در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گیشهها بیشباهت به گیشه بلیتفروشی پایانههای مسافربری نیستند؛ تابلوی بزرگ نصب شده از نام شهرها روی سر در گیشهها این شباهت را بیشتر میکند. همان شلوغی ترمینال، بیخوابی و انتظار را تصور کنید؛ با این تفاوت که در سالن انتظار مجلس بر خلاف ترمینالها کسی سراغت نمیآید و نمیپرسد که کجا میروید؟ یا برای چه آمدهاید؟ اینجا سفره دل آدمها خیلی زود باز میشود، هر کسی که کنارت مینشیند شروع میکند به درددل کردن و بازگو کردن مشکلاتی مانند بیکاری و ناتوانی در هزینه درمان. این درحالی است که روی در دفاتر بسیاری از نمایندهها با حروف درشت نوشته شده لطفا درخواست معقول داشته باشید.
به گزارش جامجم، در سالن جایی برای سوزن انداختن نیست، قبل ورود بازرسی بدنی با دقت انجام میشود، خودکار، تنها ابزاری است که به داخل راه پیدا میکند. چشمهای ریز شده مراجعه کنندگان دوخته شده به صفحه مانیتوری که اطلاعات مربوط به نمایندهها را نمایش میدهد؛ تا بلکه شماره داخلی دفتر نماینده و زمان ملاقات را در صفحه ببینند. روزانه حدود 500 نفر به مجلس مراجعه میکنند، بیشترشان به نتیجهای نمیرسند، آنها فقط آخرینشانسشان برای حل مشکل را امتحان کردهاند. بیشتر افراد تصور میکنند نمایندگان مشکلات مردم را بهتر از خود مردم میدانند اما یا زورشان به حل کردنشان نمیرسد و به روی خود نمیآورند یا روزها را سر میکنند تا چهار سالشان بگذرد.
ازدحام جمعیت بین باجه و گیت ها، خبر از طی کردن پروسه پیچیده تا ملاقات با نمایندگان میدهد. لیوانهای کنار آبسرد کن خالی و پر میشود، کولر داخل سالن دیگر جانی برای خنک کردن جمعیت ناراضی ندارد. قرارشان با نماینده از روز اول این نبوده، خیلیها با خودشان میگویند برای ملاقات معمولی نباید این همه راه را طی میکردند تا اینجا بیجواب و حتی بیملاقات برگردند. آنها فقط خواستار پاسخگویی بودن هستند، اما انگار در دفتر خیلی از نمایندهها، جایی برای مردم نیست.دیوار رسیدن به نمایندگانی که مردم به مجلس فرستادهاند تا حقشان را بگیرند برخلاف باورشان کوتاه نیست. آنها باید در راهروهایی با سنگهای یشمی و روی صندلیهای سفت و سرد ساعتها به انتظار بنشینند. اگر هماهنگ نکرده باشند کلاهشان پس معرکه است. خواهش و تمنا و گفتن اینکه از راه دور آمدهاند هم باعث مجاب شدن دفتردارهای نمایندهها برای ملاقات نمیشود.
امان از جریمه
شماره چهار رقمی را با خود تکرار میکند، به سمت صف تلفن میرود، شماره را میگیرد و بعد از چند بار گرفتن و بیپاسخ ماندن دوباره برمیگردد جلوی مانیتور و زل میزند به صفحه.
مدت زیادی نیست که از بانک تجارت بازنشسته شده است، هفت ماه، شاید هم کمتر. تنها پنج ماه بعد از بازنشستگی به کار جدیدش رو میآورد و پیک موتوری میشود. منصور 52 ساله و اهل تهران است، از حقوق بازنشستگیاش فقط 700 هزار تومان برایش میماند. به همین خاطر به کار دوم رو آورده است.
او میگوید: «در همین مدت دو ماهی که روی موتورسیکلت کار میکنم یک میلیون و 200 هزار تومان جریمه شدهام. در حالی که گذرم به بیشتر مسیرهایی که دوربین پلاک موتورم را ثبت کرده نیفتاده.» به اینجا آمده تا در دیدار با نماینده بتواند نامهای مبنی بر تخفیف یا شکایت از راهنمایی و رانندگی بگیرد. میگوید چند بار به راهنمایی و رانندگی مراجعه کرده اما جواب درست و درمانی نگرفته است.با آمدن صفحه اطلاعات مربوط به نمایندگان شهر تهران روی مانیتور، حرفش را قطع میکند، چند شماره را این بار روی کاغذ یادداشت میکند و دوباره دست به تلفن میشود. صفحه عوض میشود و اطلاعات مربوط به استانهای دیگر نمایش داده میشود. این رفت و آمدهای مراجعهکنندهها بین مانیتور اطلاعات و تلفنهای هماهنگی ادامه دارد و هر دفعه خودکار آبیرنگ بینشان دست به دست میشود و شمارهای جدید یادداشت میشود.
تغییر رفتار نمایندگان بعد از انتخابات
در گوشهای از سالن انتظار چند مرد جوان و میانسال وارد بحث داغی شدهاند، از نمایندگانی که در دورانی که در مجلس بودند و گل میکاشتند میگویند، آنها مینالند از این تغییر رفتارهایی که نمایندههای قبل و بعد رایگیری از خود نشان میدهند. یکیشان میگوید به جای اینکه از حق مردم حمایت کنند از دولت و ارگانها پشتیبانی میکنند، تعدادی از مراجعهکنندگان از غش کردنهای مجلسیها به سمت ادارات و سازمانها در شهرستانها خبر میدهند و میگویند که نمایندهها در اداراتی که باید مدافع حقشان باشند، نیستند. بیکاری و تقاضا ایجاد اشتغال از مهمترین خواستههای مراجعهکنندههاست.
بیشتر جوانهایی که به اینجا آمدهاند از اینکه هر دوره نمایندهای با شعار اشتغالزایی رای میآورد، شاکی هستند. ایجاد شغل و استخدام اطرافیان و نزدیکان نمایندهها برایشان عادی شده و معتقدند خون آنها ظاهرا از خون مردم رنگیتر است. بیماریهای نادر و حمایت نکردن مناسب بیمهها یکی دیگر از مشکلاتی است که مردم را از شهرهای مختلف برای رسیدگی به مجلس کشانده است.
صورت سانحه پاک شده
وحید بارها شب و نیمه شب آه و نالههای پدر را شنیده و با حسرت درمان به خواب رفته است، بارها پول و دستمزد کارگریاش را برای درمان مهمانهای ناخوانده بدن پدر شیمیاییاش خرج کرده، اما کفایت نکرده و موقتی بوده است. زخمهای به جا مانده از جزیره مجنون روی بدن پدر وحید بعد از گذشت 20سال به شکل تاول و زخم خودنمایی میکند.
وحید میگوید پدرش هرگز راضی به دریافت حقوق جانبازی نشده است. اما وحید و برادرش راهی تهران شدهاند تا از نماینده شهرشان بخواهند درخواستشان را به گوش بنیاد شهید و ایثارگران برساند. آنها مدتی است به فکر افتادهاند تا از بنیاد برای تامین درمان زخمهای پدرشان دفترچه درمان یا دارو بگیرند؛ اما به در بسته خوردهاند. بنیاد شهید و ایثارگران به آنها گفته است که طبق اعلام بیمارستانی که پدرشان در زمان مجروح شدن در آن بستری بوده است، صورت سانحه ای از مجروح شدن پدرشان در پروندههای بایگانی بیمارستان وجود ندارد، مسئول بایگانی بیمارستان به آنها گفته، چند سال پیش خیلی از پروندههای موجود در بایگانی در یک سانحه آتشسوزی سوخته است. وحید و برادرش از لر زبانهای اهل شیراز هستند، آنها دو روز است که از صبح تا عصر را در این سالن و خیابانهای اطراف مجلس سر میکنند، وحید در سالن منتظر برگشتن برادرش است، او دو ساعت قبل ازگیتهای خروجی سالن انتظار گذشت و رفت تا با نماینده مشکلش را در میان بگذارد.
لطفا وقت بگذار
جلوی مانیتور اطلاعات همچنان شلوغ است. «با هماهنگی دفتر»، «فقط سه شنبهها ساعت 11 تا13 و 50دقیقه»، «فقط دفتر نمایندگی شهرستان»، «نامه تحویل به دبیرخانه» اینها بخشی از وقتهایی است که نمایندگان برای ملاقات با موکلهای خود تعیین کردهاند و در مانیتور نشان داده میشود.
«در وقتهای ملاقات هم حقمان را ضایع کردهاند؛ ایلام، ایوان، شیروان و چرداول، سیروان، ملکشاهی و مهران در حالی که چند شهر جدا از هم است، اما نماینده آن فقط یک روز در هفته آن هم به مدت دو ساعت برای ملاقاتهای مردمی در مجلس شورای اسلامی وقت میگذارد.
میزان مراجعات در این دو ساعت به اندازهای است که اصلا زمان به بعضی مراجعهکنندهها نمیرسد یا نمیتوانند حرف و درخواست خود را به نماینده درست و حسابی بگویند.» مختار در حالی که چشمانش را به مانیتور دوخته اینها را میگوید و همزمان شماره داخلی دفتر نماینده را یادداشت میکند.
درخواست_ معقول
بیشتر نمایندها ترجیح میدهند که با مردم در دفترهای شهرستان دیدار کنند، خودشان میگویند دوست ندارند مردم به دردسر بیفتند و راهی تهران شوند، اما مراجعهکنندهها نظر دیگری دارند؛ در شهرستانها دفتردار نماینده است که با آنها ملاقات میکند و خیلی کم پیش میآید با خود نماینده دیدار کنند مگر در جلسات گروهی. درست روبهروی تلفنهای عمومی در سالن انتظار، جوانی 25 ساله اهل ملایر مشغول نوشتن یک درخواست است؛ برای خودش که نه، برای یکی از همشهریهایش که قرار شده درخواستش را بنویسد. علیرضا شانساش را در این درخواست نوشتنها امتحان کرده، اما فایدهای نداشته است. آخرین باری که درخواستش با امضا و مهر نماینده را تحویل رئیس یکی از بانکهای ملایر داد، رئیس بانک نامهاش را پاره کرده و چیزی جز یک مشت کاغذپاره نصیبش نشد. از همین رو، روی تابلوی اعلانات یا در ورودی دفتر بعضی از نمایندهها، برگههایی چسبانده شده با این عناوین «لطفا درخواست مالی و شغلی نکنید.» و «درخواست معقول داشته باشید.»
بیکاری در صدر مراجعه ها
افرادی که به مجلس مراجعه میکنند مشکل کم ندارند، اما اغلب آنها از نبود شغل، مشکلات مالی و بهداشت درمان گلایه دارند.
عبدالرضا عزیزی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی نیز با تائید این مهم به جامجم میگوید: بیمههای درمانی و بیماریهای نادر، مشکلات مالی، بیکاری و جذب حمایت از طرحهای کارآفرینی از جمله مهمترین مشکلات مراجعهکنندگان به مجلس است. در حالی که وظیفه اصلی ما نمایندهها قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون است اما همیشه خود را موظف به پاسخگویی به مردم میدانیم.
عزیزی ادامه میدهد چون بیشتر مراجعهکنندگان به مجلس مشکلات مالی دارند، کمیته امداد امام خمینی(ره) توانسته کمک حال مجلس باشد. این نهاد درحد توان مشکلات معرفی شدگان از طرف مجلس را با دادن وام و حمایتهای مالی حل و فصل میکند.
بهنام اکبری
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم