دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
با گذشت بیش از یکصد سال از رویش اولین جوانههای مشتریمداری در دنیا، چنان جایگاهی برای مشتریان پدید آمده که اعتباری فوقالعاده در عرصه بازار رقابت برای آنها فراهم شده است.
امروزه هر جا که رقابتی در تولید یا عرضه خدمات دیده میشود قدرتی وصفناپذیر در مشتریان آنها وجود دارد.
اگرچه سازمانها از اواخر قرن 19 به این راز بزرگ پی بردند که تنها راه ماندگاری در عرصه رقابت، تلاش مضاعف و جدی برای جلب رضایت مشتریان است، اما سالها گذشت تا پذیرفتند گروه دیگری نیز در میان مشتریان هستند که نقشی اساسی در توفیق سازمان ایفا میکنند و بیتوجهی به آنها هرگز ثمری به نام موفقیت در عرصه رقابت در برنخواهد داشت. این گروه از مشتریان، مشتریان درون سازمانی یا کارکنان سازمانها هستند.
امروزه سازمانهای پیشرو به این باور رسیدهاند که کسب منافع سرشار، بدون تامین رضایت کارکنان میسر نیست و همه کارکنان، مشتریانی هستند که با سالها کار مداوم، سودی فراوان عاید سازمان میکنند. پس قابلیت آن را دارند که با تکریم و توجه بیشتر به شان و منزلت آنها علاوه بر جلب رضایت، منافع سازمان نیز به میزان قابل توجهی تامین شود.
این تفکر از آنجا ناشی میشود که از منظر روانشناسی هیچ انسانی با احساس عدم رضایت نمیتواند رضایت فرد دیگری را جلب نماید و طبیعی است که کارکنان ناراضی نمیتوانند مشتریان راضی جلب نموده و آنان را به مشتریان وفادار تبدیل کنند. بنابراین آنچه مسلم است رضایت مشتریان محقق نمیشود مگر با رضایت کارکنان و رضایت آنان تامین نمیشود مگر با تامین نیازها و انتظارات ایشان. نیازها و انتظاراتی که در تمام دوره زندگی، انسان را به فعالیتهای اقتصادی وا میدارد و اهمیت آن به اندازهای است که برخی را حتی به تحمل بیحرمتیهای ناشی از قدرت کارفرمایان وادار میکند. کارفرمایانی که کرامت انسانی را فراموش کرده و حرمت کارکنان را محفوظ نمیدارند، در بسیاری موارد به گونهای پنهان، زیانهای مالی درخور توجهی به سازمان وارد میکنند.
نیازهای کارکنان در سازمان
همه انسانها با صرف بهترین سرمایه زندگی خود در محیط کار به دنبال تامین نیازهای زندگی خود هستند و میزان رضایت آنها از سازمان با میزان تامین این نیازها رابطه مستقیم دارد. به نظر میرسد نیاز کارکنان اساسا به 3 دسته زیر قابل تقسیم باشد:
1- نیازهای اساسی: نیازهایی هستند که هر انسانی در قبال اشتغال خود توقع تامین شدن آنها را دارد و در صورتی که تامین نشوند، او را دچار اضطراب و نگرانی کرده و کارایی وی را بشدت تحت تاثیر قرار میدهند.
برخی از این نیازها عبارتند از:
تامین هزینههای اولیه زندگی: هزینههای اولیه، هزینههایی را شامل میشود که با حیات و سلامت جسمانی افراد ارتباط مستقیم دارد. از جمله این هزینهها میتوان به خوراک، پوشاک و مسکن اشاره کرد. تامین این میزان از نیازها حداقلهای مورد انتظار افراد شاغل در یک بنگاه اقتصادی است. اگر شغلی نتواند این میزان از نیاز انسانی را تامین کند، شرایط لازم برای ادامه فعالیت در آن شغل را ندارد و فرد شاغل خواسته یا ناخواسته آن را ترک میکند.
امنیت شغلی: از جمله نیازهای اساسی هر فرد شاغل در یک فعالیت اقتصادی، داشتن امنیت شغلی است. امنیتی که فرد شاغل بتواند با تکیه بر آن برنامه بلندمدت برای زندگی و خانواده تحت پوشش خود تدوین کند. همه افراد علاقهمند هستند سرمایه عمر خود را صرف کاری کنند که همیشه از منافع آن بهرهمند شده و بیدلیل از ادامه آن محروم نشوند. اگر فردی احساس کند امنیتی برای ادامه کار وی وجود ندارد، نمیتواند با انگیزه و اثربخشی کافی کار کند و به همین سبب سود حاصل از چنین کاری برای سازمان قابل توجه نخواهد بود.
2- نیازهای واکنشی: این نیازها دستهای از خواستهای انسانی را در بر میگیرند که تامین آنها از سوی سازمان، واکنشهای مثبتی از سوی کارکنان در پی دارد و نه تنها باعث رضایت کارکنان، بلکه باعث بالندگی آنان میشود.
برخی از این نیازها عبارتند از:
احساس برابری: انسانها در محیط کار خود بویژه در سازمانهایی که پرسنل زیادی دارند، علاقهمند هستند در مسائلی مثل دستمزد، مزایا و امنیت شغلی با همه پرسنل به طور عادلانه و برابر رفتار شود. عدم رعایت هریک از موارد مذکور، انگیزههای کار مطلوب را از کارکنان میگیرد و این مساله علاوه بر ایجاد نگرانی در کارکنان، به زیان سازمان نیز تمام میشود.
احساس همراهی: شرایط حاکم بر سازمان، روابط بین کارکنان با یکدیگر و مدیران را تعیین میکند. هر چه میزان همراهی مدیران و کارکنان بیشتر باشد، نتایجی که حاصل میشود برای سازمان مطلوبتر است.
در سازمانهایی که بین مدیران و کارکنان همراهی و همدلی بیشتر دیده میشود، کارکنان با جدیت بیشتری برای رسیدن به اهداف سازمانی تلاش میکنند. همچنین در این شرایط میزان رضایت کارکنان از سازمان نیز بیشتر احساس میشود.
احساس پذیرفته شدن: افزایش مشارکت پرسنل از طریق به کارگیری نظرات و ایدههای کارکنان در تصمیمگیریها و همکاری آنها در بهبود و پیشبرد امور سازمان، تفویض اختیار در سطوح مختلف، از بهترین شیوههای اثبات پذیرفته شدن کارکنان به عنوان عضوی از خانواده سازمانی است. هرچه میزان مشارکتطلبی از کارکنان بیشتر باشد احساس عمیقتری در آنان شکل میگیرد. پدید آمدن احساس پذیرفته شدن، ثمرات بسیاری برای سازمان به همراه دارد که افزایش کارایی بخش اندکی از آن است.
احساس تعلق به سازمان: افراد به سازمانی که در آن کار میکنند در صورتی احساس تعلق نموده و عشق میورزند که از سلامت لازم برخوردار باشد. یک سازمان سالم، سازمانی است که افراد به دلیل شرایط حاکم بر آن به کار در آنجا علاقهمند باشند و تلاش کنند برای آن سازمان فردی مفید و موثر باشند. سازمانی که زمینههای ابداع، نوآوری و خلاقیت در کارکنان را فراهم کند.
در واقع کارکنان با گرایش درونی به سازمانی احساس تعلق میکنند که در آن شایستهسالاری و ارزشگذاری به تواناییهای افراد بر پایه دانایی و توانایی افراد باشد نه سایر عوامل.
احساس افتخار: همواره موفقیتهای کاری باعث بهوجود آمدن احساس افتخار افراد از شغل و کارفرمایان میشود. کارفرمایان میتوانند با ایجاد زمینههای موفقیت کارکنان در مسوولیت سازمانی، باعث افزایش علاقه آنان به کار شده و این علاقهمندی به نوبه خود باعث موفقیت بیشتر سازمان میشود. نتیجه این فرآیند، موفقیت فرد و سازمان است که در یک تعامل برد برد، رضایت هر دو گروه تامین میشود.
3- نیازهای انگیزشی: گروهی از نیازهای انسانی هستند که تامین آنها از سوی سازمان با برون داد مثبت و ابراز شادمانی کارکنان همراه است. تامین نیازهای انگیزشی اغلب میتوانند شوق بسیاری در کارکنان ایجاد کنند و کارایی آنان را به میزان قابل توجهی افزایش دهند. از موارد قابل ذکر در این زمینه میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد.
توجه به امور رفاهی کارکنان: ایجاد شرایط مطلوب برای کار در سازمان از قبیل اتاق کار، میز و تجهیزات، ایمنی، آب و هوای مناسب و امکانات دیگری که در محیط کار مورد نیاز کارکنان است از مسائل رفاهی مهم و تسهیلکننده شرایط کار به شمار میآید. هر چه میزان توجه به این مسائل در سازمان افزایش یابد، کارایی کارکنان نیز افزایش پیدا میکند.
توجه به برنامههای مورد علاقه کارکنان: از جمله اقدامات مورد علاقه برای کارکنان برنامههای خاص برای خانوادههای آنان است. برنامههایی از قبیل برگزاری تورهای زیارتی و تفریحی، جنگها و نشستهای گوناگون، دورههای آموزشی، ورزشی و سلامت، ارسال کتب و جزوههای مرتبط با سازمان برای افزایش آگاهی خانوادهها از سازمان و هر برنامه دیگری که بتواند بخشی از نیازهای زندگی اجتماعی کارکنان را پوشش دهد.
هرچه سازمان بتواند دغدغههای کارکنان را نسبت به خانواده کاهش دهد، به همان میزان میتواند اثر بخشی کار آنان را افزایش دهد.
انتظارات کارکنان از سازمان
برخی دیگر از مسائلی که در جلب رضایت کارکنان موثر هستند، در قالب انتظارات کارکنان مطرح میشوند. انتظارات اگر چه در مقایسه با نیازها در رتبه دوم قرار دارند، اما تامین نشدن آنها باعث نارضایتی در بسیاری از کارکنان میشود. با تامین نشدن انتظارات اگر افرادی امکان یافتن کار دیگری را داشته باشند به طور حتم، ترک سازمان را به ماندن ترجیح خواهند داد و این مساله، مطلوب هیچ سازمانی نیست که افراد توانمند او به این شکل از سازمان خارج شوند.
برخی از انتظارات کارکنان که با جایگاه اجتماعی آنان رابطه مستقیم دارد و با افزایش این جایگاه انتظارات ایشان نیز بیشتر میشود عبارتند از:
حفظ کرامت انسانی: در این گستره بیانتهای هستی کرامت انسان ارزشمندترین گوهری است که نه میتوان قیمتی بر آن نهاد و نه بهایی برای آن پرداخت، این کرامت گوهری ذاتی است که با انسان زاده میشود اما با مرگ او پایان نمییابد. کارکنان هر سازمانی توقع دارند در محیط کار خود کرامت انسانی آنها مورد توجه قرار گیرد و با هیچ بهانهای تضییع نشود. به نظر میرسد حفظ کرامت انسان در دو محور عینیت بیشتری دارد.
رعایت احترام: نیاز به احترام از جمله نیازهایی است که در هر طبقه اجتماعی مطلوب انسان بوده و احساس کمبود آن باعث عقدههای روانی میشود افراد ممکن است برای دستیابی به احترام اقدامات گوناگونی انجام دهند. یکی از انتظارات غیرقابل خدشه در ارتباطات انسانها طلب احترام از دیگران و متقابلا احترام قائل شدن برای دیگران است. سازمانهایی که در ارتباط درون سازمانی خود این مهم را مدنظر دارند و حس احترام طلبی کارکنان خود را ارضا میکنند، موفقیت بیشتری در تامین رضایت درون سازمانی و به طبع آن رضایت مشتریان برون سازمانی دارند.
ادب در برخورد: عموما انسانها در ارتباط خود مبادی آداب هستند و از دیگران نیز رعایت ادب در کلام و برخورد را طلب میکنند.
ممکن است تفاوتهای فرهنگی باعث دوگانگی در بعضی برخوردها شود و برداشتهای گوناگونی از یک حرکت وجود داشته باشد، اما اصل رعایت ادب و برخورد، خدشهناپذیر است و همه انسانها در همه اعصار به آن معتقد بودهاند. چنین انتظاری از سوی کارکنان یک سازمان انتظاری کاملا معقول و مطلوب است و تبدیل ادب در فرهنگ سازمانی به یک ارزش باعث تاثیر جدی در میزان رضایت سازمانی میشود.
ارزش به ارزشهای کارکنان: در مباحث روانشناسی ارزشها را اینگونه تعریف کردهاند:
ارزشها ساختارهایی روانشناختی هستند که در نتیجه تجربههای فرهنگی، اجتماعی و شخصی درونی میشوند. بنابراین برخی ارزشهای انسانی برخاسته از آموزههای دینی، گاهی از قوانین جامعه، گاهی از قوم و قبیله و گاهی از عرف و فرهنگ و تاریخ و خانواده و محیط پیرامونی انسان نشات میگیرند. این ارزشها هر چه باشند برای انسانها از حیث شخصی ارزش دارند. ارزشی که در بسیاری از آنها از جمله ارزشهای دینی تا پای جان به آن معتقد و پایبند هستند. از این رو فرهنگ سازمانی باید به گونهای پایهریزی شود که به ارزشهای انسانی کارکنان ارزش نهاده و با مخدوش کردن آن نارضایتی ایجاد نکند.
رعایت حریم شخصی: از بدیهیترین حقوق هر انسانی آن است که بتواند در اندرونی و خلوتگاه خود از تعرض دیگران مصون باشد و این خلوتگاه مکانی است که هیچ کس بدون مجوز حق ورود به آنجا را ندارد.
مصادیق حریم خصوصی شامل اطلاعات حقیقی، مسائل خانوادگی، اعتقادات دینی و فرهنگی و سیاسی است تا آنجا که از سوی خود فرد به طور رسمی اعلام نشده باشد.
بنابراین سازمانها علیرغم آن که به اشکال مختلف اطلاعات خصوصی افراد را طی پرسشنامههای گوناگون اخذ میکنند موظف هستند این اطلاعات را به گونهای حفظ کنند که از دایره محرمانه خارج نشود و چنین اتفاقی علاوه بر سلب اطمینان و ایجاد نارضایتی در کارکنان در برخی موارد ممکن است آنان را با مخاطرات جدی مواجه کند.
محمد چهرقانی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد