پیامبر، اخلاق توحیدی را در بین مردم مشرک و نادان ترویج داد

مرام‌های اخلاقی دوران جاهلی

تحقق یک مدینه با معیارها و موازین والای اسلامی، از مهم‌ترین دغدغه‌های اندیشمندان مسلمان بوده است

اخلاق، سیاست و جامعه آرمانی اسلامی

یکی از موضوعاتی که در فلسفه مطرح می‌گردد و می‌توان گفت از اصلی‌ترین این موضوعات (از جهت کارایی و طرح عملی آن در راه رسیدن به مقصود حقیقی جامعه آرمانی) سیاست است. وقتی در فلسفه از سیاست بحث می‌شود باید به مقصود غایی آن توجه کرد تا معنی اصلی آن را نزد فلاسفه و متفکران مورد واکاوی قرار داد.
کد خبر: ۶۷۰۱۹۷

در عالم اسلام اولین و جدی‌ترین نظرات سیاست فلسفی را می‌توان نزد معلم ثانی (فارابی) یافت. این حکیم ایرانی در دو اثر خویش یعنی«سیاست المدنیه» و «آراء اهل مدینه فاضله» مبانی فکر سیاسی خویش را به بهترین وجه ممکن ارائه کرده و آثار بعد از خویش را بسیار تحت تاثیر قرار داده است، لذا نظریات وی جامع‌ترین مباحث را در باره مدینه فاضله در بر دارد.

حال باید گفت منظور فیلسوف از سیاست چیست. فلاسفه علم را به دو گونه نظری و عملی تقسیم می‌کنند و عملی به آن دسته‌ای اطلاق می‌شود که انسان در آن «اختیار» دارد. برای مثال اخلاق امری اختیاری است که می‌شود آن را اکتساب کرد. از این رو سیاست در ردیف علوم عملی قرار می‌گیرد. انسان در حیات دنیوی خویش می‌کوشد راه سعادت در پیش گیرد و به رستگاری حقیقی رسد. در این راه باید خوب و بد را از هم تشخیص دهد و با قوه اختیار اعمال نیک را برگزیند و انجام دهد تا اخلاق حسنه در وی ملکه گردد؛ ‌حال سیاست نیز از این منظر قابل بررسی است، ‌چرا که هدف فلسفه از طرح سیاست، رسیدن جامعه آرمانی و مدنی به سعادت حقیقی است و نیل به این سعادت به گونه‌ای است که باید کل جامعه به سوی سعادت حرکت کند تا سعادت حقیقی تحصیل گردد. فارابی در این باره می‌نویسد: «انسان از جمله جانورانی است که به طور مطلق نه به حوایج اولیه و ضروری زندگی خود می‌رسد و نه به حالات برتر و افضل؛ مگر از راه زیست گروهی و اجتماع گروه‌های بسیار در جایگاه و مکان واحد و پیوستگی به یکدیگر» 1 همچنین در آرای اهل مدینه می‌نویسد: «...که برای هیچ فردی از افراد وصول بدان کمالی که فطرت طبیعی او برای او نهاده است، ممکن نبود مگر به واسطه اجتماع»2

اما از شرایط اصلی که لازمه یک مدینه برای رسیدن به سعادت است، وجود یک فیلسوف وحیانی در رأس این جامعه است. ‌این فیلسوف الهی با ریاضت و تهذیب نفس و همچنین فطرتی شریف و والا برای درک مفاهیم حقیقی (یعنی ذاتا ‌استعداد برای قبول فیض را داشته باشد) به درجه‌ای از کمال می‌رسد که از عقل فعال بدون واسطه، فیض دریافت می‌دارد که فارابی از آن به وحی تعبیر می‌کند. از این رو مدینه به سعادت نمی‌رسد، مگر در سایه تدبیر رئیس اول که مانند قلب است در اعضای بدن انسان.

با تدابیر این فیلسوف وحیانی (پیامبر) است که انسان‌ها بنابر استعداد ذاتی خویش به کارها و صنایع مناسب گمارده می‌شوند و در ذیل آن نیز استعدادهای درونی خویش را از قوه به فعل می‌رسانند تا در سایه این اعمال، موفق به کسب ملکات فاضله اخلاقی شده، حرکت به سمت سعادت حقیقی شکل گیرد.

در اینجا توجه به یک نکته حائز اهمیت است که برخلاف ارسطو (که البته فارابی تاثیرات فراوانی از آن گرفته) ‌فارابی معتقد است انسان‌ها با این که با فطرت‌های مختلف آفریده شده‌اند، اما راه رسیدن به سعادت برای همه گشوده است چرا که سعادت امری مشکک (ذومراتب) است و هرکس بر حسب سعی خویش در کسب فضیلت و نیز فطرتی که بر آن آفریده شده، سعادت را می‌تواند ادراک کند. از این رو فارابی در تعریف سعادت می‌نویسد: «سعادت غایتی است که همه انسان‌ها به آن اشتیاق دارند.»3 حال وقتی مدینه فاضله به سعادت نیل می‌کند و مثال آن مانند بدن یک انسان است، در واقع تمام بدن سعادت را ادراک کرده، اما درک قلب (یعنی رئیس مدینه) شریف‌تر و ژرف‌تر است و به همین ترتیب است ادراک سایر اعضا بر حسب اشرف و اخس، اما مساله این است که سعادت برای تمام اعضای آن مدینه قابل ادراک است.

توجه به این امر نیز ضروری است که تشکیل مدینه فاضله با اشراقاتی است که از عقل فعال افاضه می‌شود یعنی نیروی تعقل صرف انسانی دخیل نیست، چرا که رهیافت سعادت از غیر این طریق ممکن نیست. این افاضات است که عقل را از قوه به فعل می‌رساند یعنی از مرتبه بالقوه به بالمستفاد و از آن به بالفعل مبدل می‌گرداند و تحصیل معارف از طریق اشراقات معنوی را میسر می‌کند.

در مقابل این مدینه فاضله مُدن جاهله، فاسقه، ضاله و متبدله نیز وجود دارند که هریک به نوبه خویش تقسیمات مختلفی را شامل می‌شوند. در بیان این مدن نکته مهمی را می‌توان دریافت و آن این است که اهل این مدینه‌ها یا مفهوم سعادت را در نمی‌یابند یا آنقدر در امور دنیوی و غرایز طبیعی خویش غرق‌اند که اصلا ‌حرکت به سوی سعادت را از یاد برده‌اند یا بدتر از همه گروهی هستند که با این‌که سعادت را می‌شناسند و طریق رستگاری را دریافته‌اند، اما به‌واسطه غوطه‌ور بودن در شهوات و غرایز، توان گام برداشتن در شاهراه حقیقت را ندارند، اینان همان مردم اهل مدینه فاسقه‌اند.

در کل درک فیلسوف از سیاست این گونه است که در سایه تفضلات الهی‌گونه از عالم غیب یا عقل فعال جامعه مدنی به سوی کمال حقیقی خویش رهنمون شود و هرکس به اندازه استعداد و درک خویش و همچنین به مقدار تلاش و زحمتی که متحمل می‌گردد، فلاح و نیکبختی را ادراک کند و سالک حقیقی در دنیا و عقبی گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ سیاست مدینه، فارابی، ترجمه سیدجعفر سجادی، سازمان چاپ و انتشارات 1379.

2 ـ آراء اهل مدینه فاضله، فارابی، ترجمه سیدجعفر سجادی، ‌طهوری 1361.

3 ـ فارابی و راه سعادت (ترجمه التبیه علی سبیل السعاده)، به کوشش قاسم‌پور حسن، مقدمه و ترجمه نواب مقربی، بنیاد حکمت اسلامی صدرا 1390.

امیر هاشم‌پور / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها