« آب هست ولی خیلی کم»؛ این جمله ای است که در چند سال اخیر بسیار تکرار شده، از سوی همه؛ از کارشناسان آب و محیط زیست گرفته، تا زمامداران و مسئولان کشوری و استانی و منطقه ای. اما شاید هیچ فرد یا مسئول و نهادی به اندازه خود زمین، عمق فاجعه بی آبی را درک نکرده و درباره اش هشدار نداده باشد؛ هشدارهایی که با زبان بی زبانی اما رسا و گویا،​ گاه به صورت فرونشست زمین ظهور کرده و گاه به صورت خودسوزی تالاب ها، مثل تالاب خان میرزا در استان چهارمحال و بختیاری که چندی است از تشنگی و بی آّبی دست به خودکشی و خودسوزی زده است.
کد خبر: ۱۱۰۷۴۵۰
خودسوزی زمین!

به گزارش جام جم، اگر تا به امروز کاهش ذخایر آبهای زیرزمینی و سطحی را از افزایش عمق چاه ها، کاهش دبی رودخانه ها و ذخیره پشت سدها و بی باری و کم باری باغات و نخلستان ها و مزارع درمی یافتیم، امروز شاهد پدیده عجیب و نادر و دردناکی هستیم؛ چیزی که می توان از آن به عنوان سینه چاک کردن، گریبان دریدن و مو پریشان کردن و خودسوزی مام زمین یاد کرد. زمین ما همان مادر یگانه ای که هست و نیست و زندگی همه مان، وابسته به حیات اوست، این روزها و در غیاب توجه و مهرورزی فرزندانش درحال سوختن و نابودی است؛ دشت هایش یکی یکی نشست کرده و دود و آتش از جان تالاب هایش زبانه می کشد؛ رخدادهایی که آخرین اخطار مام زمین برای پایان نفس کشیدن هایش است و تلاشی که بگوید اگر پاره ای از پیکرش فرونشست یا به خودسوزی و جان دادن افتاد، دیگر احیایش هرگز میسر نخواهد بود.

خودسوزی تالاب ها، (پس از تداوم فرونشست تدریجی بسیاری از دشت های کشور) و از سال 90 آغاز شد؛ با خودسوزی تالاب پریشان در شهرستان کازرون استان فارس.

پریشان 5 هزار هکتاری که روزگاری بزرگترین تالاب دارای آب شیرین کشور و زیستگاه انبوهی از پرندگان و آبزیان بود و برای هزاران سال چون نگینی نقره ای بر تارک استان فارس می درخشید، فقط در همین چند دهه اخیر و بواسطه توسعه کشاورزی، افزایش برداشت آب های زیرزمینی و عدم مدیریت مصرف آب، رو به تحلیل رفت و بتدریج کوچک و کوچکتر شد تا به خشکی کامل رسید. همین خشکی بود که تاب زیستن را از آن گرفت و دود و آتش از بستر ترک خورده اش به هوا برخاست.

رسیدن قطرات باران به کام تشنه پریشان در فصل پاییز و زمستان گرچه باعث خاموشی موقت آتش در آن سال شد، اما به گفته سیدعلی اکبر کاظمینی، عضو موسسه 13 فروردین استان فارس، خودسوزی تالاب به صورت نامتناوب تا سال 94 ادامه یافت، خودسوزی هایی وسیع اما پراکنده که حاصل تشنگی و خشکی بی امان تالاب بود.

کاظمینی که در تمام این سال ها در کنار تالاب بوده و روزهای پرآبی اش را دیده و با خشک شدن و سوختن و جان دادنش هم گریسته، به جام جم می گوید: زیست جمعیت زیادی از پرندگان و آبزیان و گیاهان برای هزاران سال در اطراف و کنار تالاب، باعث رسوب و انباشت حجم سنگینی از مواد عالی در لایه های زیرین تالاب شده و خاک آن را به "تورب" خاک زغال سنگی تبدیل کرده است. اما زمانی که این خاک زغال سنگی ( با خشکی تالاب) خشک می شود با اولین بارش باران در فصل پاییز یک فعل و انفعالات شیمیایی ایجاد و گازهای متان و مونوکسید کربن تولید می شود. در چنین شرایطی لایه های زیرین تالاب خودبه خود شروع به سوختن می کند، زیرا هم مواد عالی قابل سوخت هست، هم گرما و هم اکسیژن. گاهی هم ممکن است شعله کوچک اجاق چوپانان به میان ترک های تالاب خشک شده، افتاده و مواد قابل احتراق را بسوزاند.

پریشان همچنان پریشان است

پریشان امسال هم آب ندارد و بسترش همچنان خشک است، گرچه بارندگی 100 میلیمتری پاییزی کازرون، لب های تالاب را خیس و مرطوب کرده و برآورد شده که 80 سانتی متر سطح سفره های آب زیرزمینی منطقه بالا آمده است.

عضو موسسه 13 فروردین استان فارس می گوید: زمستان سال گذشته هم حدود 300 تا 400 میلی متر بارش در کازرون داشتیم که باعث شد پریشان به صورت لکه ای آب دار شود، گرچه این آب اندک هم با شروع سال جدید خشک شد. هرچند امیدواریم شاهد بارش باران باشیم تا بتوانیم به کمک آن، و کنترل مصرف آب های زیرزمینی و منحرف کردن مسیر رودخانه ها و سیلاب ها به سوی تالاب دوباره آن را آبگیری کنیم و شاهد ورود پرندگان مهاجر به آن باشیم.

کاظمینی البته این را هم یادآور می شود که قرار بود حقابه ای از سد نرگسی به پریشان اختصاص یابد که ساخت این سد هنوز به پایان نرسیده است.

به گفته وی،​ موقعیت جغرافیایی پریشان هم طوری است که درحال حاضر هیچ رودخانه ای به آن نمی ریزد و در طول تاریخ آب آن از طریق چند چشمه در شمال تالاب و یک چشمه در شرق تامین می شد. چشمه های شمال تالاب به خاطر مصرف بی رویه در کشاورزی خشک شده است و فقط چشمه شرق مانده که پارسال کمی آب داشت و به بخشی از شرق پریشان در بهار آب می رساند. اما همان چشمه هم اکنون خشک است و هر زمان که آبی در آن جاری شود، کشاورزان تلمبه می گذارند و آبش را می کشند و چیزی به تالاب نمی رسد.

پرآب ترین دشت کشور تشنه تر از همه جا

اوضاع تالاب خانمیرزا در شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری اما پیچیده تر و تلخ تر است؛ تلخ تر از این نظر که چهارمحال و بختیاری (برخلاف استان خشک فارس) سرزمین چشمه ها و منشاء رودهای بزرگ کارون و زاینده رود است و تامین کننده ده درصد آب کشور. با این حال از 11 دشت آن، 8 دشت ممنوعه و از این 8 دشت هم 4 دشت ممنوعه بحرانی اعلام شده که به صورت مستمر دچار فرونشست زمین شده اند. نگین سبز خانمیرزا (تالاب قدیم خانمیرزا ) یکی از این دشت هاست که با بیش از 70 سانتی متر فرونشست، بیشترین میزان فرونشست دشت های استان ( و حتی کشور) را از آن خود کرده است. غفلت از فرونشست تدریجی و تاراج ذخایر آب زیرزمینی خانمیرزا اما چنان روزگار پریشانی نصیب آن کرد که سینه چاک چاک و پیکرش ترک ترک شد و جگر سوخته و گر گرفته اش از لای ترک ها هویدا گردید.

هومان خاکپور، عضو شبکه تشکل های محیط زیست و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری به جام جم می گوید: خودسوزی تالاب‌ها با آتش‌سوزی متفاوت است، در خودسوزی آتش از پایین به بالا است و در سطح زمین چیزی مشاهده نمی‌شود. ایجاد حفره‌هایی در زمین، خروج گاز بدبو و بخارمانند که در اویل صبح و هنگام غروب بهتر دیده می‌شود و حرارت بالایی که از حفره‌ها خارج می‌شود از جمله علامت‌های خودسوزی تالاب است، و البته چنانچه با بیل لایه رویی خاک به کناری رود، آتش گداخته هم مشاهده می شود.

خاکپور با اشاره به اینکه خودسوزی خانمیرزا از یک ماه پیش آغاز شده، گریزی هم به سال های نه چندان دور می زند:" خودسوزی تالاب ها اولین بار در سال 90 و در تالاب پریشان استان فارس مشاهده شد. یک سال بعد خانمیرزا هم خودسوزی کرد که اولی با بارش برف و باران و دومی با منحرف کردن آب نزدیکترین چشمه به سمت کانون آتش خاموش شد. گرچه امسال دوباره آتش از درون به جان خانمیرزا افتاده است."

کشاورزی بی برنامه؛مقصر اصلی

این فعال محیط زیستی دلیل خودسوزی هر دو تالاب را توسعه کشاورزی اطراف آنها و مصرف بیش از حد آب های زیرزمینی و حقابه تالاب می داند و درخصوص سرگذشت خانمیرزا می گوید: تالاب خان میرزا 2800 هکتار بود. در دهه 60 جهاد کشاورزی وقت حدود 2 هزار هکتار از مساحت تالاب را زه کشی و به نیت توسعه کشاورزی به کشاورزان بخشید. همزمان و برای آبیاری مزارع، چاه های فراوان در این اراضی حفر شد. الگوی کشت هم رعایت نشد و محصولاتی چون حبوبات و برنج که نیاز آبی بالایی دارند، در اراضی کشت می شد.

خاکپور یادش می آید که برای یک دهه درآمد خانوارهای خانمیرزایی ( که شامل 20 روستای اطراف تالاب می شد)، بسیار افزایش یافت، چراکه سالی چند بار زمین را زیرکشت می بردند.​ اما از آنجا که هیچ مدیریتی برآب مصرفی صورت نمی گرفت،​ سطح آبخوان دشت پایین و پایین تر رفت. کمااینکه خود کشاورزان برایش تعریف کرده بودند که تا دو دهه پیش در یک تا 6 متری به آب می رسیدند، اما اکنون گاهی برای رسیدن به آب باید چاهی 60 یا 90 متری حفر کنند.

مردم محلی حتی تعریف می کنند که تا دو دهه پیش هنوز بخش از تالاب باقی بوده و میزبان فلامینگوها می شده، درحالی که اکنون تا چشم کار می کند، اراضی کشاورزی و شالیکاری است و حتی محیط زیست هم آن را از فهرست تالاب های خود حذف کرده است.

مرگ در یک قدمی روستاها

البته آنطور که این فعال محیط زیستی می گوید امروز حتی برخی زمین های کشاورزی را هم رها کرده و قید کشاورزی را زده اند، چراکه عملا آبی نمانده تا با آن زمین هایشان را آبیاری کنند. تلخی این حکایت وقتی بیشتر می شود که بدانیم میزان بارندگی دشت خانمیرزا، 600 میلی متر در سال یعنی 400 میلی متر بیشتر از میانگین بارندگی کشوری است. و تلخ تر اینکه هنوز در چنین شرایطی بسیاری از مردم نه تنها به کشت محصولات آب بر ادامه می دهند، بلکه همچنان کشت برنج هم در برخی مناطق مشاهده می شود، آن هم با توسل به چاه های غیرمجازی که به گفته خاکپور برخی از آنها به صورت غیرقانونی در حیاط منزل مردم حفر شده و آب را از طریق لوله های پنهانی از زیر زمین به اراضی می رساند.

عضو شبکه تشکل های محیط زیست و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری یادآور می شود که همه این شرایط دست به دست داد تا امروز نه تنها کشاورزی و ممر درآمد مردم منطقه روبه نابودی نهد و آب شربشان که از چاه تامین می شود، آلوده به درصد بالایی از نیترات شود،​ که در یکی از پربارش ترین مناطق کشور شاهد نابودی یک تالاب، آغاز پدیده بیابانزایی و خودسوزی زمین باشیم.

خاکپور اما هواسش به این هم هست که خودسوزی تالاب چگونه می تواند در کوتاه مدت زندگی مردم منطقه را تهدید کند، چراکه به گفته وی کسی نمی داند که آتش درون زمین در چه عمقی و چه مساحتی پیشرفت کرده و چه حد به منازل و زندگی مردم روستایی نزدیک شده، گرچه حفره های آتش (که در پهنه ای 2 تا 3 هکتاری مشاهده شده) همین حالا هم در 200 متری روستا دیده شده اند و بیم آن می رود که هر لحظه زیر پای مردم روستا با حفره ای از گدازه های آتش خالی شود.

این فعال محیط زیست گلایه می کند که اگر دست کم از همان سال 91 که خانمیرزا برای اولین بار خودسوزی کرد، مصرف آب مدیریت می شد و الگوی کشت تغییر می کرد، کار به خودسوزی دوباره تالاب نمی کشید.

این گلایه خاکپور بی جواب نمی ماند و علی اکبر صبا، معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای چهارمحال و بختیاری به جام جم می گوید: متاسفانه اصرار جهاد کشاورزی برای ادامه سیاست توسعه کشاورزی از 30 سال پیش تاکنون، علت کاهش شدید ذخایر آبی، نابودی دشت خانمیرزا و خودسوزی تالاب بوده و ما امروز به جد تصمیم به احیای دشت گرفته ایم؛ از طریق اجرای طرح آبخوان داری و تعادل بخشی آب های زیرزمینی و پرکردن و پلمپ چاه های غیرمجاز و نصب کنتور هوشمند روی چاه های مجاز.

خانمیرزا را نجات می دهیم

صبا در توضیح برنامه های فوق یادآور می شود که درخصوص پلمپ چاه های غیرمجاز، از 150 چاه غیرمجاز موجود در خانمیرزا تاکنون 111 چاه پلمپ شده و 39 چاه باقیمانده تا پایان سال پرخواهد شد. تعداد چاه های مجاز دشت هم 628 حلقه است که تا چند سال پیش 97 میلیون مترمکعب آب برداشت می کردند، اما به خاطر کاهش ذخایر آبی، اکنون 47 میلیون مترمکعب بیشتر نمی توانند برداشت کنند که البته قرار است روی 100 حلقه از همین چاه ها هم که اضافه برداشت دارند،​ ظرف 4 ماه آینده کنتور هوشمند نصب شود.

معاون حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای چهارمحال و بختیاری تاکید می کند که با این همه و حتی اگر تمام چاه های غیرمجاز هم پر و پلمپ شود، باز نمی توان دشت را نجات داد، و تنها راه چاره، تعطیل کردن کشاورزی برای دست کم چند سال است تا آبخوان خودش را بازخوانی کند، اما جهادکشاورزی زیر بار نمی​ رود، بنابراین تنها راه باقیمانده انتقال آب به خانمیرزاست تا به جای آب چاه ها (چاه ها خاموش شود)، جایگزین آب کشاورزی و همچنین آب شرب شود و بخشی هم به مصرف تغذیه مصنوعی زمین برسد.

به گفته صبا، راهکار انتقال آب هم اکنون در دستور کار قرار گرفته و قرار شده 100 میلیون مترمکعب از آب رودخانه "کره بس" با احداث سد ونک به خانمیرزا منتقل شود، که البته چون هنوز کار سد به نتیجه نرسیده، تلا ش می شود با پمپاژ این آب به دشت برسد، تا 47 میلیون مترمکعب ( به میزان مصرف فعلی) به کشاورزی اختصاص یابد، کمی صرف شرب و حدود 50 میلیون مترمکعب هم صرف تغذیه مصنوعی دشت شود،​ چراکه اگر به دنبال نجات خانمیرزا باشیم، باید سالانه تا 20 سال، 71 میلیون مترمکعب آب به آن برسانیم.

فاطمه مرادزاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها