
در حقیقت میتوان گفت خروجی این دو شعار این بود که ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفته از این به بعد منافع ملی خود را بر مصلحت جهانی اولویت بدهد و تمام تصمیماتش را مبتنی بر آنچه منافع آمریکا را تامین میکند قرار دهد.
آمریکا در حوزه اجتماعی و داخلی بحث مقابله با مهاجران را مطرح کرد و ممنوعیت سفر برای برخی اتباع کشورهای اسلامی را مقرر کرد و حتی بحث دیوار مرزی بین ایالات متحده با مکزیک را مطرح کرد و در حوزه اقتصادی بر سیاستهای حمایتگرایانه تجاری تاکید کرد.
دولت جدید این کشور حتی تصمیم گرفت که از این به بعد وارد توافقات چند جانبه نشود و تاکید کند که دوران سواری گرفتن مجانی از ایالات متحده آمریکا به سر آمده و در پیمانهایی که منافعش را تامین نکند باقی نخواهد ماند که نمونه آن خروج آمریکا از مشارکت ترانس پاسیفیک با توجیه مباحث اقتصادی و خروج از پیمان اقلیمی پاریس بود.
در عرصه سیاسی نیز دولت دونالد ترامپ در سال 2017 اقدامات متعددی را انجام داد که یکی از بارزترین و شاخصترین اقدامات که مبتنی بر تامین منافع آمریکا بود، بحث به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل بود. این سیاست که پیش از این توسط دولتهای قبل به دلیل نگرانی از نارضایتی و خشم جهانی انجام نمیشد دردولت ترامپ با توجه به هشدارها و واکنشهای متحدان این کشور مطرح شد تا این خواسته اجرا شود، البته در شورای امنیت سازمان ملل پیشنویس قطعنامههایی که مصر ارائه کرده بود با 14 رای تصویب شد و نیکی هیلی مجبور شد رای 14 عضو شورای امنیت علیه تصمیم شخصی دونالد ترامپ را یک توهین آشکار به ایالات متحده عنوان کرد ه و تاکید کند که بابت این رای تلافی خواهد کرد و براساس رایی که این کشورها در شورای امینت به تصمیم آمریکا داده شده مناسبات خود را با آنان و سازمان ملل اتخاذ میکند، البته شاهدیم که این هشدارها و تهدیدات برای کشورها کارساز نبود و موضوع به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارجاع داده شد، و دونالد ترامپ در مقابل این اقدام رسما تهدید کرد که کمکهای مالی خود را به این سازمان قطع خواهد کرد؛ اما با این حال دیدیم که 128 کشور رای به قطعنامه پیشنهادی در مورد وضعیت اشغالی بودن بیتالمقدس قدس دادند و فقط هشت کشور از جمله آمریکا و اسرائیل و شش کشور دیگر که عمدتا جزیرهای هستند از تصمیم دونالد ترامپ حمایت کردند که این نشان میدهد ایالات متحده آمریکا در خصوص اعمال نفوذ یا قدرت قانعسازی افکار عمومی و متحدان خود بشدت آسیبدیده است. البته این آسیبها به این دلیل است که دولت کنونی آمریکا داوطلبانه مسیر نادیدهگرفتن مشارکت جهانی را به خاطر منفعت بزرگتری که دارد در پیش گرفته و الزامات تحمیل شده به آمریکا را قبول ندارد.
آمریکا به عنوان کشوری مرفه و ثروتمند که رهبری اخلاقی جامعه جهانی را بر عهده داشت الان دیگر این جایگاه را ندارد و جهان به اندازهای که درگذشته از این کشور تبعیت میکردند این اقدام را انجام نمیدهند و خواست،میل واراده آمریکا هم اکنون نادیده گرفته میشود. سال 2017 سال ناکامی آمریکا در حفظ جایگاه رهبری جهان بود که از بحث خروج از پیمان اقلیمی پاریس و خروج از یونسکو شروع شد و میتوان گفت لطمه نهایی نیز از طریق قطعنامه شورای امنیت به این کشور خودش را نشان داد.
با این تحلیل میتوان گفت در سال آینده شاهد ادامه همین مسیر خواهیم بود و رویکرد آمریکا درخصوص اعمال سیاستهای حمایتگرایانه اقتصادی و پیشبرد شعار اول آمریکا ادامه خواهد داشت. البته سال 2018 که سال برگزاری انتخابات کنگره آمریکاست اگر دموکراتها دراین انتخاباتها به پیروزی قاطعتر دست پیدا کنند، از آنجا که این حزب مدافع سیاست مشارکت جمعی است قطعا دولت مجبور خواهد شد برای جلب رضایت کنگره جدید در سیاستهای خود تا جایی که میتواند تغییراتی را اعمال کند.
اما اگر این اتفاق رخ ندهد قطعا شاهد سیاست تهاجمیتر و خصمانهتر ایالات متحده با پیمانها و نهادهای چندجانبهگرا در سطح بینالملل خواهیم بود.
امیرعلی ابوالفتح/ کارشناس آمریکا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: