با شروع جنگ جهانی اول، روس‌ها، انگلیس‌ها و عثمانی‌ها سیاست‌هایی را دنبال می‌کردند که هدفشان تحریک یا تشدید دشمنی‌هابین گروه‌های قومی و مذهبی بود.
کد خبر: ۶۹۳۱۶۰
استقلال عشایر ایران در مواجهه با نیروهای متحد و متفق

در مقابل احساسات ضد‌روسی و ضد‌انگلیسی، برخی دموکرات‌های ایران، آلمان‌ها را متحدان درخوری تلقی می‌کردند. در نتیجه بریتانیایی‌ها و روس‌ها نسبت به فعالیت دموکرات‌ها به طرفداری از آلمان بدگمان بودند و تصمیم گرفتند بر تعداد نیروهای اشغالگر خود بیفزایند. نمایندگان حزب دموکرات پس از تشکیل کمیته دفاع ملی در قم و پس از آن تشکیل دولت موقت ایران در کرمانشاه، موفق شدند برخی از شهرهای غربی کشور مانند همدان، کردستان، ملایر، تویسرکان، گروس و بروجرد را زیر سیطره قدرت خود در آوردند. (اتابکی، 1387: 15)

از طرفی سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی به تشویق انور پاشا به طرفداری از آلمان وارد جنگ شد. انور پاشا، وزیر جنگ عثمانی، عقیده داشت که عثمانی‌ها با اتحاد با آلمان، روزنه امیدی خواهند داشت که جلوی فروپاشی امپراتوریشان را بگیرند و برخی از سرزمین‌های از دست رفته‌شان را پس بگیرند. (همان: 51) ترک‌ها نیز به دولت ایران اعلام کردند که انگیزه یا نقشه پنهانی در ایران ندارند. همچنین جهت‌گیری اسلامی که آنها به رابطه خود با ایرانیان داده بودند، بی‌شک به منظور کاهش بدگمانی‌های ایرانیان بود. با وجود این، شکایت در مورد رفتار ترک‌ها بویژه در امور داخلی ایران بسیار بود؛ آنها می‌کوشیدند برای ولایت‌های مختلف والی تعیین کنند یا با افراد غیر مسئول تماس برقرار سازند. اما در مجموع رابطه با ترک‌ها راحت‌تر از رابطه با نادولنی، نماینده آلمان‌ها در کرمانشاه بود. (همان: 41)

همان‌گونه که ملا شریف در شعر خود یادآور شده و اسناد این دوره هم نشان می‌دهند، طوایف متعدد در غرب ایران در این زمان و در نبود یک حکومت متمرکز در برخورد با نیروهای متفق و متحد، مستقل عمل می‌کردند. نکته قابل ذکر در این‌ زمان، حضور نیروهای عثمانی و پیشروی آنها به سوی کرمانشاه است. گزارشات وزارت داخله نشان می‌دهد که در این زمان نیروهای متحد در کرمانشاه به قدری فعال بودند که امیر افخم والی کرمانشاه برای رفع اختلافات مرزی ایران و عثمانی، از وزرای مختار آلمان و اتریش دعوت به عمل می‌آورد. (بیات، 1369: 39) مساله زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم تا پیش از این همواره رفع اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عثمانی با حضور نماینده‌های انگلیس و روسیه حل و فصل می‌شد. این موارد را می‌توان در کتاب رساله تحقیقات سرحدیه میرزا جعفر خان مشیرالدوله، به وضوح مشاهده کرد. (ر. ک: مشیرالدوله، رساله تحقیقات سرحدیه، 1348)

به واقع حمله متفقین، ایران را دچار هرج و مرج سیاسی کرده بود و رجال کشور همه با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. دولت نیز در خارج از تهران اقتداری نداشت. دموکرات‌ها که کانیتس، وابسته نظامی آلمان‌ها، روی آنها بسیار حساب می‌کرد، در عمل نشان دادند که نه قدرت برآوردن مواعید خود را داشتند و نه قابلیت آن را. روسای بزرگ عشایر بویژه در غرب ایران نیز از قدرت بسیار برخوردار بودند و منافع شخصی را بر میهن‌پرستی ترجیح می‌دادند. کانیتس هم سعی می‌کرد این روسا را با اهدای پول، اسلحه و وعده فرا رسیدن هدایای دیگر، جلب کند، ولی او تا آن زمان هنوز با موفقیت چندانی روبه‌رو نشده بود. روسای مذکور با روس‌ها و انگلیسی‌ها نیز مذاکراتی داشتند و ظاهرا بر آن بودند که طرف نیروی قوی‌تر را بگیرند. علاوه بر این، اهداف ترک‌ها و آلمان‌ها نیز با یکدیگر مغایرت اصولی داشت و نمایندگانشان همیشه در مورد خط‌مشی‌های متخذه، اختلاف نظر داشتند. این اختلاف نظر حتی بر گروه‌های ایرانی و از آن جمله عشایر و طوایف طرفدار آنها تأثیر گذاشته بود، گروهی به هواداری از ترک‌ها مشغول بودند و گروه دیگر آلمان‌خواه محسوب می‌شدند. (مابرلی، 1369: 182)

از سویی روس‌ها در جماد‌ی‌الثانی 1334هـ . ق‌/‌ آوریل 1916م به فرماندهی باراتف به سوی غرب ایران پیشروی کردند. علاوه بر نیروها و توپ‌هایی که روس‌ها در فاصله کرمانشاه و کرند مستقر کردند، چند ستون از نیروها در حدود 4000 نفر و 10 عراده توپ را نیز در اطراف کنگاور، بروجرد و کردستان مستقر کردند. (همان: 212 - 213) البته پیش از این در ماه جمادی‌الاول‌/‌ مارس نیروی منظم ارتش عثمانی که تا آن زمان هشت گردان از آنها در ایران مستقر شده بودند، موفق شدند یک واحد جلودار ارتش روسیه را از کرند پس برانند. (همان: 203) در ماه شعبان 1334هـ . ق‌/‌ می 1916م تهاجم جدیدی از سوی روسیه به طرف رواندز به منظور کاستن از فشار بر نیروهای بریتانیا و بین‌النهرین سفلی صورت گرفت. این تهاجم بعد از چهار هفته متوقف شد، اما باز کردهای ایران را بر سر دو راهی قرار داد. کردها در مقام مقایسه با روس‌ها، باز ترک‌ها را کم خطرتر دانستند؛ بنابر این مانع از ضد حمله ترک‌ها در ماه‌های شوال و ذیقعده‌/‌ جولای و آگوست نشدند. (مک‌داول، 1386: 200) نیروهای عثمانی در زد و خوردی شدید، بالاخره در ذیقعده 1334ق. ‌/‌ آگوست 1916م موفق شدند کرمانشاه را از روس‌ها پس بگیرند؛ به همین دلیل روس‌ها به همدان عقب‌نشینی کردند. (مابرلی، 1369: 96) در همین زمان روس‌ها در پی این بودند تا از طریق جلب مساعدت دولت ایران، طوایف غرب را به همکاری با متفقین برانگیزند، به هر صورت این اقدام عملی، اما دشوار بود. (همان: 254)

باید دانست که پیش از این هم طوایف این منطقه به عوامل عثمانی واکنش مساعد نشان داده بودند و علت هم این بود که بریتانیا در صدد جلب آنها بر نیامده بود؛ ظاهرا به این جهت که آلمانی‌ها از دولت ایران حمایت می‌کردند، اما بیشتر از آن رو که عثمانی‌ها، عشایر را با پول می‌خریدند. در پی آن، روسای عشایر، پیاپی به عثمانی‌ها یادآور می‌شدند که می‌توانند پول بیشتری از روسیه و بریتانیا بگیرند. یک ژنرال آلمانی به این مساله اعتراض کرده، می‌نویسد: «آنچه ما در ازای این هزینه فوق‌العاده گزاف می‌گیریم، عملا بسیار اندک است. جنگجویان قبایل تنها برای تعقیب منافع خود می‌جنگند.» (مک‌داول، 1386: 200)

از جمله طوایف فعال در سال‌های جنگ جهانی اول در غرب کشور، سنجابی‌ها بودند. سنجابی‌ها در ماه جمادی‌الاول 1333ق‌/‌ مارس 1915م در مندلی، نیروهای رئوف بیگ، فرمانده عثمانی را شکست دادند. (مابرلی، 1369: 118) گزارش‌ سرحدداری کرمانشاه در سوم ربیع‌الثانی 1333ق‌/ پنجم فوریه 1915م نشان‌دهنده حمایت سنجابی‌ها از نیروهای عثمانی‌ است (بیات، 1369: 27) اما گزارش‌های حکومت کرمانشاه در اواخر همین ماه نشان می‌دهد که سنجابی‌ها بر خلاف دیگر عشایر و با این‌که برخی از مراتع آنها در خاک عثمانی واقع شده بود، مخالف حضور نیروهای عثمانی در کرمانشاه بودند و بارها با عشایر طرفدار عثمانی درگیر شد‌ند. (همان: 34) اختلاف و درگیری آنها با نیروهای عثمانی گاهی تا آنجا پیش می‌رفت که نمایندگان آلمان واسطه صلحشان می‌شدند. سنجابی‌ها معتقد بودند اگر با دولت دربیفتند، مورد لعن خواهند بود. آنها پیش‌تر روشن ساخته بودند که با هر گونه تجاوزی که بی‌طرفی ایران را نقض کند، به مخالفت بر خواهند خاست و بر آن شدند با پیشروی نیروهای انگلیس مقابله کنند. رفتار روس‌ها پیش از این، آنها را از متفقین بیگانه کرده بود و به همین دلیل با سیاست آلمان همکاری کرده و در 1336هـ . ق‌/‌ 1917م تلاش نیروهای روسی و انگلیسی را برای پیوستن به هم با ناکامی مواجه ساخته بودند. کلهرها و گوران‌ها اینک از فرصت استفاده کردند و ائتلافی علیه سنجابی‌ها تشکیل دادند و در نتیجه جنگی، سنجابی‌ها 250 نفر و صد هزار راس گوسفند از دست دادند و این ضربه اقتصادی و سیاسی شدیدی بر آنها بود. (مک‌داول، 1386: 202) اما باید گفت که سنجابی‌ها هم مانند دیگر عشایر منطقه، بارها مواضع خود را تغییر دادند و حتی چند بار به نفع عثمانی‌ها وارد میدان نبرد با روس‌ها شدند. (سلطانی، 1373: 4‌/‌ 814)

عشایر جاف هم از دیگر طوایفی بودند که بر خلاف سنجابی‌ها با عثمانی‌ها روابط بهتری داشتند و به گفته ملاشریف در اتحادیه عثمانی‌‌ها و هورامی‌ها برای نبرد با روس‌ها حاضر بودند. هر چند شیخ مردوخ در کتابش به این مساله اشاره‌ای نکرده و فقط پس از پایان جنگ و شکست هورامی‌ها است که جاف‌ها وارد سنندج می‌شوند؛ البته یادآوری این نکته لازم است که اساسا بخش بزرگی از عشایر جاف (جاف مرادی) مراتع‌شان به طور کامل در خاک عثمانی قرار داشت و براساس قراردادهایی که پیش از این، بین ایران و عثمانی بسته شده بود، از ایران جدا شده بودند و فقط برای ییلاق و قشلاق وارد خاک ایران، بویژه کردستان می‌شدند. در سال 1333ق‌/‌ 1915م محمود پاشا، رئیس ایل جاف مرادی، با دویست ـ سیصد سوار عشیره جاف، همراه باجلان‌ها، شیخ حمید و جاف‌های گوران، متجاوز از 1500 نفر به نیروهای عثمانی پیوستند. (بیات، 1369: 36)

فشارها و تهدیدات نیروهای عثمانی در حوالی کرمانشاه به‌حدی زیاد شد که اهالی کرمانشاه در برهه‌ای تصمیم گرفتند با برداشتن اسحله دولتی و فراخواندن روس‌ها خود را از دست عثمانی‌ها نجات دهند. پس از این و با وجود انعقاد عهد‌نامه خسروآباد که با حضور مجلسی از نمایندگان دولت عثمانی، آلمان، ایران و اعیان کرمانشاه و نماینده اهالی کرمانشاه بسته شد، مدتی طول نکشید که دوباره اختلافات ظاهر شد و نیروهای عثمانی بیش از پیش به اختلافات دامن زدند.

* این مقاله در همایش ایران ، خلیج فارس و جنگ جهانی اول ارائه شد. متن کامل آن را در سایت ayam.jamejamonlin.ir بخوانید.

مظهر ادوای / دانشجوی دوره دکتری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها