آنها افرادی هستند که از ثروت و قدرت خود سوء استفاده میکنند و بهعنوان نقش منفی و ضدقهرمان، گره در کار قهرمانان قصه میاندازند. البته در دراکولا ابدا قهرمان به شکل مرسوم آن وجود ندارد و مجریان قانون برای مبارزه با فساد، حضور بارز و قهرمانانهای ندارند و قصه با تمرکز روی ضد قهرمانها و شخصیتهای غرق در فساد پیش میرود. اما یادداشت اخیر گلایهآمیز حسن حمزه زاده، مدیرعامل مجمع خیرین کشور، به وجه مشترک دیگر این سه شخصیت اشاره کرد که در هیاهو برای تقریبا هیچ این سریالها چندان به آن توجه نکرده بودیم یا دستکم این ویژگی را در یک کلیت ندیده بودیم؛ اینکه هر سه کاراکتر یعنی کامران کامروا، لعیا یکتا (ملکه) و نصرت خالقی، در پوشش خیریه، پولشویی میکنند و روی انواع و اقسام فسادهایشان سرپوش میگذارند.
حمزه زاده در بخشی از یادداشت خود آورده: «پیرنگ 3 سریال از 5 سریال پرمخاطب و بهروزی که هم اکنون در شبکه نمایش خانگی پخش میشود، تخریب خیرین و خیریههاست. یعنی در 60 درصد سریالهای روز این دو شبکه خانگی، اقدامات خیریهها مذموم است و این دور از اخلاق رسانهای و دور از جوانمردی و انصاف است. امروزه بیش از 20 هزار خیریه فعال در سطح کشور داریم؛ ممکن است تعداد اندکی از مؤسسات تخلفاتی انجام دهند که حتما باید با آنها برخورد شود، اما شایسته نیست چشم بر این حجم کارهای خوب ببندیم و همه را به یک چوب برانیم یا چوب حراج بر آبرو و حیثیت نیکاندیشان نیککردار بزنیم.»
گروکشی یک خیّرسریال: سیاوش
شخصیت: نصرت خالقی
بازیگر: رضا کیانیان
مکث: رضا کیانیان که پیشتر در سریال تاریخی و مذهبی «مختارنامه»، نقش شخصیت مزور عبدا... ابنزبیر را به جذابترین شکل ممکن بازی کرد، در سریال «سیاوش» به کارگردانی سروش محمدزاده و در قصهای امروزی هم حضور جالبتوجهی در نقش یک مرد متظاهر دارد. نصرت خالقی یک مرد ثروتمند، ذی نفوذ و صاحب قدرت است که او هم فساد و اقدامات شرورانهاش را در پس و پشت اداره یک موسسه خیریه و بیمارستان انجام میدهد.
اولین تصویری که از نصرت در تیتراژ آغازین میبینیم، نشانههایی از منفی بودن او در قصه دارد؛ یک نمای ضدنور که نصرت (کیانیان) نیمرخ ایستاده و مشغول سیگار کشیدن است. وقتی کار قهرمان قصه، سیاوش ساقی (میلاد کیمرام) گره میخورد و او برای عمل پیوند کبد نامزدش مرجان، به پول کلانی نیاز دارد، به ناچار گذارش به همین نصرت میافتد که از قدیم دل خوشی از پدر سیاوش و خود سیاوش نداشت که زمانی نامزد دخترش مارال بود و قصد ازدواج با او را داشت.
به جز تیتراژ و سپس تعاریف ناخوشایندی که پیشتر سیاوش از نصرت میکند و سیمای منفی او را تا حدودی ترسیم مینماید، با نخستین حضور نصرت در سریال هم سویههای تاریک این شخصیت برجستهتر میشود. سیاوش و دوستش سینا، منتظر نصرت هستند اما مرد بانفوذ و قدرتمند و به ظاهر خیر قصه، عمدا در آمدن و دیدار با مهمانان تاخیر میکند. چرا عمدا؟ چون لحظاتی بعد او را میبینیم که با آرامش کامل و با علم به انتظار سیاوش و سینا، روبهروی استخر ایستاده و سنگهایی را داخل آب میاندازد. وقتی هم سراغ آنها میرود، وانمود میکند که خبری از آمدن آنها نداشته و کاسهکوزهها را سر منشی میشکند. این ریاکاری و رفتار غیر محترمانه در معطل کردن مهمانان و کسی که به کمک او نیاز دارد، در این سکانس میتواند به پای خیرین نوشته شود. وقتی سیاوش درباره وضع کلیه مرجان توضیح میدهد، نصرت با گفتن دیالوگ «چرا نیاوردیش بیمارستان خودمون؟» به یکی دیگر از داراییهایش هم اشاره میکند؛ بیمارستان که مالکیتش در کنار موسسه خیریه، تاکیدی بر گستردگی فعالیتهای بهظاهر خیرخواهانه و خداپسندانه اوست.
همچنین باید به آن خالکوبی کوچک روی گونه و دستبند طلایی در دست نصرت هم اشاره کرد که احتمالا نشانههایی است برای تاکید در ماجراجویی و ابعاد منفی شخصیت.
وقتی نصرت، چک سفیدامضایی را برای تامین هزینه عمل پیوند کبد مرجان به سیاوش میدهد، ناگهان ناخوشاحوال میشود و در ادامه هم شاهد ریاکاری و گریه تصنعی نصرت هستیم و بعد هم در خلوت، قصد و نیت واقعیاش از این خیرخواهی را عیان میکند؛ اینکه سیاوش، اول مارالِ گمشده را به طور غیابی عقد کند و بعد برای پیدا کردن او راهی شود! یعنی نصرت به شکل علنی، با اهدای یک چک سفید امضا، گروکشی میکند و سیاوش را در تنگنا قرار میدهد.
بازی کیانیان، تظاهر و وجوه خبیث شخصیت نصرت را بیشتر نمایان میکند و مخاطب بیشتر از او به عنوان یک آدم دورو منزجر میشود. نصرت، موقع گریه نمایشی و التماس ظاهری، به سیاوش میگوید: «مارال رو (بعد از عقد و برگرداندن) تحویل من بده، بعد طلاقش بده، برو دنبال زندگی خودت.» اما موقعی که سیاوش، بهناچار در مراسم عقد غیابی حاضر میشود، متوجه میشویم نصرت، اینجا هم روی حرفش نماند و حق طلاق و حق حضانت را به مارال واگذار میکند تا سیاوش، امکانی برای رهایی نداشته باشد.
اما یکی از مهمترین جلوههای شخصیت متظاهر و منفی نصرت در سالن غذاخوری موسسه خیریه تحت اداره او به نمایش گذاشته میشود. نصرت که به ظاهر و در رفتاری خاکی، همراه بچههای تحت پوشش غذا میخورد، از آنها درباره کیفیت غذا میپرسد. درمیان تعریف و تمجیدها و داداش گفتنها (چون نصرت به بچهها یاد داده همه یکدیگر را در این موسسه برادر خود بدانند)، یکی از نوجوانها جرات میکند و کیفیت غذا را آشغال میخواند. رفتار خشن نصرت برای تنبیه آشپز، ظاهرا در دفاع از آنهاست اما بیشتر پلیدی و آن روی چهره بهظاهر نیکوکار او را نشان میدهد.
در مجموع با این ویژگیها، شخصیت نصرت در سیاوش، به سهم خود نقش بسزایی در تخریب چهره خوشنام غالب خیرین، نیکوکاران، مالکان، مدیران و فعالان موسسات خیریه و بیمارستانها دارد.
ریاکاری تا بیخسریال: دراکولا
شخصیت: کامران کامروا
بازیگر: مهران مدیری
مکث: مدیری بعد از سریال موفق هیولا که نقدها و کنایههای اقتصادی و اجتماعی جذاب و بانمکی داشت و به قربانی شدن شرافت در جامعه هیولاپرور میپرداخت، با همان دست فرمان سراغ «دراکولا» رفت. اما حرفی که مدیری در اثر تازهاش میزند را پیشتر به شکلی بهتر در هیولا مطرح کرده بود، اما اینجا آن کمدی جای خود را به فضایی فانتزی و تبختری اشرافی و لاکچری داده که ارتباط چندانی با مخاطب برقرار نمیکند. پولشویی کامروا کماکان ادامه دارد و گستردهتر شده و «خاف» (خاک پای فرهنگیان) جای خود را به «تا بیخ» (تعاونی اعتباری بازرگانی یاران خیر) داده است. کامروا که شخصیتی ثروتمند، ذینفوذ، متظاهر، زنباره و فاسد است و تقریبا همه شاخصههای منفی بودن را دارد، مؤسسه خیریه «تا بیخ» را راهاندازی کرده که ظاهرا برای کودکان کار است اما در حقیقت اینجا محلی برای پولشویی و استخراج غیرقانونی ارز دیجیتالی و کلی زد و بند دیگر است.
سکانسهای مؤسسه خیریه در دراکولا گرچه میخواهد تظاهر و دورویی کامروا را نشان دهد، اما اصرار روی این قضیه و تمرکز روی برخی جزئیات، انگار ناخواسته، خود امر پسندیده نیکوکاری و امور خیریه را هدف قرار میدهد. سخنرانی کامروا درباره «تا بیخ» و حرکت دستش برای توضیح تصویری و شیرفهم کردن عنوان در ترکیب با تکیهکلام «خدا رو شکر»، یکی از مصداقها در این زمینه است. بهجز خود کامروا، دیگر خیرین مؤسسه هم آدمهای دورو و ریاکاری به تصویر کشیده میشوند. آنها ثروتمندان بیاحساس و از خدا بیخبری هستند که با عینک دودی و کراوات، بیوقفه از میوههای روی میز میخورند و حرفهای ریاکارانه کامروا را تایید میکنند. دورویی این خیرنماها و نیکوکاران متظاهر موقع صرف ناهار متنوع هم ادامه دارد. کامروا با دهان پر از غذا میگوید: «این بچهها چقدر خوشحال میشن واقعا، وقتی حس میکنن ما کنارشونیم و تنها نیستن.» در ادامه هم همگی همدل میشوند تا به کمک اسپند دود کردن، بوی کباب به بچههای کار تحت پوشش موسسه خیریه نخورد و آنها با قیمههایشان خوش باشند! حضور بچههای کار و نمایندههای موسسه خیریه در مراسم ختم کامروا هم نقش مهمی در تخریب ذهنیت مخاطبان درباره خیرین دارد. بعضی دیالوگها بهویژه میتواند آن احساس پاک و تکیهگاهی برخی بچههای کار و تحت پوشش را هدف قرار دهد، حتی اگر چنین قصدی وجود نداشته باشد: «آقای کامروا مثل یه پدر بودن واسه این عزیزان، حداقل با این عزیزان روزی چند ساعت سر میکردن.» حس اینکه ممکن است برخی بچهها تحت پوشش چنین خیرین فاسد و ریاکاری باشند و حس فرزند و پدری بین آنها وجود داشته باشد، ترسناک و ویرانگر است.
دراکولا حتی وجه دینی و مذهبی خیرین را هم دستمایه شوخی قرار میدهد و به بدبینی مخاطب در زمینه بدنام کردن نیکوکاران و موسسات خیریه دامن میزند. یکی از آن نمایندگان موسسه که همراه بچههای کار تحت پوشش به مراسم ختم کامروا آمدهاند، خطاب به ژاله (همسر کامروا) میگوید: «انشاءا... آقای کامروا در آخرت دست ما رو هم بگیرن.» مورد دیگر اینکه بهقدری موسسه «تا بیخ» پوشش مناسبی برای پولشویی است که حتی ژاله هم نمیگذارد این اقدامات بهظاهر خیرخواهانه قطع شود: «امروز اعلام میکنم به عهدی که کامیجونم با خودش و بچهها بست، پایبند هستم و با افتخار میگم خونهای که کامیجون با دستان پرمحبتش برای این بچهها ساخت رو با جون و دل حفظ میکنم.» فیلمبازیکردن و گریههای تصنعی ژاله هم تاکید دیگری بر دورویی موسسه خیریه مورد بحث سریال است.
حکمرانی خانم نیکوکار در مفت آبادسریال: ملکه گدایان
شخصیت: لعیا یکتا (ملکه)
بازیگر: رویا نونهالی
مکث: در سریال «ملکه گدایان» به کارگردانی حسین سهیلیزاده هم همچون دراکولا و سیاوش، نقش منفی داستان، خط و ربط مستقیمی به مباحث خیریه و خداپسندانه دارد. ملکه که خیلی از دار و دسته و افراد زیردستش حتی او را ندیدهاند و به نام و چهره نمیشناسند، در پوشش یک موسسه خیریه، همه نوع کار خلافی انجام میدهد؛ آشپزخانه تولید شیشه دارد و بچههای کار که در خرابهای به نام مفتآباد اسکان داده شدهاند را به فروش این مواد مخدر تولیدی گماشته و وادار کرده است.
ملکه یا همان لعیا یکتا (نونهالی)، شخصیتی متظاهر، ثروتمند، ذینفوذ و صاحب قدرت است که حتی به نزدیکانش همچون خواهر و همسر خواهرش هم رحم و مروت ندارد. او برای رسیدن به اهداف شوم و خطرناکی که دارد، خورشید و همسرش خسرو را با وجود بیماریها و حال ناخوشی که دارند در خانهاش حبس کرده و حتی وقتی با همسر خواهرش که امکان حرکت و تکلم ندارد، تنها میشود به شکل مستقیمی برای او خط و نشان میکشد: «اگه یه بار دیگه جلوی خورشید، این ریختی که الان گرفتی رو بگیری، اونوقت منم مجبور میشم تصمیمی رو که نباید بگیرم. خیلی داغ بزرگی رو دلت میمونه.» حالا چنین آدم خطرناکی، ظاهرا دست خیر دارد و از این حرفها. آیا مخاطبان با نمایش چنین تصویری از افراد نیکوکار، به شکل بدی تحت تاثیر قرار نمیگیرند؟
شخصیت دیگری در سریال داریم به نام شبیر که اگرچه انسان رئوفتری به نظر میرسد و با وجود بازی رضا بهبودی، حسابش را از دیگر بازیها و کاراکترهای ضعیف سریال جدا میکند، اما او هم جنبههای مخوفی دارد و کسی است که همه این بچههای کار را در زمان شیرخوارگی دزدیده یا با خریدن از خانوادههایشان جدا کرده تا بعد از اینکه از آب و گل درآمدند، ساقی ملکه در مفتآباد شوند.
حسن حمزهزاده، مدیرعامل مجمع خیرین کشور، در بخشی از همان یادداشتی که در انتقاد از این سه سریال نوشته، به شخصیت شبیر هم اشاره کرده است: «تاسفبار است که یکی از شخصیتهای محوری که در کار قاچاق نوزاد است، نامش شبیر (تداعیکننده نام شیرخوارگاه شبیر) است. شبیر که (طبق ادعای خودش در فیلم) فرزندش را به ملکه گدایان فروخته است، شیرخوارها را از سطح شهر جمع میکند، مدتی نگه میدارد، سپس آنها را برای بهرهبرداری به ملکه میفروشد. چرا در روزگاری که بزرگترین شیرخوارگاه کشور به نام شبیر در جنوبیترین نقطه پایتخت به این فرزندان بیپناه خدمات میدهد، اینگونه باید مورد تمسخر کارگردان و نویسنده این سریال قرار گیرد؟»
اعتماد مردم را از بین نبریمدکتر سید حسن موسوی چلک / رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایرانتاملی بر تاریخ جهان نشان میدهد یکی از گروههایی که همیشه درکنار دولتهای رسمی برای کمک به مردم درشرایط مختلف ازجمله شرایط بحرانی حضور دارند، مراکز و موسسات خیریه و افراد خیر و نیکوکار هستند. فعالیت خیریهها برای حمایت از فقرا، افراد دارای معلولیت، بیماران ازجمله بیماران سرطانی و خاص و سایر انواع بیماران، سالمندان، درراه ماندگان، کودکان (بهویژه کودکان بیسرپرست و بدسرپرست)، پناهندگان، آوارگان، زنان سرپرست خانوار، زندانیان و خانوادههای آنان و... موضوعی جهانشمول نیز هست که کشور عزیز ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نیست.
نحوه فعالیت این خیریهها در ادوار مختلف متفاوت بوده است. در دورههای زمانی مختلف با این سؤال که آیا لازم است خیریهها مجوز قانونی برای فعالیت دریافت کنند یا خیر، متفاوت برخورد شده است. گرچه این سالها برای انجام کار خیریه گروهی، لازم است مجوزی از مراجع ذیصلاح اخذ شود. یکی از دلایل این الزام به اخذ مجوز، تقویت نظارت بر فعالیتهای مالی و غیر مادی آنهاست. شاید این الزام بهخاطر تخلف برخی از این مؤسسات باشد؛ موضوعی که نه میتوان انکار کرد، نهفقط خاص کشور ماست ولی اینکه تخلف تعداد کمی از این مؤسسات را مبنای تعمیم به همه قلمداد کنیم، ظلم به مؤسسات خیریهای است که از امکانات و منابع مالی و غیرمادی خود برای انجام کار خیر با نیت انساندوستانهای که دارند، استفاده میکنند.
فعالیت مؤسسات خیریه نه در تقابل با دولتهاست و نه در رقابت با آنها بلکه بهعنوان ظرفیتی در کنار دولتها هستند تا شاید بتوانند گرهای از مشکلات مردم و دولت را باز کنند و حتی کاهش بار مالی آنها را بهدنبال داشته باشند. این نه فقط در شرایط بحرانی که در شرایط عادی هم هست.
خیریههای مسکنساز برای خانوادههای نیازمند، خیریههای مدرسهساز، خیریههای فعال در حوزه سلامت، خیریههای حوزه آسیبهای اجتماعی و... از مؤسساتی هستند که ظرفیتشان را برای مردم و سازمانهای مرتبط به کار میگیرند. حتی برخی از آنها ظرفیت آفرین هم هستند و ظرفیتهای جدیدی ایجاد میکنند. در همین شرایط کرونا، سیلها و زلزلههای اخیری که داشتیم، نمیتوانیم از حمایتهای این مؤسسات خیریه چشمپوشی کنیم و آنها را نادیده بگیریم. در شرایط اقتصادی کنونی هم این مؤسسات میتوانند ظرفیتهای خوبی برای برونرفت از بحرانها باشند. حتی ظرفیتهای برخی از این خیریهها، محدود به داخل کشور هم نمیشود و به صورت بینالمللی اهداف خود را برای کمک به مردم دنبال میکنند.
اینکه در این ایام برخی از سریالهای شبکه نمایش خانگی، تمرکز خود را غیرعامدانه روی تخریب جایگاه خیریهها گذاشتند، به نظر میرسد ممکن است غیرعامدانه تأثیر خود را برکاهش اعتماد مردم به این مؤسسات هم بگذارد.
همان گونه که اشاره شد، ممکن است برخی از این مؤسسات بهنام فعالیتهای داوطلبانه و خیریهای که دارند، اهداف دیگری از قبیل اقتصادی و.... را هم دنبال کنند که طبیعتا نظاممند کردن نظارت و افزایش نظارتها شاید بتواند در این زمینه احتمال بروز چنین رفتارهای سودجویانه را کاهش دهد. ولی ایجاد این ذهنیت که همه یا اکثر این مؤسسات خیریه از سلامت مالی و ... برخوردار نیستند و فقط دنبال سودجویی هستند، منطقی به نظر نمیرسد. در شرایطی که حال سرمایه اجتماعی کشور هم خوب نیست، دامن زدن به این تفکر مبنی بر عدم سلامت مؤسسات خیریه، خود عامل دیگری خواهد شد تا زمینه مشارکت مردم را کاهش دهد، درحالیکه مشارکت و اعتماد از مؤلفههای مهمی هستند که در افزایش سرمایه اجتماعی نقشی بیبدیل دارند.