این انتظار را داشت. ولی حضور رئیسجمهور فرصت خیلی خوبی برای جبهه مناسبسازی محیط شهری به وجود آورد که این فرصت از دست نرفته، همه روز تازه است و میتوان از آن بهرهبرداری کرد اما توانایی آن را نداشتیم.


حسین قره
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمی‌شود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز می‌دهد

اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

نیازمندی ها