گفت و گو با جواد انصافی به بهانه اجرای نمایش «کل عنایت»

عبدلی در سنگلج

جواد انصافی یکی از بازیگران خاطره‌برانگیز نسلی است که تنها دلبستگی‌شان در دهه‌های گذشته تلویزیون بود. نسلی که برنامه طنز «عبدلی و اوستا» را دنبال می‌کرد و هنوز هم که سال‌ها از آن زمان گذشته، شیرینی این برنامه را بخوبی در یاد و خاطره خود حفظ کرده است.
کد خبر: ۷۱۲۹۷۰
عبدلی در سنگلج

انصافی، بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر است و از رهگذر این حرفه تاکنون فعالیت‌های زیادی انجام داده است. او سال 1356 وارد عرصه تئاتر شد و تا امروز با محور نمایش‌های سیاه بازی و آیینی به فعالیت در این وادی مشغول بوده است.

«خیبر»، «ماغ»، «جانشین»، «در سینما»، «صفر و حضر»، «کلاس هنرپیشگی»، «یک شب در مهمانخانه» و... برخی از نمایش‌هایی است که او درسال‌های اخیر نگارش و بازی در آنها را به عهده داشته است. انصافی از روز دوم شهریورماه نمایش «کل عنایت» را در تماشاخانه سنگلج روی صحنه برده است. این نمایش که به مدت پانزده روز روی صحنه اجرا می‌شود، نمایشی متفاوت با مضمونی طنزآمیز ولی تامل برانگیز است. با این بازیگر و کارگردان تئاتر به بهانه اجرای این نمایش به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

تازه‌ترین نمایش شما یعنی کل عنایت در تماشاخانه سنگلج هر شب روی صحنه می‌رود. اگر ممکن است درباره ماهیت این نمایش و چگونگی شکل‌گیری آن توضیح دهید؟

نمایش کل عنایت را براساس پژوهشی که طی سال‌های اخیر درباره دوره شاه عباس صفوی انجام داده‌ام نوشتم. وجه تسمیه این نمایش به شخصیتی حقیقی به همین نام برمی‌گردد که زمانی در دربار شاه‌عباس به عنوان دلقک شهرت داشته است. سعی کردم در جریان پژوهش‌های میدانی که درباره سلطنت شاه‌عباس انجام داده‌ام، به کچلک بازی‌هایی که در آن دوره صورت می‌گرفته است هم اشاره‌هایی داشته باشم.

کل بازی یا کچلک بازی از دوره صفوی آغاز شده است و تا زمان «داش آکل» هم ادامه می‌یابد. کل‌ها، به نوعی نمادی از عیاران و جوانمردانی بودند که وسط سرشان خالی از مو بوده است. از این رو به آنها کل گفته می‌شده است. آنها در عین حال انسان‌هایی با شرافت، راستگو و چشم پاک بوده‌اند که به نوعی پهلوان منش هم تلقی می‌شده‌اند. شکل دوم آنها هم نمونه‌ای مانند حسن کچل است که حتی در قصه‌های کودکانه هم جایگاه خوبی دارد. به هر حال، کل عنایت در نمایش من هم از این قاعده مستثنا نیست و مانند همه کل‌های آن زمان از ویژگی‌های مطلوبی بهره می‌برده و از این رو بوده که بیشتر مورد توجه شاه عباس قرار می‌گیرد.

پس می‌توان گفت دلیل نگارش چنین نمایشنامه‌ای دلبستگی شما به تاریخ است؟

دقیقا همین‌طور است. در واقع به خاطر دلبستگی‌ای که به حیطه نمایش‌های آیینی و به نوعی سیاه بازی و نمایش‌های شادی‌آور داشته‌ام سعی کردم این موضوع را برای کار خود انتخاب کنم تا هم بتواند لحظات خوشی را برای مخاطبانی که به تماشای این نمایش می‌نشینند، فراهم کند و هم به لحاظ درونمایه‌ای که دارد آنها را به تامل و فکر وادارد.

از اینها گذشته همان‌طور که گفتم در سال‌های اخیر به واسطه پژوهش‌هایی که انجام داده‌ام سیر نمایش‌های سیاه‌بازی را مورد بررسی قرار داده و شخصیت‌هایی چون بهلول، لوطی صالح، حسن‌کچ و کل عنایت را از این رهگذر مورد بررسی قرار داده‌ام.

در واقع می‌توان گفت سیر شخصیت‌های تاریخی را در این زمینه واکاوی کرده‌ام و هدفم از دراماتیزه‌کردن این پژوهش این بوده است که به مردم تفهیم کنم در ورای چنین شخصیت‌هایی همواره مولفه‌هایی چون بزرگ منشی، جوانمردی، دستگیری از فرودستان، پهلوانی و همین‌طور یک جور تفکر سالم نهفته بوده تا مردم هم به مدد دیدن چنین نمایش‌هایی بتوانند با شخصیت‌هایی که در دوره‌های گذشته تاریخ می‌زیسته‌اند بیش از پیش آشنا شوند. به بیان ساده‌تر تمام قصه‌هایی که در دوره شاه‌عباس صفوی می‌گذشته را با یکدیگر تلفیق کرده و از استنادهای تاریخی بهره برده‌ام و سپس از برآیند این دو قصه کل عنایت را به وجود آورده‌ام.

آیا محور اصلی کل عنایت درباره پهلوانی به همین نام است؟ درباره این شخصیت تاریخی توضیح دهید.

بله. کل عنایت یکی از پهلوانان دوره شاه عباس است؛ او خانه‌ای دارد که در خانه‌اش همواره به روی فقیر و ثروتمند و راه گم کرده باز است و همین مساله او را در شهر شهره عام و خاص کرده است. نکته جالب این است که او در خانه خود علاوه بر این که غذای جسم مهمان را مهیا می‌کند، برایش غذای روح هم فراهم می‌کند و شاه عباس که وصف حال او را از این و آن زیاد می‌شنود، تصمیم می‌گیرد با کل عنایت از نزدیک ملاقات کند، بی‌آن که هویت واقعی‌اش را فاش کند. بنابراین به دیدار او می‌رود و از نزدیک با او آشنا می‌شود. در این مسیر، کل عنایت بی‌آن که بداند با شاه همنشین شده است همواره خدا را یاد می‌کند و او را اولین و آخرین روزی‌رسان‌بندگان می‌داند. همین مسائل موجب می‌شود تا ارج و قرب و ایمان او نزد پادشاه اثبات شده و شاه‌عباس او را به عنوان دلقک به دربار ببرد.

فکر می‌کنید مخاطبان امروز چقدر می‌توانند با نمایش‌هایی از این دست که براساس مستندات تاریخی ساخته می‌شوند ارتباط برقرار کنند؟

آثاری ازاین دست می‌تواند در این زمینه برای مخاطبان بویژه آن گروه از کسانی که به تاریخ علاقه‌مند هستند مفید باشد، ضمن این که ما به واسطه ارائه نمایش‌هایی چون کل عنایت در واقع به ارائه اطلاعات صحیح تاریخی هم می‌پردازیم که این در نوع خود نکته مهمی است. از اینها گذشته به شخصه بر این باورم که در ورای هر قصه‌ای که ساخته شده است قطعا حقیقتی وجود دارد و این حقیقت باید در قالب‌های مختلف هنری به مردم منتقل شود. منظورم این است که مردم به هر حال به آن دسته از کارهایی که پشتوانه غنی تاریخی و فرهنگی دارند بیشتر علاقه‌مند هستند.

پس می‌توان گفت شما در جریان نگارش و اجرای این نمایشنامه تا حدودی به بازسازی یک برهه تاریخی هم پرداخته‌اید؟

دقیقا همین‌طور است. نکته مهم‌تر این که مخاطبان می‌توانند به واسطه چنین آثاری تامل کنند و به هر حال به واکاوی تاریخ بپردازند. چندان که تمام سنت‌ها و آیین‌های ما از سبزه سبز کردن تا قصه‌ها و لالایی‌هایی که مادران برای کودکانشان می‌گویند فقط یک سنت صرف نیستند و در ورای هر کدام از آنها دنیایی از پیام و مفهوم نهفته است.

با وجود سالن‌های نمایشی دیگر مانند تئاتر شهر یا ایرانشهر چطور شد که تصمیم گرفتید نمایش خود را در سنگلج روی صحنه ببرید؟

شاید به این خاطر که درشرایط فعلی تماشاخانه سنگلج بهترین مکان برای اجرای نمایش‌های آیینی به شمار می‌رود. اگرچه باید بگویم متاسفانه طی دوسال گذشته نمایش‌هایی در این تماشاخانه روی صحنه رفته است که به دلیل نداشتن کیفیت کافی به ریزش مخاطب منجر شده است. درعین حال تصور می‌کنم پانزده شب اجرا برای این نمایش کافی نیست، چرا که یک نمایش تازه بعد از اجرای چند شب جا می‌افتد. به هرحال همین که چنین فرصتی در اختیار ما گذاشته شده تا بتوانیم در این مدت هم به اجرای نمایش خود بپردازیم خوب است.

پیش از روی صحنه بردن این نمایش ما فهرستی از مخاطبان پر و پا قرص تماشاخانه سنگلج (منظورم کسانی است که دائما به بهانه‌های مختلف به این تماشاخانه می‌آیند)‌ را تهیه کرده‌ایم و از طریق تلفن یا پیامک برای این نمایش اطلاع‌رسانی کرده‌ایم. با این کار صرف نظر از اطلاع‌رسانی برای نمایش کل عنایت می‌کوشیم به احیای دوباره نمایش‌های آیینی از این دست بپردازیم. بویژه نمایش‌هایی که کیفیت و پیام زیادی دارند.

در سال‌های اخیر شاهد روی صحنه رفتن نمایش‌هایی بوده‌ایم که نه تنها کیفیت کافی نداشته‌اند که درونمایه اغلب آنها بیشتر از آن که جنبه طنزآمیز داشته باشد در مواقعی توهین‌آمیز و هجو نیز بوده است. خاصه در تئاتر آزاد که نمایش‌هایی به روی صحنه می‌رود که به صرف خنداندن مخاطب ساخته می‌شود. نظر شما دراین باره چیست و فکر می‌کنید چطور می‌توان به جای این آثار گاه بی‌مایه، نمایش‌های کیفی بیشتری را جایگزین کرد؟

تصور می‌کنم این کار فقط از عهده دولت برمی آید. یعنی سیاستگذاران فرهنگی می‌توانند در پررنگ‌کردن نمایش‌های آیینی نقش زیادی داشته باشند تا از این رهگذر هم مخاطبان به این گروه از کارها بیش از پیش علاقه‌مند شوند و هم نمایش‌های آیینی و سنتی یک بار دیگر احیا شوند، اما متاسفانه، حمایت دولتی درباره نمایش‌هایی که سعی می‌کنند با چنین مولفه‌هایی روی صحنه بروند اندک است. به عنوان مثال، تمام کارهای نمایش کل عنایت از طراحی لباس تا دکور به عهده خود من بوده است.

از لباس‌هایی که در نمایش‌های قبلی که روی صحنه برده بودم در این نمایش استفاده کردم یا دوخت اغلب لباس‌های این نمایش را همسرم به عهده گرفته است. همین‌طور درباره دکور صحنه تلاش زیادی کرده‌ام تا همه چیز خوب باشد. با وجود این تا امروز نزدیک به سه میلیون تومان خرج کرده‌ام.

به هرحال، در پاسخ به سوال شما باید بگویم، این وظیفه دولت است که می‌تواند در اشاعه نمایش‌های آیینی پرمحتوا نقش داشته باشد و در ازا، در کمرنگ ساختن آثاری که به قول شما فقط هجو است و به صرف خنداندن مخاطب بی‌آن که او را به تامل وادارد ساخته می‌شود تاثیر داشته باشد.

در عین حال به تجربه دیده شده آن دست از نمایش‌هایی که درونمایه انتقادی دارند همواره در سایه قرار گرفته‌اند، در چنین شرایطی، طبیعی است که نمایش‌هایی که محتوای خاصی ندارند و به مخاطب و جامعه تلنگر نمی‌زنند، پررنگ‌تر شوند. در حالی که مخاطب امروز تئاتر، مخاطبی فهیم است. به خاطرم هست زمانی که تئاتر «نوروز و پیروز» را طی سال‌های اخیر روی صحنه بردم با استقبال چشمگیری از سوی مخاطبان مواجه شد، چون همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم سال‌هاست روی آیین‌های کهن ایران از جمله نوروز مشغول پژوهش و تحقیق هستم.

آزاده صالحی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها