هرچند تولید و تدوین این کتابها اتفاق خوبی برای نظام آموزشی کشور بخصوص برای جدی گرفته شدن این درس در مــدارس به نظر میرسید، ولی شتابزدگی در تالیف، آن هم همزمان در دو پایه و نیز بدون اجرای آموزشی، سخت به چشم میخورد. به اعتقاد نگارنده، برخی از اشکالات این دو کتاب به این شرح است:
1 ـ عنوان این دو کتاب روشن نیست، به این علت که روی جلد به دو عنوان «آموزش مهارتهای نوشتاری» و «نگارش و انشا» اشاره شده است که این دو عنوان نشان میدهد هدف از تالیف کتاب مشخص نیست، یعنی معلوم نیست هدف، آموزش مهارت نوشتاری است، نگارش است یا انشا.
2 ـ زبان و نثر کتاب برای نوجوانان، روان و صمیمی به نظر نمیرسد زیرا برخی از واژههای به کار گرفته شده در درسها، با ادبیات این پایه سنی متناسب نیست. به عنوان نمونه میتوان به واژهها و اصطلاحاتی همچون کاربست، نمود، نمایه، ادبیات نامتعارف و زبان معیار اشاره کرد. این در حالی است که نثر کتاب نیز یکدست نیست و سنگین به نظر میرسد بویژه در درسهای اول، سوم و پنجم کتاب هشتم و نیز درس اول پایه هفتم که فقدان روانی در آن حاکم است و معلم مجبور میشود مفاهیم و عبارتها را با زبانی ساده بیان کند.
در این دو کتاب مطالب بیشتر انتزاعی است تا عینی و از نظر محتوا نیز درسهای کتاب هفتم بیشتر شبیه سناریوست تا متن آموزشی.
به نظر میرسد تالیف همزمان دو کتاب موجب شده تسلسل و زنجیروار بودن مطالب در دو کتاب رعایت نشود به این معنی که برخی از مطالب در کتاب پایه هفتم آمده در حالی که دانشآموزان پایه هشتم آن را نمیخوانند.
3 ـ در نوشتهها و فعالیتهای این دو کتاب ردپایی از فناوری جدید دیده نمیشود، گویا فناوری هنوز وارد دنیای بچهها و این کتابها نشده است. این موضوع باعث شده تا بیشتر مطالب با زندگی دانشآموزان و علایقشان همخوانی نداشته و برایشان جذاب نباشد.
4 ـ متن درسها دانشآموزان را به سوی فرهنگ مطالعه و کتابخوانی راهنمایی نمیکند. از نظر ساختاری، در هر دو کتاب قالبی مشخص یا چارچوب آشنایی به دانشآموزان ارائه نمیشود تا آن را ملاک نوشتن قرار دهند. به طور مثال به دانشآموزان آموزش داده میشود که نوشتههای خود را با بند مقدمه آغاز کنند، سپس به نوشتن بند ادامه دهند و در پایان، بند آخرین را بنویسند، حال آن که این قالب نوشتاری بیشتر در مقالههای پژوهشی کاربرد دارد و دانشآموزان مجبورند این قالب را برای خاطرهنویسی یا شرح حال نویسی نیز به کار ببرند. شیوه درست آن بود که به دانشآموزان نوشتن شروعی خوب و پایانی مناسب آموزش داده میشد.
همچنین در این دو کتاب از انواع نوشتن که دانشآموزان این مقطع سنی به آن نیاز دارند، خبری نیست، مثل گزارشنویسی، خلاصهنویسی و خاطرهنویسی.
5 ـ هر دو کتاب پایههای هفتم و هشتم از هشت درس تشکیل شده و هر درس به تناوب شامل بخشهای نگارشی، درستنویسی، تصویرنویسی، حکایتنگاری، مثلنویسی و معیارهای ارزیابی است و به این ترتیب اصل غافلگیری ذهنی دانشآموز درمواجهه با مطالب نو وخلاقانه نادیده گرفته شده است.
6 ـ متن برخی از درسها یا ترجمه است یا تحت تاثیر ترجمه قرار گرفته (مثل درس بلوط بازی کتاب هشتم که ترجمه است و برای دانشآموزان جذابیت ندارد)، این در حالی است که جای آثار خوب نویسندگان کودک و نوجوان ایران در کتاب خالی است.
7 ـ هرچند مولفان کتاب اذعان دارند که به دنبال رویکردی هنری و پرورش تخیل در این کتابها نیستند، اما برخی از موضوعها و فعالیتهای مندرج در دو کتاب، آفرینش هنری است. به عنوان مثال میتوان از فعالیت صفحه 88 کتاب هفتم با عنوان «از قدرت تخیل خود کمک بگیرید و بنویسید» یا موضوع «قطره بارانی که از ابر چکیدهاید» در صفحه 87 کتاب هشتم نام برد.
8 ـ برخی از فعالیتهای نگارشی موجود در کتابها با متن درس ارتباط ندارد. برای نمونه میتوان از درس دوم در پایه هشتم مثال آورد. در این بخش روشن نیست که مبنای انتخاب متنهای کهن چه بوده است یا به طور کلی در برخی از بخشهای کتاب، هدف تمرینهای ارائه شده نامشخص است.
9 ـ درباره آموزشهای درستنویسی نیز در این دو کتاب ایرادهایی وجود دارد. به طور مثال در بخشهایی از کتاب که از کتاب غلط ننویسیم دکتر ابوالحسن نجفی استفاده شده، به مواردی اشاره میشود که امروزه برای دانشآموزان کاربردی ناچیز دارد مثل این موضوع را تلفنا به دوستم گفتم یا تاکید برغلط بودن استفاده از واژه شاعره.
10 ـ تصویرهای کتاب به طور کلی کلیشهای است و بهتر آن بود که از تصاویر واقعی به جای نقاشی استفاده و از این طریق تنوع و تازگی در کتاب دمیده میشد. برای نمونه تصاویری مربوط به محیط زیست، ورزش و زیباییهای جهان هستی که دانشآموزان را به تفکر در محیط اطراف وادارد.
11 ـ در مورد حکایتنگاری و مثلنویسی نیز معلوم نیست چه انگیزهای پشت این همه تاکید وجود دارد، آیا تاکید مولفان بر سادهنویسی است یا گستردهنویسی. مثل این که فراموش شده، اطناب (گستردهنویسی) موجب زیان به زیبایی کلام میشود.
12 ـ از نظر ویرایش ادبی و رسمالخط نیز بازبینی کتابها ضروری است. در یک صفحه کلمه «چهارچوب» آمده و در صفحه دیگر «چارچوب». استفادههای نابجا از نشانههای نگارشی و نیز استفاده بسیار از یک کلمه در یک متن نیز مشکل دیگری است. به عنوان مثال استفاده از کلمات مهندسی و نقشه که در دو صفحه اول کتاب هشتم بیش از 17 بار تکرار شده است.
13 ـ در این کتابها، فرصتی برای ابراز تجربه و ابتکار معلمان دیده نشده و نیز صفحاتی بـــرای دانشآموزان با موضوع آزاد تا هر چه دوست دارند، بنویسند.
علاوه برای این نکات، پرسش ما از مولفان کتابهای مهارتهای نوشتاری این است که چرا پرورش خلاقیت نباید در دوره اول متوسطه در دستور کار باشد، حال آن که خلاقیت همواره قابل پروردن است و حتی بارقههایی از آن در دوره ابتدایی ظاهر میشود. ای کاش سرعت در تالیف، دقت را فدا نمیکرد و کتابهایی جذابتر و آموزندهتر در اختیار دانشآموزان قرار میگرفت. حتما به یاد بیاوریم که بخش نگارش کتابهای فارسی دهه 80 چه تحولی در آموزش نوشتن فرزندان این سرزمین ایجاد کرد و چه بسیار از کودکان و نوجوانان که اکنون با بهره گرفتن از آن اصول، نویسندگان و قلم به دستان بزرگی شدهاند و نیز چه بسیار معلمانی که از آن کتابها به نیکی یاد میکنند.
جعفر خرازی/ پژوهشگر درس انشا
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد