در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
برای شروع اگر موافق هستید از همین سرو شعر فجر آغاز کنیم. سال گذشته شما انتقادات زیادی نسبت به روند برگزاری جشنواره بینالمللی شعر فجر داشتید و حتی تعبیر «سکه باران» را برای آن به کار بردید چه شد که خودتان در این جشنواره شرکت کردید و برگزیده هم شدید؟
پیش از هر نکتهای باید بگویم من همچنان منتقد جشنواره شعر فجر هستم اما واقعیت این است که این رخداد ادبی در منزل چهارم تفاوتهای جدی با دورههای گذشته داشت که مهمترین آن خارج شدن از فضای تشریفاتی و ورود به عرصه رقابت بود.البته لازم به توضیح است که در دوره دوم و در بخش شعر جوان هم ملاک انتخاب شعر ها بودند یا به اصطلاح این بخش رقابتی بود.
یعنی شما اعتقاد دارید دورههای گذشته تشریفاتی بودند؟
تقریبا بله بخصوص دوره گذشته که بیش از 100 شاعر بدون این که معیار و مولفه دقیق و علمی از سوی برگزارکنندگان اعلام شود مورد تقدیر قرار گرفتند یا به اصطلاحی که پیش از این شما هم به کار بردید «سکه باران» شدند. در دوره گذشته و در میان برگزیدگان اسامی وجود داشت و به چشم میخورد که حتی یک کتاب شعر هم نداشتند و خب قطعا چنین روندی جای انتقاد هم دارد.
اما امسال کمی وضعیت شعر فجر متفاوت بود و به قول استاد گرمارودی مبتنی بر شعر بود و نه شاعر و اتفاقا نتایجی هم که در اختتامیه اعلام شد، دقیقا موید و موکد همین دیدگاه جناب گرمارودی بود. جایی که شاعری مانند محمدسعید میرزایی به عنوان رتبه سوم معرفی شد و پایینتر از شاعرانی که شاید اگر میخواستند به اسم و رسمشان نگاه کنند در مقایسه با سعید میرزایی تجربه و سابقه چندانی نداشتند، اما امسال معیار شعر بود و نه پیشینه افراد.
اگرچه یک نکته مبهم هم امسال در جشنواره وجود داشت و آن هم تفکیک نکردن بخش جوان و بزرگسال بود در صورتی که در فراخوان جشنواره این دو بخش قرار بود، مستقل از هم برگزار شوند اما در نهایت اتفاق دیگری رخ داد که البته برای من خوشایند بود اما شاید باعث شده باشد حق کسانی در این میان ضایعشده باشد.
در ابتدای گفتگو اشاره کردید که هنوز هم انتقاداتی نسبت به شعر فجر دارید. چرا؟
ببینید خیلی کوتاه و مختصر بگویم که شعر فجر قرار نیست جشنوارهای باشد مانند دیگر جشنوارهها مثلا برای کشف استعداد یا جشنوارهای باشد برای به اوج رساندن شعر چون شعر همواره در طول تاریخ در این سرزمین در اوج بوده است.
از روزگار رودکی آغاز کنید و همین جور به پیش بیایید: عطار، ناصرخسرو، سنایی، مولوی، سعدی، حافظ، جامی، بیدل، صائب تا نیما و انقلاب اسلامی و همین روزگار.
شعر همیشه نقشی تاریخی، تاثیرگذار، انقلابی و انکارناپذیر داشته است و اصلا قرار نیست که جشنوارهای بیاید و کمک کند که شعر اوج بگیرد. شعر همواره در قله هنرهای ایران زمین قرار داشته و اگر هم قرار باشد رسالتی مهم و اساسی برای جشنواره شعر فجر در نظر بگیریم این است که در روزگار اکنون که جهانی پر از سر و صدا و پر از دود و شلوغی است به مانند یک باران و رحمت الهی ببارد و آسمان هنر را یکبار دیگر به رنگ شعر در بیاورد و در فضایی تازه و پرطراوت سیمای این قله و این اوج را به رخ ذهنهای فراموشکار ما و همه مردم بکشد. در واقع و به بیان دیگر جشنواره شعر فجر به مانند دیگر هم قطاران فجری خود باید فرصت و محملی باشد برای ارتباط متقابل میان مردم و شعر.
نکته دیگر این که جشنوارهها اصولا باید ویترین فعالیتهای فرهنگی و هنری در هرحوزهای باشند، به عبارتی یک سال برنامهریزی و تلاش فرهنگی در ویترین جشنواره خودش را نشان دهد نه این که خود جشنواره ابزاری برای تولید اثر باشد. شما زمانی میتوانید ویترینی زیبا و جذاب داشته باشید که یک انبار بزرگ و پرازمحصول و کالای فرهنگی داشته باشید تا مخاطب را جذب کنید، پس نباید کارکرد جشنواره را تولید اثر و کشف استعداد و … دانست.
اگر موافق هستید کمی از بحث جشنواره فاصله بگیریم و درباره خود شعر و آثار جدید خودتان صحبت کنیم؟
خب من بعد از انتشار کتاب پارهخط که نخستین مجموعه شعرم بود کمی دچار وسواس، کمکاری و البته تغییر نگاه نسبت به جریان آفرینش شعر و مولفههای آن شدم و برای همین شاید فاصله به نسبت زیادی بین انتشار کتاب اول و کتاب دوم من ایجاد شد، اما فکر میکنم این فاصله 5 ساله فرصت خوبی بود تا با وسواس بیشتر تجربههای ارزشمندی در فضای جدید کارهایم داشته باشم و این تجربهها بخصوص در همین چند ماه اخیر و به واسطه حوادث اجتماعی و سیاسی برای خودم خیلی تاثیرگذار بود.
نام مجموعه جدیدتان چیست و چه تفاوتی با کتاب و شعرهای قبلی دارد؟
نام کتاب «جهانیترین تیتر دنیا» است که 3بخش دارد و شامل شعرهایی عاشقانه، اجتماعی و آیینی میشود که بیشتر کارهای آیینی که در بخش پایانی کتاب قرار دارد حال و هوای انتظار دارند و به حضرت بقیهالله الاعظم(عج) تقدیم شده است.
اما درباره تفاوتهایش هم باید بگویم مهمترین تمایز نسبت به پارهخط به تغییر نگاه من به شعر باز میگردد؛ در پارهخط بیشترین سهم را زبان و فضاسازیهای زبانی داشت اما در تعریف نگاه و شعرهای اخیر فکر کنم بهتر است از این جمله نزار قبانی کمک بگیرم که میگوید: «شعر انتظار آن چیزی است که انتظار نمیرود.»
فکر میکنم شعر بیشتر از هرچیزی در نگاه و ذهن شاعر اتفاق میافتد و دقیقا مثل یک زلزله است که درست وقتی انتظارش را نداری از راه میرسد و تمام ستونها و شاکله ذهنی تو را دربرمیگیرد و تکان میدهد.
دومین تفاوتی که میتوانم به آن اشاره کنم به قول قدما تلمیحات و به قول امروزیها فرامتنهایی است که اکثر شعرها دارند، به عنوان مثال در بخش پایانی کتاب بسیاری از شعرها ریشه در آیاتی از کلامالله مجید دارد یا حتا اشاره به برخی حوادث اخیر با ایجاد یک پیشزمینه تاریخی مثلا قیام سردار جنگل یا استفاده از رخدادهای مشروطه همراه بوده است.
نمیخواهم از لفظ بومی استفاده کنم چون خیلی دستمالی شده است اما فکر میکنم شعرهایم در جهانیترین تیتر دنیا و شاید برخلاف نامش کمی ایرانیتر شده است، به این مفهوم که بسیاری از آنها فضایی مرتبط با زندگی و طبیعت خاص مردم ایران دارد و در طول این چند سال هم بهواسطه شغلم که کار در رسانه است بیشتر در میان مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف بودهام و گشتهام و مطالعات بیشتری هم در ارتباط با فرهنگ عامه و باورهای سنتی مردم داشتهام.
تیتر جهانی
آبی ترین بارانیام را میپوشم
و به «فرودگاه» میروم
حقیقتش این است
جمعهها ابرها سبکترند
آدمها
اسبها
حتی مورچهها خوشحال ترند
میگویند:
امروز صبح زود
از بالاترین نقطه «فرود» میآیید
لبخند میزنید
و جهانیترین تیتر دنیا را
منتشر میکنید:جاء الحق...
کوچ
پروانهها از شهر رفتند
گنجشکها و کلاغها هم
فقط ما
ما ماندهایم
همین چند میلیون زنبور
که هر صبح
بی هیچ آفتابگردانی
از کندوهایمان بیرون میریزیم
و نیشهایمان را
تا استخوان شهر فرو میکنیم
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد