ستاد انتخابات کشور در اطلاع داد

زمان نام‌نویسی داوطلبان انتخابات ۱۴۰۰ مشخص شد

گفت‌وگو با عباس سلیمی‌ نمین درباره «آزادی» یکی از شعارهای اصیل انقلاب اسلامی

آزادی، استقلال را تقویت می‌کند

آزادی یكی از اركان نظام جمهوری اسلامی است. با این وصف، این مفهوم با توجه به نگاه و رویكردهای مختلفی كه جریان‌های سیاسی دارند، با تعاریف مختلفی مواجه شده است.
کد خبر: ۱۳۰۳۱۹۳

عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفت‌وگو با جام‌جم بر این باور است كه وجود تعاریف مختلف و متضاد باعث شده رویكردهای مختلفی نسبت به آزادی در جامعه صورت گیرد.

این در حالی است كه مفهوم آزادی در نگاه و سیره رهبران انقلاب اسلامی، به معنای دفاع از حق انتخابگری مردم است و این نوع نگاه حتما باعث رشد انسان‌ها خواهد شد.

براساس شعار محوری انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، مقوله آزادی یكی از مطالبات مردم در بستر انقلاب بوده است. با توجه به تعاریف و تفاسیر متنوع از مفهوم آزادی، به نظر شما تلقی و تعریف مردم و رهبران انقلاب از شعار آزادی چه بوده و كدام مفهوم از آزادی مدنظر بوده است؟

آزادی مبنای انتخاب است و خداوند متعال انسان را انتخابگر قرار داده و بدون آزادی، انتخاب معنا ندارد. زمانی انسان‌ها رشد پیدا می‌كنند كه در چارچوب آزادی انتخاب، خودشان انتخابگر باشند بنابراین آزادی در اسلام یكی از اركان حیات و رشد بشر است.

بر این اساس، آزادی یكی از آرمان‌های انقلاب اسلامی قرار گرفته است. اما همان‌طور كه می‌دانیم، آزادی در چارچوب مكاتب مختلف یا به عبارتی چارچوب تئوری‌های حكومتی مختلف تعریف می‌شود. مثلا در نظام سرمایه‌داری، آزادی تا جایی پذیرفته می‌شود كه مبنای سرمایه‌داری را نفی نكند.

چنان كه از كارل پوپر، یكی از فیلسوفان سیاسی در غرب سوال می‌شود كه اگر در چارچوب آزادی و انتخاب مردم، كسانی روی كار بیایند كه مبانی سرمایه‌داری را قبول نداشته باشند، چه باید كرد و می‌گوید با مشت آهنین باید حذف‌شان كرد.

این مساله را به طور روشن در ارتباط با انتخابات ریاست‌ جمهوری اخیر آمریكا هم شاهد بودیم. كسی را كه ۷۳ میلیون رای دارد، از بسیاری از آزادی‌ها محروم می‌كنند، برای این‌كه صدا و حركت او را مهار كنند.

در اسلام هم قیوداتی برای آزادی در نظر گرفته شده و باید مقید به مبانی اسلامی باشد. به این معنا كه آزادی نباید به مبانی‌ای كه از سوی اسلام برای احترام و حفظ حقوق فرد و اجتماع در نظر گرفته شده، لطمه بزند. در چنین تعریفی، هم فرد دارای آزادی است و هم اجتماع باید از آزادی بهره ببرد. منافع این دو نباید در تعارض و تقابل با یكدیگر باشد.

منتهی بعضی این تعریف را خیلی محدود می‌كنند. یعنی بحث تعارض با مبانی را آنچنان پررنگ می‌كنند كه دیگر انتخابگری حذف می‌شود و شیوه‌ای را در پیش می‌گیرند كه به‌واسطه آن اساسا انتخابگر بودن افراد با محدودیت مواجه می‌شود.

این نگاه بسیار غلط است. یعنی این نگاه موجب خارج شدن آزادی از مفهوم اسلامی می‌شود. درست است آزادی انسان نباید با مبانی‌ای كه خدا برای تحقق حقوق اجتماع و اداره درست جامعه وضع كرده در تعارض باشد، اما در عین حال آزادی باید به‌گونه‌ای در اختیار فرد قرار گیرد كه به انتخابگری او لطمه نزند و برای انتخاب او محدودیت ایجاد نكند.

او باید بتواند در یك فضای كاملا آزاد بین چند راه‌حل، یك راه مناسب را آنگونه كه خود می‌پسندد، انتخاب كند. حتی اگر انتخاب او دچار ایراد باشد، كسی نمی‌تواند او را به دلیل این‌كه نوع انتخابگری او را نمی‌پسندد، برای انتخاب او ایجاد محدودیت كند. قطعا براساس این تعریف برخی كه می‌خواهند رابطه انسان را با اعتقادات به صورت گلخانه‌ای دربیاورند، یعنی یك مراقبت‌ دلسوزانه‌ای نسبت به مبانی از خود نشان دهند كه ایجاد محدودیت در آزادی و انتخاب كند، قابل پذیرش نیست.

براساس این تعریف، عملكرد جمهوری اسلامی در مقوله آزادی را در طول عمر ۴۲ ساله چگونه ارزیابی می‌كنید؟

قطعا در درون جمهوری اسلامی نگاه‌های مختلفی وجود دارد و ما باید حاصل جمع این نگاه‌ها و رویكردها را محاسبه كنیم. بعضی در ارتباط با آزادی نگاه بی‌قید و شرطی قائل‌‌اند. به‌خصوص كسانی كه خیلی مقید به مبانی اسلامیت نیستند. اینها یك نوع بی‌قیدی و لاابالی‌گری را در ارتباط با آزادی ترویج می‌كنند كه نوعی عوام‌فریبی است. چرا كه این نوع آزادی اولین قربانی خودش را خود آن فرد قرار می‌دهد. ترویج این نوع آزادی به گونه‌ای فضا را مخدوش می‌كند كه او دیگر نمی‌تواند انتخابگر باشد و فضا دیگر آنچنان شفاف و سالم نخواهد بود كه زمینه برای انتخابگری فرد مهیا شود. بنابراین من معتقدم لاابالی‌گری در عرصه انتخاب بیشترین لطمه را در مرحله اول به فرد می‌زند. ما در جمهوری اسلامی جریان‌هایی داریم كه برای جذب افراد، آزادی را از قید مبانی اعتقادی خارج می‌كنند. در نقطه مقابل هم جریان‌هایی داریم كه آزادی را آن‌قدر مقید می‌كنند كه به‌زعم خودشان به مبانی اسلامی لطمه‌ای وارد نشود. اینها هم به نظر من لطمه جدی به فرد می‌زند و این نوع رویكرد باعث می‌شود كه فرد، قدرت انتخابش را از دست بدهد و طبیعتا او را به موضع تقابل با مبانی می‌كشاند. او وقتی این‌گونه می‌اندیشد كه مبانی اعتقادی ضد انتخابگری او است و انتخابگری او را محدود می‌كند در تقابل با مبانی قرار می‌گیرد. وقتی فرد در تقابل با مبانی قرار گرفت به‌شدت زیان می‌كند. به عبارت دیگر این مساله باعث می‌شود که فرد از آنچه پیامبران به او عرضه كرده‌اند، خود را محروم كند و طبعا این باعث ضرر و خسران او خواهد شد و نتیجه دیگر این رویكرد، تقابل و فاصله‌گرفتن افراد با مبانی اسلامی خواهد بود. به همین خاطر به نظر من،‌ دلسوزی بیش از حد در حوزه مبانی و نگاه‌های تردیدآمیز در مورد لطمه‌خوردن مبانی به‌واسطه انتخابگری افراد، باعث انحراف جدی است. ما در طول چهار دهه گذشته با این رویكردهای متفاوت در حوزه نگاه به آزادی مواجه بودیم و همین مساله هم باعث شده كه در این حیطه با مشكلاتی مواجه باشیم. از یك طرف آزادی‌های بسیار بی‌مبنایی را در جامعه در حال ترویج می‌بینیم. اگر آزادی براساس منافع یك قشر خاص تعریف یا محدود شود، این مساله قطعا باعث انحراف خواهد شد. مثلا اگر آزادی براساس سرمایه‌داری یا متناظر به كانون‌های قدرت سیاسی تفسیر و تعریف شود این قطعا انحراف است. اما اگر راهی كه خدا برای تعالی بشر در نظر گرفته مورد توجه قرار گیرد، قطعا این آزادی بهترین نوع آن خواهد بود. در جامعه شاهدیم كه از موهبت و آرمانی به نام آزادی سوءاستفاده‌های بسیاری صورت می‌گیرد تا نظر برخی اقشار جامعه جلب و جذب شود. این شیوه برخورد با آزادی، همراه با فریبكاری است. طی این سال‌ها با توجه به نوع نگاه‌های مختلف نسبت به مساله آزادی هنوز با مرحله‌ای كه انسان بتواند با انتخابگری خود جامعه را به منافع حداكثری برساند، فاصله جدی داریم.

یكی از مساله‌های جدی در بحث عملكرد نظام در این ۴۲ سال، فاصله وضع موجود با ایده‌آل‌ها و آرمان‌ها و هدف‌های انقلاب است. این فاصله را به‌ویژه در مساله آزادی، ناظر به ساختار می‌دانید یا عملكردها؟

قطعا ناشی از عملكرد می‌دانم. در یك زمینه‌ ما آزادی بسیار ولنگار داریم كه در هیچ جامعه‌ای نمی‌بینیم. علت این است كه آزادی به عنوان ابزاری برای عوام‌فریبی در نظر گرفته شده و این مساله از رویكرد افراد نشأت می‌گیرد و ربطی به نظام ندارد. از این رو شاهد یك نوع تخریبگری هستیم كه پیشرفت آن باعث می‌شود هیچ‌چیز قابل احترامی در جامعه باقی نگذارد. از سویی دیگر برخی به‌زعم خود دلسوزانه محدودیت‌هایی را در حیطه آزادی و انتخابگری افراد در نظر می‌گیرند تا افراد منحرف نشوند و همان‌طور كه گفتم این رویكرد هم غلط است. اما در نقطه مقابل نظام ما منادی بهترین نوع آزادی است كه بشر می‌تواند به عنوان آرمان آن را دنبال كند. وجود تعاریف مختلف در حوزه آزادی براساس ذوق‌ها و سلایق مختلف، باعث شده كه تعریف واقعی آزادی به‌واسطه این رویكردها گم شود.

نسبت آزادی با استقلال به‌عنوان دو ركن اصلی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» چیست؟

رابطه بسیار تنگاتنگی میان این دو وجود دارد. یعنی اگر آزادی وجود نداشته باشد، قطعا قادر نخواهید بود كه از استقلال دفاع كنید و استقلال به‌واسطه زیاده‌خواهی‌های ناشی از منیت‌ها به خطر می‌افتد. آنچه می‌تواند این تهدیدات را از استقلال دور كند، آزادی است كه قادر است انحرافات و آفات را محدود كند. به هر صورت همواره قدرت‌هایی هستند كه می‌خواهند استقلال جامعه را دچار مخاطره كنند تا به همین واسطه زیاده‌خواهی‌های خود را تحقق بخشند. آزادی و قدرت انتخاب‌گری عامل بسیار مهمی است كه می‌تواند جلوی این زیاده‌خواهی‌ها را بگیرد و جامعه را از آفات مرتبط با استقلال دور كند.

در منظومه فكری رهبران انقلاب، مساله آزادی چه جایگاهی دارد؟

آزادی در منظر این دو شخصیت محوری نقش اساسی دارد. یعنی هم امام خمینی و هم حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای یكی از وظایف خود را صیانت از آزادی انتخاب مردم می‌دانند. حتی تجربه گذشته هم نشان می‌دهد كه در برخی مواقع انتخاب مردم با نظر امام یا رهبری متفاوت بود، اما با این وصف هر دو بزرگوار با قدرت از انتخاب مردم دفاع كردند. نمونه فراوانی را در این زمینه می‌توان مثال زد. در مقطع اوایل انقلاب، بعد از برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری، با این‌كه امام با انتخاب بنی‌صدر موافق نبودند اما تلاش كردند تا این انتخاب به پایان قانونی خود برسد. حتی در برخی مواقع اختیارات خود را به بنی‌صدر تفویض كردند و بر قدرت او افزودند و منصب فرماندهی كل قوا را به او دادند تا تحت‌تاثیر نیروهای شیطانی مثل مجاهدین خلق قرار نگیرد. پس این عملكرد نشان می‌دهد كه نگاه به آزادی، جایگاه رفیعی نزد امام دارد. وقتی مردم با آزادی كامل فرد موردنظر خود را به عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب كردند، امام اجازه نداد نتیجه این آزادی مخدوش و قلم قرمزی روی انتخاب مردم كشیده شود. در دوره رهبری هم شاهد چنین رفتاری بودیم. زمانی كه مردم در دوم‌خرداد ۷۶، آقای خاتمی را به عنوان رئیس‌جمهوری انتخاب كردند، ایشان با قدرت از نتیجه انتخاب مردم دفاع كردند و در مقابل عواملی كه می‌خواستند هزینه این انتخاب را بالا ببرند، ایستادند. این نوع نگاه و رفتار زمینه را برای نهادینه شدن آزادی در جامعه فراهم می‌كند.

مساله «اعتراض» یكی از حقوق مردم در ذیل مبحث آزادی است. چرا با گذشت ۴۲ سال هنوز نظام نتوانسته سازوكار مشخصی برای حل این مساله و حق قطعی مردم طراحی كند و چرا همچنان در بزنگاه‌ها، اعتراضات بحق مردم با فرصت‌طلبی دشمنان تبدیل به آشوب می‌شود. برای اصلاح چه پیشنهادی دارید؟

هر نظام سیاسی مراحل مختلفی را طی می‌كند. مرحله اول تاسیس، مرحله دوم تثبیت و مرحله سوم توسعه است. نظام جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در مرحله تثبیت قرار دراد. طبعا ما در مرحله تثبیت‌ با چالش‌های بیرونی مواجه‌ هستیم. سابقه تاریخی ما نشان می‌دهد كه كشوری تحت سلطه ناشی از نفوذ بیگانه بودیم و در شرایط كنونی برداشت سلطه‌گران این است كه می‌توانند با اعمال تهدیداتی مجدد، دوران سلطه را تجدید كنند. به همین واسطه حتی در صورت استفاده برخی از اعتراض به عنوان یكی از حقوق انسانی مرتبط با آزادی هم با چالش‌هایی به‌ویژه از سوی قدرت‌های بیرونی روبه‌رو هستیم. از سوی دیگر باید در نظر بگیریم كه ما در ارتباط با اعتراض با برخی جوامع تفاوت‌هایی داریم. برخی كشورها مثل جوامع غربی با هیچ تهدید خارجی مواجه نیستند. بنابراین برای این‌كه اعتراض به عنوان یكی از حقوق افراد مورد استفاده قرار گیرد، نیاز است كه با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی پیش رو، تمهیداتی اندیشیده شود. به نظر من باید در این زمینه ساختارسازی‌های اساسی داشته باشیم. یعنی بتوانیم با ایجاد نهادهای مختلف، اعتراضات را از دسترسی قدرت‌های سلطه‌گر دور كنیم تا تبدیل به ابزاری برای تضعیف جامعه نشود. اعتراض می‌تواند باعث تقویت جامعه گردد، در حالی كه اگر اعتراض به ابزاری برای دشمن تبدیل شود، عاملی برای تضعیف جامعه خواهد بود. ما باید بتوانیم با قانونمند‌كردن تجمعات اعتراضی و همچنین مسؤولیت‌پذیری گروه‌های معترض و از سویی دیگر آماده‌سازی ساختارهای قدرتمندی كه بتوانند تفكیك لازم را در میدان عمل میان معترض و آشوبگر ایجاد كند، محیط مناسبی را برای اعتراضات قانونی فراهم كنیم. گذشته از این وجود احزاب، ‌صنوف و تشكل‌های سیاسی هم در این زمینه بسیار موثر است. احزاب قوی و مسؤولیت‌پذیر اگر خواهان برگزاری تجمعات اعتراضی هستند، باید بخشی از مسؤولیت‌ها را بپذیرند. آنها باید در قالب چارچوب‌های تعیین‌شده،‌ قیودات را قبول كنند و در صورتی كه مایل به برگزاری تجمعات اعتراضی هستند، نسبت به تعیین زمان و مكان مناسب و شعارهای ارائه‌شده، قبول مسؤولیت كنند و متعهد باشند كه اگر این موارد رعایت نشود با جرایم سنگینی روبه‌رو خواهند شد. البته طی سال‌های اخیر تلاش شده كه برخی از اعتراضات به صورت محدودی شكل بگیرد. مثلا شاهد بودیم كه برخی معترضان به‌واسطه نارضایتی از عملكرد برخی دستگاه‌ها، ادارات، نهادها و... مقابل مجلس یا موسسات مالی و اعتباری تجمعات اعتراضی شكل دادند و نیروی انتطامی هم كوشید كه از آنها صیانت كند. اقدامات صورت گرفته نشان می‌دهد كه ما با شیب ملایمی درحال به رسمیت شناختن حق اعتراض هستیم. البته هنوز تا رسیدن مرحله برگزاری اعتراضات با مطالبات بالاتر و فراگیرتر فاصله داریم.

فتاح غلامی - سیاسی / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها