دو بخش ژئوپولتیک و اقتصادی به شکل بالقوه منابعی خدادادی است که در اختیار جامعه و رهبران جامعه نیست، اما بخشهای دیگر یعنی نظامی و بخش بالفعل اقتصادی یعنی توسعه و پیشرفت و بخش فرهنگی در اراده مردم آن جامعه است.
استفاده از تجربه اسلامی برای الهامبخشی
جمهوری اسلامی ایران که ساختارش ملهم از اسلام است به همه این عناصر قدرت توجه دارد ولی توجه ویژه، یگانه و بینظیری به بخش فرهنگی باید داشته باشد زیرا اسلام یک رویکرد فرهنگی است.
گرچه اسلام در طول تاریخ و سیره پیامبر و ائمه اطهار عناصر دیگری نظیر نظامی و اقتصادی را به کار میگرفت ولی ویژگی برجسته و یگانه اسلامی و گسترش و اقتدار این دین مبین فرهنگی بود. ورود اسلام به کشورها و جوامع کمتراز طریق جنگ بود.
امروز بیش از یک میلیارد و نیم مسلمان در سراسر جهان هستند و بررسیهای تاریخی نشان میدهد که ورود اسلام از شیوه نظامی تنها معطوف به کشورها و ممالکی بود که دور و بر شبه جزیره عربستان قرار داشتند.
اکثریت کسانی که در طول تاریخ به اسلام گرویدند بویژه کسانی که در آسیای جنوبی و جنوب شرقی زندگی میکردند با شیوههای فرهنگی به اسلام گرایش پیدا کردند.
عمدتا مسلمانانی از طریق جهانگردی یا تجاری به این سرزمینها میرفتند، رفتار اخلاقی و صحت عمل آنان موجب میشد که امرا و سلاطین این کشورها علاقهمند به اسلام شوند و در پی آن مردم آن سرزمین هم مسلمان شوند.
از سویی دیگر ترکها و مغولان که سرزمینهای اسلامی را عرصه تاخت و تاز خود درآوردند بعدها بواسطه تعاملات درستی که مسلمانان این سرزمینها با قوم غالب در پیش گرفتند، اسلام آورند.
پس رویکرد اسلام برای توسعه و ایجاد اقتدار، الهامبخشی فرهنگی بوده است. جمهوری اسلامی هم برگرفته از میراث اسلام است و آنچه ما اساسا از سیره امام خمینی(ره) و رهنمودهای مکرر رهبر معظم انقلاب میفهمیم این است که عنصر اصلی الهام بخش ما عنصر فرهنگی است.
ایران اسلامی گرچه از عناصردیگر قدرت مثل موقعیت ژئوپولتیک و منابع بالقوه اقتصادی و انرژی و منابعی که در اختیار ما بوده همچنین قدرت نظامی بهره گرفته، اما اصل و زیرساخت قدرت فرهنگی است.
استفاده از دیپلماتهای فرهنگی
باید به این نکته توجه داشت که رویکرد الهامبخش ما برای تاثیرگذاری روی کشورهای اسلامی و غیراسلامی نیز باید رویکرد فرهنگی باشد. البته چنین رویکردی را نباید صرفا به برگزاری مراسم، همایش، تاثیرگذاری زبان فارسی و برگزاری کنسرت فرهنگی محدود کرد که البته هر کدام از این شیوهها بخشی از کارهای فرهنگی است، اما مهمترین رویکرد فرهنگی این است که طرف مقابل در اثر تعاملات درست، شیفته سلوک ما شود و درصدد باشد از این سلوک پیروی کند و آن شیوه را در زندگی تکرار کند.
این چیزی است که حتی در چشمانداز 20 ساله هم روی آن تاکید میشود. در این سند ضمن اینکه به پیشرفت کشور تاکید شده بر این نکته هم تصریح شده که ما باید در منطقه الهامبخش باشیم. برای رسیدن به این هدف باید رویکرد فرهنگی را مورد توجه بیشتر قرار دهیم.
بدیهی است که بخش سیاست خارجی ما نیز نباید جدا از مجموعه عملکرد جمهوری اسلامی باشد بلکه دستگاه دیپلماسی ما هم باید به رویکرد فرهنگی توجه کند. این مساله در ابتدای پیروزی انقلاب بیش از امروز مورد توجه بود.
یعنی دیپلماتهای جوان که از نسل انقلاب بودند با توجه به این مزیت انتخاب میشدند که اگر وارد کشوری میشدند باید با رفتار خود طرف مقابل را تحتتاثیر قرار میدادند البته در این عرصه طبیعی است که برخی موفق و برخی ناکام بودند. با گذشت زمان این مساله البته کمرنگ شده است.
عوارض منفی جداسازی فرهنگ و دیپلماسی
در شرایط کنونی برخی بر این باورند که دستگاه دپیلماسی و وزارت خارجه وظیفه معینی دارد که تعامل با کشورهای دیگر است و بخش فرهنگی متولیان دیگری دارد بنابراین وزارت خارجه صرفا باید به همان کار کلیشهای خود یعنی برقراری ارتباط با سایر کشورها بپردازد.
این به نظر من یک مغالطه است. اگر شیوه و روال دستاندرکاران سیاست خارجی سایر کشورها را مورد بررسی قرار دهیم می بینم که آنها به مقوله فرهنگ توجه ویژهای نشان داده و حتی بخشها و نهادها و موسساتی را در کشورشان مدیریت میکنند که در ظاهر ارتباطی با موضوعات دیپلماسی ندارد اما در عمل راهبردهای دیپلماتیک را پی میگیرند.
بهعنوان نمونه در آلمان، وزارت خارجه این کشور یکی از موسسات باستان شناسی را مدیریت میکند یا موسسه گوته که در حوزه زبان و ادبیات فعال است، یکی از بخشهایی است که به شکلی زیرنظر وزارت امور خارجه این کشور اداره میشود.
نمونه روشنتر، ایالات متحده است. در حال حاضر هالیوود یکی از موثرترین عناصر نفوذ در بین کشورهای دیگر است که به طور مستقیم با وزارت خارجه آمریکا و سیا در ارتباط است.
نمونههای فراوانی از این مثالها را میتوان برای کشورهای دیگری مثل انگلیس، فرانسه و شوروی سابق یافت.
ضرورت پایان موازیکاری در سیاستگذاری فرهنگی
تجربه نشان داده الهامبخشی ایران در بسیاری از تحولات صرفا اتکا به توانمندیهای نظامی و اقتصادی نبوده است.
مقاومت ما در دوران دفاع مقدس و در برابر سلطه آمریکا از جمله مقولات فرهنگی بود چون مردم ذاتا سلطه ستیز هستند و با هر قدرت سلطهگری که خواهان تسلط بر ایران باشد به مخالفت میپردازند.
یکی از دلایل بیتوجهی به قدرت فرهنگی در دستگاه دیپلماسی ما تعدد دستگاههای فرهنگی است و شاید تصور این باشد که چون هر کدام از این نهادهای فرهنگی بودجه مستقلی را برای فعالیت دریافت میکنند. بنابراین پرداختن به موضوعات فرهنگی در حیطه وظایف آنان محسوب میشود.
نکته دیگر نحوه گزینش کارمندان، دیپلماتها و سفرا در وزارت خارجه است. در مرحله گزینش آخرین فاکتوری که مورد ارزیابی قرار میگیرد، تواناییهای فرهنگی است.
حال اینکه یکی از ویژگیهای دیپلمات یا سفیر خوب این است که هنگام مراوده با دیگر همتایان خود بتواند در موضوعات فرهنگی بحث کند و به ادبیات، هنر و سایر مقولات فرهنگی مسلط باشد.
این گونه نیست که در جلساتی که سفرای و دیپلماتهای کشورهای مختلف حضور دارند، صرفا روی مباحث سیاست خارجی بحث شود بلکه موضوعات متنوعی در کنار موضوعات سیاست خارجی مورد بحث قرار میگیرد.
به نظر من باید به مقولات و مباحث فرهنگی در دستگاه دیپلماسی کشورمان بیشتر توجه شود. نکته قابل تعامل اینکه به نظر میرسد مردم ایران در حوزه توانمندیهای فرهنگی تجربه خوبی از خود نشان دادهاند.
گزارشها حاکی از افزایش گردشگر خارجی در کشور است. توریستی که وارد ایران میشود صرفا به دیدن مناظر طبیعی و اماکن تاریخی بسنده نمیکند بلکه مواجهه مستقیمی با مردم برقرار میکند.
مراجعه به بسیاری از گزارشها و مقالاتی که گردشگران خارجی از سفر خود به ایران نوشتند نشان میدهد که آنان تحتتاثیر فرهنگ غنی مردم کشورمان قرار گرفتهاند.
نکته دیگر اینکه ما فرهنگ را نباید به دستگاههای رسمی وزارت خارجه محدود کنیم بلکه میلیونها ایرانی در خارج زندگی میکنند و بسیاری از آنان از توانمندیهای بسیار بالایی در عرصههای علمی و فرهنگی برخوردار بوده و توانستهاند تصویر خوبی از ایران بسازند.
دستگاههای رسمی میتوانند از این پتانسیل استفاده کنند و آنها را به همکاری با دستگاه دیپلماسی ترغیب کنند.
دکتر علیرضا شیخ عطار / سفیر پیشین ایران در آلمان
ضمیمه جام سیاست
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت