بازرگان و امیرعلایی بعدها درباره نقش مرحوم مکی در خلع‌ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، مطالبی مطرح کرده‌اند که به نظر می‌رسد متأثر از اتفاقات بعدی دوران نهضت ملی است. مهندس بازرگان در این باره گفته: آقای مکی کار خلع‌ید را نیمه‌تمام گذاشت و برگشت! و امیرعلایی هم پای مسائل اخلاقی و این‌گونه مقولات را به مساله باز کرد. امیر مکی در این باره توضیح می‌دهد: به نظرم عیار این‌گونه صحبت‌ها بسیار پایین است.
کد خبر: ۱۲۱۲۶۴۳

فکر می‌کنم صحت کلام این افراد را باید در زمان و مکان خودش سنجید و این نقش مکی را همان‌طور که خودشان اذعان و اعتراف داشتند، نه تنها کمرنگ نمی‌کنند، بلکه با این سخنان نقش مکی پررنگ‌تر هم می‌شود. آقای امیر علایی در کتاب «نقدی بر کتاب سیاه» و در کتاب «خلع‌ید» به دفعات از صحت گفتار مکی در بحث خلع‌ید و مقابله تقریبا تنگاتنگ و رو در‌روی او با عوامل انگلستان یاد کرده است. همه آنها بارها به مکی گفته‌اند: مبادا بیایند و ما را ترور کنند و برای ما اتفاقی بیفتد! مکی می‌گفت: نه، ما به پشتوانه این ملت به‌راحتی می‌توانیم کارمان را انجام بدهیم. زمانی که مکی در جنرال آفیس در آبادان شروع به صحبت کرد، خود روزنامه‌های خارجی مطرح کردند بیشتر از 17هزار نفر در کمتر از 20دقیقه، آن هم در گرمای هوا در ماه رمضان پای صحبتش نشستند و به صحبت‌هایش گوش دادند و چه کفی برایش زدند. عکس‌هایش را هم، مجله لایف و هم، روزنامه واشنگتن تایمز به دفعات منتشر کردند. الان هم از فوق سری (top secret) خارج شده و عکس‌های متنوع‌تر و بیشتری را بیرون داده‌اند.
از آنجا که مرحوم بازرگان با وجود اختلاف نظر با مرحوم مکی، هرگز پرده‌دری نکرد، اما امیرعلایی با عصبانیت هیستریک و عجیب و غریبی درباره مکی حرف می‌زد، این سؤال مطرح می‌شود که اساسا دعوای این دو نفر از کجا شروع شد و امیرعلایی به چه دلیل از مکی کینه به دل گرفت. امیر مکی در این باره می‌گوید: البته مرحوم مکی هم اواخر عمرش، متقابلا صحبت‌هایی می‌کرد. آقای امیرعلایی آن‌طور که مشخص بود، علاقه و تمایل داشت در دولت در درجات بالا قرار بگیرد و از لحاظ ارتباطات مردمی در کنار اشخاصی از جمله مکی قرار داشته باشد، یعنی هم حرفش برو و هم مخاطب بیشتری داشته باشد، ولی در مقوله نفت با توجه به اسناد و مدارکی که مکی ارائه می‌کرد و ارتباطاتی که او در حوزه برای فعالیت و دست بالایی که در ماجرای خلع‌ید داشت، امیر علایی خودش را به‌نوعی کمرنگ می‌دید. به نظر من یکی بحث جایگاه مردمی مکی بود که مورد رشک قرار می‌گرفت و دیگری اختلافاتی بود که با افرادی که دکتر مصدق در هیات خلع‌ید قرار داده بود، وجود داشت. به خاطر دارم عموجان می‌گفتند: همیشه این مشکل داشتم را که چرا آقای متین‌دفتری انتخاب شد؟
وی در این باره ادامه می‌دهد: آقای مکی این مطلب را بارها مطرح می‌کردند، اما آقای امیرعلایی به‌نوعی راحت از کنار این موضوع می‌گذشت! یا مثلا امیر علایی مطرح می‌کرد مکی تمایل داشت خودش را به مصدق بچسباند، در صورتی که اطلاعات ما از او بیشتر بود، من در استانداری بودم، عملا مکی از حرف‌های ما استفاده می‌کرد و جلو می‌رفت و درآخر هم موضوع را به نام خودش تمام کرد!... من این سنخ سخنان را چندان دقیق و کامل نمی‌بینم، علاوه براین ارتباطات این دو، قبل از خلع‌ید در حدی با هم بسیار خوب بود.
تقریبا تا سال 1329، مکی با امیر علایی مشکلی نداشت، حتی در سال 1330 و موارد مربوط به خلع‌ید. با توجه به این‌که آقای امیر علایی استاندار خوزستان بود و با شهربانی وقت و نیروهای نظامی و انتظامی ارتباطاتی داشت، موقعی که مکی به خوزستان رفت، آقای امیر علایی همان‌طور که بعدها مطرح کرد با خود گفته بود: احساس می‌کنم دارم کمرنگ می‌شوم؛ مکی ارتباطاتم را دزدید، خواست خودش را مطرح کند و دنبال شهرت بود! یک مقدار بحث نمایان شدن و شهرت برای آقای امیر علایی مطرح بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها