در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاید شما هم با این مشکل روبهرو شدهاید که ندانید چگونه تعادل بین ابهت مدیریتی و ارتباط دوستانه با کارکنان برقرار کنید. آیا کارکنان شما بخوبی با شیوه مدیریتی شما کنار میآیند و عملکرد خوبی دارند؟ آیا تا به حال نوع رفتارتان باعث ایجاد تنشی در شرکتتان شده است؟
مدیریت صحیح، کلیدیترین نکته برای عملکرد خوب مجموعه است. براساس نتایج مطالعهای که در آمریکا انجام شده، یکسوم افراد حداقل یک بار کار خود را به خاطر مدیر بدی که داشتند رها کردهاند. اما قاعدتا شما به عنوان یک مدیر نمیتوانید در شرکت دور بزنید و نظر کارمندانتان را در مورد نحوه مدیریتتان بپرسید. یکی از بهترین روشها برای رفع این مشکل، استفاده از نتایج نظرسنجیهای کارکنان و دریافت بازخوردهای مستقیم از این طریق است، اما گاهی نشانههایی نیز میتوانند به صورت غیرمستقیم بگویند تا چه حد توانستهاید مدیر موفقی باشید. در ادامه به بررسی برخی از این علامتها خواهیم پرداخت.
کارمند نورچشمی ندارد
متمایز کردن یک کارمند از دیگران، رفتاری است که میتواند بشدت محیط کار را متشنج کند. اگر به طور خیلی مشخص نشان بدهید که یکی از کارمندان مورد توجه شماست، زمینه را برای دلسرد کردن دیگران فراهم کردهاید. در این حالت کارکنان انگیزه خود را برای تلاش در جهت نشان دادن قابلیتهایشان از دست میدهند.
البته طبیعی است که هر انسانی با برخی شخصیتها راحتتر ارتباط برقرار میکند و هیچکس از این موضوع مستثنی نیست. اما زمانی که مسؤولیت هدایت مجموعهای را بهعهده دارید باید بتوانید تعادل رفتاری را در خود تقویت کنید. در غیر این صورت محیط کار به فضایی ناخوشایند و پر از رقابتهای ناسالم تبدیل خواهد شد.
حقوق انسانی کارکنان را رعایت میکند
متاسفانه برخی مدیران تصور میکنند تحقیر کارمندان و سوءاستفاده از آنها روش موثری برای ایجاد انگیزه کاری بیشتر است؛در حالی که در اکثر موارد این روش اصلا کارایی ندارد یا حتی اثرات بسیار مخربی خواهد داشت. استفاده از کلمات نامناسب و لحنهای دستوری میتواند بار منفی زیادی را به فرد منتقل کند. کارمندان چنین مجموعههایی به مرور باورشان را نسبت به توانمندیهای خود از دست میدهند و هیچگونه احساس تعلقی به محیط کار خود نخواهند داشت. در نتیجه اثرات مخرب چنین رفتارهای نامناسبی بشدت از کارایی مجموعه خواهد کاست. اگر شما از آن دست مدیرانی هستید که از کلمات جادویی و مودبانه برای انتقال خواستههای خود به کارکنانتان استفاده میکنید و ارزشهای انسانی برای آنها قائل هستید - اگرچه به وظیفه خود به عنوان یک انسان عمل میکنید - مطمئن باشید قدم بزرگی از بسیاری مدیران جلوتر هستید.
دوست دارد موارد جدید را تجربه کند
مدیران خوب، از روشهای خاصی برای انجام کارها استفاده میکنند که نسبت به سایر روشها نتایج بهتری ایجاد میکند. بنابراین اگرچه از روش ثابتی استفاده میکنند، علت آن عادت کردن به روشی خاص نیست، اما مدیران بسیار خوب به کارمندان خود فضایی هرچند کوچک برای آزمون و نوآوری میدهند. چنین مدیرانی میدانند که در عصر فناوری نمیتوان در مقابل تغییرات ایستاد. به همین دلیل همواره آماده پذیرش هر پیشنهاد بهروز و جدیدی هستند که بتواند کارایی و کیفیت مجموعه را افزایش دهد.
روی همه افراد مجموعه حساب میکند
اگر کارمندان احساس کنند که روی آنها حساب میکنید، انگیزه بیشتری برای اثبات خود و بهتر کار کردن خواهند داشت. این روش میتواند روحیه تلاش و همبستگی را در مجموعه تقویت کرده و فضای کار را به فضایی دوستداشتنی برای کار تبدیل کند.
از کارکنان حمایت میکند
یک رئیس خوب باید میان خود و کارمندانش با حمایت و راهنماییهای بجا اعتمادسازی کند. گر چه این حمایت به معنی قدم به قدم جلو بردن آنها نیست، اما رها کردن کارکنان در موقعیتهای ناشناخته و دشوار نیز نشاندهنده مدیریت خوب شما نخواهد بود. بنابراین در کنار آزادی عملی که فراهم میکنید، در شرایط سخت حامی خوبی برای کارکنان باشید تا حضور تان موجب آرامش خاطر آنها شود.
نواقص کار را کنار میزند
رئیسنماها با سنگاندازی در برابر کارمندان، شرایط کار و رسیدن به موفقیت را برایشان دشوار میکنند تا به خیال خود سختکوشی را در آنها نهادینه کنند. در حالیکه مدیران کارآمد همواره در حال تلاش برای بهبود شرایط کار در مجموعه خود و برطرفکردن نواقص آن هستند. در چنین مجموعههایی کارمندان با آرامش خیال بیشتر میتوانند از خلاقیتها و نوآوریهای خود برای رشد و اعتلای هر چه بیشتر مجموعه استفاده کنند.
مربی خوبی است
کار مربی فقط نشستن روی نیمکت کنار زمین و بازی کردن با انگشتانش نیست. از طرف دیگر هیچ مربیای وارد زمین بازی هم نمیشود که خودش بازی را پیش ببرد. رئیس خوب نیز مانند یک مربی قوی عمل میکند. او در نهایت احترام، ترکیبی از تشویق و انتقاد سازنده را به کارمندان انتقال میدهد تا توانمندیهای آنها هرچه بهتر بروز پیدا کند و اگر نواقصی در کارشان وجود دارد با روحیهای سازنده آن را بهبود ببخشد.
میتواند انتظارات را برآورده کند
مدیرانی که با گفتن حرفهای غیر واقعی در مورد شرایط شرکت و اتفاقات مربوط به آن باعث جاخوردن، گیجشدن و سرخوردگی ناگهانی کارمندان میشوند، مقبولیتی نخواهند داشت. چنین مدیرانی معمولا در صحبتها و سخنرانیهای خود از شرایط خوب شرکت و پیشرفتهای غیرواقعی آن میگویند، اما ناگهان به صورت غیرمنتظره با تعدادی از کارکنان قطع همکاری میکنند. این در حالی است که مدیر خوب با کارمندان خود صادق است و به آنها حق میدهد که بخواهند در جریان امور قرار بگیرند. شفافیت همیشه فضای کار را دلپذیرتر میکند.
حاضر به شنیدن است
کارمندان دوست دارند شنیده شوند. معمولا پایان ساعت کاری زمانی است که به جمعبندی روزانه اختصاص داده میشود، اما گاهی بنا به شرایط ممکن است بتوانید در ساعات پایانی، زمانی را به شنیدن دیدگاهها و نظرات کارمندان خود اختصاص دهید. زمانهایی را برای ملاقاتهای حضوری اختصاص دهید. همچنین میتوانید سامانهای برای انتقال مستقیم نظرات کارکنان به مدیریت طراحی کنید. اما مهم این است که واقعا بخواهید بشنوید! بسیاری از مجموعهها در حال حاضر مجهز به سیستمهای انتقادات و پیشنهادات و ارتباط مستقیم با ریاست هستند، اما فقط برای مدت کوتاهی به آنها توجه میشود و پس از آن فقط جنبه تزئینی پیدا میکنند.
دیدگاهش را توضیح میدهد
مدیر موفق از کسی انتظار ندارد توقعاتش را از ذهنش بخواند. او دورنمای واضحی از آنچه در ذهنش میگذرد برای ارائه به کارمندانش تهیه میکند تا بخوبی با دیدگاهش آشنا شوند و آن را در خود نهادینه کنند. زمانی میتوانید از کارمندان انتظار داشته باشید همه نکات مد نظرتان را رعایت کنند و طبق اصول شما کارها را پیش ببرندکه به طور کامل توجیه شده باشند.
به دنبال راهحل است
زمانی که شرایط کار دشوار میشود، مدیران ضعیف سعی میکنند کسی را پیدا کنند تا تقصیرات را گردن او بیندازند و سرزنش کنند. مدیر موفق کسی است که در هر شرایطی به جای این که کسی را جلوی اتوبوس بیندازد، مشکل را می پذیرد و به دنبال پیدا کردن راهحلی برای حل آن مشکل است. در این حالت فضای کار به فضایی امن برای تجربه کردن تبدیل خواهد شد.
کارمندان را به چالش میکشد
کارکنان بیانگیزه کارکنانی غمگین هستند. مدیر خوب همیشه در حال ایجاد چالشهای جدید برای پویاکردن کارمندان و ایجاد انگیزه در آنهاست. زمانی که کار از حالت یکنواخت و تکراری خارج شود، پویایی و خلاقیت در مجموعه افزایش خواهد یافت. کارمندان با خوشحالی در محل کار خود حاضر میشوند و هر روز ایدههای جدیدتری برای بهبود کار خواهند داشت.
به تکتک امور شخصا رسیدگی نمیکند، اما بیخیال هم نیست
مدیر خوب هیچوقت با ذرهبین کارهای تکتک کارمندانش را بررسی نمیکند. اگر بخواهید هر روز شخصا به هر کار کوچک و بزرگی نظارت مستقیم داشته باشید، زمانی برای انجام وظایف اصلی مدیریت که مشخص کردن مسیر، انجام مذاکرات و فراهمکردن شرایط مورد نیاز است نخواهید داشت. بنابراین با دقت تمامی توانمندیهای کارمندان خود را بررسی کنید تا کلیاتی از ظرفیتهای مجموعه خود بدانید. زمانی که از توان مجموعه خود آگاه باشید، میتوانید با خیال راحت برخی مسؤولیتها را به افراد پرتوان واگذار کنید و مانند مدیری واقعی فقط به پیشرفت کارها نظارت داشته باشید.
شوخطبع است
شوخطبع بودن به معنای جدی نگرفتن کار نیست. برخی مدیران فکر میکنند اگر مدام با کارمندان خود شوخی کنند خیلی مدیر محبوبی خواهند بود. این در حالی است که شوخی بیش از حد فضای کار را از حالت جدی که فراخور کار است خارج و روند کاری را مختل میکند. اما شوخطبع بودن بجا موجب میشود گاهی که فضای کار بسیار خشک شده، طراواتی در فضا ایجاد شود که کارمندان با حال خوبتری به کار خود بپردازند. مدیران خوب مدیرانی هستند که کار را کاملا جدی میگیرند، اما فضای دوستداشتنی برای کار کردن ایجاد میکنند.
به آرزوها و اهداف کارمندان اهمیت میدهد
مدیران موفق روی کارمندان خود سرمایهگذاری میکنند. یعنی اهداف کاری و پیشرفت کارمندان برای آنها حائز اهمیت است. زمانی که کارمندان احساس کنند در مجموعه دیده میشوند و خوب کارکردنشان موجب پیشرفتشان خواهد شد، با انگیزه بسیار بیشتری برای مجموعه تلاش خواهند کرد و احساس تعلق بیشتری به محیط کار خود خواهند داشت.
ادای مدیران خوب را در نمیآورد
مدیرانی که ادای خوب بودن را درمیآورند، معمولا خیلی قابل اعتماد نیستند. این مدیران در زمانهایی مزایای بیدلیلی به کارمندان خود میدهند، بعد ناگهان احساس میکنند نباید این فرصت را ایجاد میکردند و فرشی که زیر پای کارمندشان پهن کرده بودند را از زیر پایشان میکشند.
اگر دنبال دردسر نیستید، هیچ وقت ادای خوب بودن در نیاورید. همیشه با کارمندانتان روراست و واقعی رفتار کنید. این کار باعث میشود آنها سردرگم و غافلگیر نشوند.
گوش میکند
شاید یکی از علتهایی که اکثرا افراد درونگرا مدیران موفقتری هستند، همین موضوع باشد. احتمالا شما نیز زمانی برای مدیری کار کردهاید که علاقه زیادی به حرف زدن داشته و احتمالا از دستش کلافه شدهاید، اما همیشه مدیرانی که گوش شنوایی دارند-که البته تعداد آنها زیاد هم نیست-از مقبولیت بیشتری برخوردارند. با مهارت خوب گوش دادن به کارمندانتان این پیام را میرسانید که نظرات و دیدگاههای آنها برای شما بسیار مهم است.
دوست دارد از زندگی کارمندانش باخبر باشد
میان این خصیصه و سرککشیدن در زندگی افراد مرز بسیار باریکی وجود دارد. مدیران خوب بدون دخالت کردن در زندگی شخصی، از مشکلات احتمالی، موفقیتها یا اتفاقاتی که در زندگی کارمندانشان وجود دارد مطلع هستند و خود را علاقهمند به دانستن نشان میدهند. این علاقهمندی به کارکنان این پیام را منتقل میکند که فراز و نشیبهای زندگیشان برای مدیرشان اهمیت دارد. در مجموع این تعامل موجب ارتباط کاری بهتر و تعامل بیشتر میان دو طرف خواهد شد.
به تلاش بها میدهد نه ایدهآل بودن
رهبران بزرگ به دنبال کارمندان پرتلاش هستند. چنین مدیرانی در زمان لازم به افراد راهنماییهای مناسب میدهند تا بتوانند با تلاش خود به اهداف مورد نظر دست پیدا کنند.
رؤسای خیلی جدی معمولا واقعبین نیستند و بیش از اندازه ایدهآلگرایی دارند. همه افراد زمانی اشتباه میکنند و اشتباه همیشه رخ میدهد. اگر کارمندانتان را برای هر شکست کوچکی سرزنش کنید، مانع بروز خلاقیتها، نوآوریها و آزمودن موارد جدید در مجموع خواهید شد.
بعضی وقتها احساس میکند مدیر ناکارآمدی است
به عقیده سیمون سینِک (Simon Sinek) نویسنده حوزه کارآفرینی و مدیریت، اکثر افرادی که احساس میکنند خیلی مدیر لایق و خوبی هستند، از بدترین و منفورترین مدیران هستند.
رؤسای بزرگ میدانند که مقام و موقعیت نشانه توانمندیهای مدیریتی نیست. چنین افرادی همیشه در حال تلاش برای افزایش قابلیتها و توانمندیهای خود هستند. شاید حتی خیلی از مواقع احساس کنند که مدیر خوب و کارآمدی نیستند اما هموار برای بهتر شدن در حال تلاش هستند.
منبع: Business Insider
عسل اخویان طهرانی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: