سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در این داستانها گونهای فرشتهشناسی به چشم میخورد که بیانگر تأثیر اسلام بر دیگر ادیان است. چرا که در آنها جبرئیل که هادی پیامبران و رهنمونکننده آنان به سوی عالم غیب است، در جای عقل فعال فلسفه ابن سینا قرار میگیرد. ابن سینا در رسیدن به این تفکر عظیم مدیون نبوغ خود بوده است، چرا که او با معالجه بیماری نوح بن منصور سامانی توانست از کتابخانه او استفاده کند؛ کتابخانهای که مملو از کتب ادیان گوناگون در زمینههای مختلف علمی بود و ابن سینا با مطالعه این کتب توانست با آموزههای آنان آشنا شود. او که مسلمانی شیعه مذهب بود، با مطالعه این کتب دریافت که بین دین اسلام و دیگر ادیان اصل و اساسی مشترک وجود دارد و دین اسلام کاملکننده ادیان دیگر است. همچنین ابن سینا به این نکته پی برد که عبادت و اعمال دینی باعث بهوجود آمدن محبت و شوق میان نفوس آدمیان و خداوند میشود که آن قوه محرکه و بهوجود آورنده جهان آفرینش و عشقی دو سویه میان خداوند و انسان است. (نصر، 43 ، 1382) براساس این نکته ابنسینا به فلسفه یا حکمت جدیدی دست یافت که این فلسفه ساختار فکری او را از سوی فلسفه مشاء به سوی حکمت و عرفان سوق داد. ابن سینا این فلسفه را فلسفه مشرقی یا حکمت مشرقیه نامید و آن را در داستانهای رمزی خود گنجانید. از آنجا که داستانهای رمزی او نشاندهنده تعلق خاطر او به سیر و سلوک عرفانی و در بردارنده تجارب روحانی وی هستند، میتوان گفت حکمت مشرقیه اساس و پایه داستانهای رمزی او را تشکیل میدهد.
ابن سینا علاوه بر پی بردن به اصل مشترک بین ادیان دریافت که نظام و قوام این جهان براساس نیرو یا قوهای است که هر قوم و ملتی نامی بر آن نهادهاند. او در کتاب «پنج رساله» خویش و در بخش رساله فی تعبیر الرویا از این قوه نام برده و ذکر کرده است که این قوه در عربی سکینه نامیده میشود و اعراب به آن ملائکه و ایرانیان امشاسپندان میگویند. (زنجانی اصل، 1383،21)
نام سکینه در اسلام و خصوصا در قرآن بارها ذکر شده است. در قرآن این نام به معنای آرامش است و در احادیث نیز به آن اشاره شده است. سکینه در قرآن آرامشی است که خداوند آن را برای یاری رساندن به مؤمنان میفرستد. در این حالت میتوان از این کلمه معنایی انتزاعی مستفاد کرد یا حالتی اسمی. «آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمیدیدید و کسانی را که کفر ورزیدند عذاب کرد و سزای کافران همین بود.» [9:26] «اگر او [پیامبر] را یاری نکنید قطعا خدا او را یاری کرد هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند او را [از مکه] بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه که در غار [ثور] بودند وقتی همراه خود میگفت اندوه مدار که خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانی که آنها را نمیدیدید، تایید کرد....» [9:40]
در احادیث سکینه حالتی تشخص یافته میگیرد. از این رو در حدیثی که از امام رضا(ع) روایت شده آمده است: «سکینه بادی است ملایم و مساعد که از بهشت خارج میشود، صورت انسانی دارد که با انبیاء میباشد و آن همان است که بر ابراهیم هنگام ساخت کعبه نازل شد و محل و جدول اساس خانه را تعیین کرد و ابراهیم بنا را بر آن اساس قرار داد.» (ابن بابویه، 628 ، 1372)
بنا به گفته ابن سینا ایرانیان به این قوه امشاسپندان گویند که به معنای مقدسان بیمرگ یا جاودانان مقدس هستند. آنها در قالب فرشتگان دین زرتشتی در آمدند که یاریکننده مومنان به شمار میروند. (بهار،1375،41) از آنجا که اعراب سکینه را ملائکه و ایرانیان امشاسپندان مینامند، میتوان سکینه را فرشته یاری رسان خداوند دانست که در نظام فرشته شناسی ابن سینا همان عقل فعال، کمککننده و یاری رساننده نوع بشر است. از این رو سکینه همان جبرئیل ـ مهین فرشته ـ در دین اسلام است که حامل وحی به پیامبر محسوب میشود. او فرشته در داستان حی بن یقظان ابن سیناست که او را به سوی مشرق نورانی دعوت میکند. بنابر آنچه گفته شد ابن سینا نخستین کسی است که بین حکمت ایرانی و دین اسلام تلفیق ایجاد کرد. او که در دوره حکومت سامانیان میزیست، سعی داشت اسلام را در میان نو مسلمانان ایرانی حفظ کند. چرا که سامانیان خود را وارث فرهنگ ملی ایرانیان میدانستند و بر این ادعا بودند که از اخلاف بهرام چوبین هستند. آنها در پی آن بودند که میان ایرانیان مشروعیت ملی پیدا کنند. (زنجانی اصل، 1383، 22 و23)
در چنین محیطی ابن سینا کوشش کرد با پیریزی طرحی نو که همان عقل فعال در فلسفه و جبرئیل در دین اسلام است، رابطی بین دین اسلام و حکمت در دین زرتشتی بهوجود آورد تا بلکه به این وسیله دین اسلام را زنده نگه دارد. عقل فعال در فلسفه مشرقین او که تأویلی برای سکینه در قرآن بود، در فلسفه حکیمان متأله بعد از او هم زنده ماند و آنها نیز به این قوه اشاره کردند. سهروردی که خود را وارث فلسفه ابن سینا میدانست، در داستان صفیر سیمرغ خود از این قوه نام برده است. در نظر او سکینه یکی از احوالاتی است که میتواند به مقام تبدیل شود و عارف سالک در راه سلوک خود به آن دست مییابد. در این حال عارف نورهای عظیم میبیند و صداهای لطیف از بهشت میشنود و قادر است از غیب خبر یابد. (سهروردی، 1382، 322 و 323)
منابع:
تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن، ترجمه جواد طباطبایی، انتشارات کویر، 1380
ادیان آسیایی، مهرداد بهار، نشر چشمه، 1375
مجموعه مصنفات شیخ اشراق، جلد سوم، سیدحسین نصر، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380
سه حکیم مسلمان، سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام، چاپ پنجم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1382
عیون الاخبار الرضا، شیخ صدوق ابن بابویه، ترجمه حمیدرضا مستفید و علیاکبر غفاری، نشر صدوق، 1372
ابن سینا و جنبشهای باطنی، به کوشش محمد کریمی اصل، انتشارات کویر، 1383
ابن سینا و تمثیل عرفانی، هانری کربن، انشاءالله رحمتی، انتشارات جامی، 1387
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد