درد ناتمام یک مادر

نوزدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» (مستند) در حال برگزاری است و امسال ۲۴ مستند در بخش «جایزه شهید آوینی» به نمایش درمی‌آیند. این بخش، همان‌گونه که از نامش پیداست، با نام مرتضی آوینی، مستندساز برجسته و بنیان‌گذار سینمای مستند انقلابی گره خورده است.
نوزدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» (مستند) در حال برگزاری است و امسال ۲۴ مستند در بخش «جایزه شهید آوینی» به نمایش درمی‌آیند. این بخش، همان‌گونه که از نامش پیداست، با نام مرتضی آوینی، مستندساز برجسته و بنیان‌گذار سینمای مستند انقلابی گره خورده است.
کد خبر: ۱۵۳۲۸۸۷
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ
 
او با خلق آثار ماندگار در حوزه‌های دینی، انقلابی ودفاع مقدس، نقشی کلیدی در شکل‌دهی به هویت سینمایی پس از انقلاب اسلامی ایفا کرد. فلسفه و اهداف این بخش، الهام‌گرفته از اندیشه‌ها و نگاه شهید آوینی است که بر روایت حقیقت با تکیه بر مفاهیم ایثار، عدالت و بصیرت تأکید داشت.بنابراین،اکثر فیلم‌هایی که دراین بخش حاضرشدند، ازاین جنبه‌ها برجسته هستند. در این گزارش، با دو فیلمساز حاضر در بخش شهید آوینی ازجمله سیامک میثاقی، سیدجمال عود سیمین گفت‌وگو کردیم. 
دوربین هریک از این مستندسازان یک موضوع را در قاب خود گنجانده است به‌عنوان‌مثال، میثاقی به ماجرای زندگی ساده مادر شهیدی می‌پردازد که با وجود گذران زندگی روزمره، هیچ‌گاه داغ فرزند در دلش خاموش نمی‌شود و عود سیمین هم راوی قصه‌هایی است که حول یک مسجد در حصیرآباد اهواز می‌گذرد. 
   
مادر شهیدی که آتش قلبش خاموش نمی‌شود
سیامک میثاقی، کارگردان مستند «خیال آمدن تو» (محصول مرکز سیمرغ صداوسیما)، درباره مضمون این اثر توضیح می‌دهد: مستند مذکور گرچه به موضوع جنگ می‌پردازد، اما نگاهش کاملا متفاوت از رویکردهای مرسوم به جنگ است.
او به خبرنگار جام‌جم می‌گوید: «این فیلم بیشتر به زندگی یک شهید می‌پردازد، اما تمرکز اصلی آن بر مفهوم مادری و عواطف مادرانه است و نه مسائل جنگی. خلاف فیلم‌های مرسومی که در گذشته ساخته می‌شدند و بیشتر سعی می‌کردند محتوا و پیام را مستقیم منتقل کنند، این فیلم بسیار احساسی است.»
این کارگردان ادامه می‌دهد: «احساس می‌کردم جای چنین کاری در زمینه مستندسازی که همه کارگردانان براساس آمار و اطلاعات پیش می‌روند خالی است. وقتی تهیه‌کننده، آقای اکاتی پیشنهاد ساخت اثری با چنین مضمونی را داد، شرطم این بود که به‌هیچ‌وجه شبیه کارهای تکراری چند دهه اخیر نشود. در این سال‌ها فیلم‌ها و سریال‌های زیادی درباره مادران شهدا ساخته شده که به‌طور عمده به جنبه‌های جنگی، رشادت‌های شهید یا بازماندگان خانواده‌ها پرداخته‌اند. اما در فیلم ما هیچ حرفی از خود شهید نیست؛ نه نامش می‌آید و نه تصویرش هست. فقط یک مادر را می‌بینیم که فرزندش را از دست داده و داغی بزرگ بر دل دارد؛ چیزی که به نظرم در کارهای قبلی خیلی کم به آن پرداخته شده و توانستیم آن را به شکل خالص منتقل کنیم. کل کار درباره انتقال دردی است که این مادر و خانواده به شکلی خیلی ساده، بی‌آلایش، بدون اتفاق خاص و گنده‌گویی و بدون هیچ نگاه تبلیغاتی تحمل می‌کنند. همه چیز در فیلم بسیار احساسی و عاطفی است و همین تفاوت بود که باعث شد دوستان آن را انتخاب کنند.» 
او در پاسخ به این‌که چگونه سراغ این مادر در شهری مانند نجف‌آباد اصفهان رفتید، عنوان می‌کند: چند سوژه مختلف بررسی شد که در نهایت بچه‌های بخش پژوهش به این مادر رسیدند. تهیه‌کننده چون در حوزه مادران شهید روی سریال «رخ مادر» کار کرده بود و سه فصل از یک مجموعه تلویزیونی را ساخته‌بودند، آرشیو خیلی خوبی از مادران شهدا داشتند. چند مادر را به من معرفی کردند که قرار بود به‌صورت سریالی برای مجموعه دیگری کار کنیم اما این مادر خاص انتخاب شد. وقتی با ایشان روبه‌رو شدیم، دیدیم خانواده و مادر بسیار خاصی هستند. البته نه به‌معنای داستان‌های عجیب و غریب. شهیدشان مثل هزاران شهید دیگر در جریان عملیات جزیره مجنون به شهادت رسید. چیز خیلی خاصی ندارد اما نکته‌ای که تا حالا خیلی به آن پرداخته نشده و برای من مهم بود‌ این است که هیچ‌گاه واقعا این خانواده‌ها و درد عمیق‌شان را ندیده‌ایم. ما گمان می‌کنیم با نام‌گذاری یک کوچه یا نصب عکسی بر دیوار، دل او آرام می‌گیرد؛ اما مادر داغ‌دیده‌ی ما هنوز در همان «دیروز» زندگی می‌کند؛ انگار همین دیروز فرزندش را از دست داده است.
در فیلم هم دقیقا  همین را می‌بینیم: حتی پس از بازگشت پیکر شهید و گذشت سال‌ها از شهادتش، نگاهش، صدایش و اشک‌هایش هنوز متعلق به همان مادر تازه‌داغ‌دیده است؛ انگار فرزندش همچنان مفقودالاثر است..  
این فیلمساز خاطرنشان می‌کند خیلی‌ها فکر می‌کنند این مادرها حتما باید قصه خاصی داشته باشند تا مستند جذابی از آنها دربیاید اما من دنبال مادرهایی بودم که بی‌قصه باشند. 
او در تکمیل صحبت‌هایش می‌‌گوید: فیلم ما پر از جنبه‌های احساسی است؛ چیزی که در سینمای مستند ایران خیلی کم دیده می‌شود. مستندهای ما ترجیح می‌دهند اطلاعات و داده منتقل کنند، پر از مصاحبه‌های رسمی هستند و روزمرگی را نشان نمی‌دهند اما فیلم ما روایت احساسی دارد و فقط زندگی روزمره یک مادر را نشان می‌دهد. 
میثاقی با بیان این‌که در فیلم نشان داده می‌شود چنین مادرهایی هیچ‌گاه با این موضوع کنار نمی‌آیند، یادآوری می‌کند: ما سعی کردیم زندگی روزمره را نشان دهیم؛ این‌که لبخند بر لب دارد، خوشحال است و با بچه‌ها و نوه‌هایش حرف می‌زند اما این درد را هرگز فراموش نمی‌کند. ما گاهی فکر می‌کنیم این مادرها متفاوتند اما چون سال‌هاست در این حوزه کار می‌کنم و با مادرهای بسیار زیادی روبه‌رو شده‌ام می‌دانم خیلی از آنها به ظاهر می‌گویند «طاقت آوردیم» یا «صبر کردیم» اما درواقع هیچ‌گاه با از دست دادن فرزندشان کنار نمی‌آیند. این درد بزرگی است که تمام نمی‌شود. پیام اصلی فیلم این است که آنها با این داغ کنار نیامده‌اند و فقط تحمل می‌کنند و همچنان صبر پیشه کرده‌اند. 
 سیدجمال عودسیمین، کارگردان و تهیه‌کننده مستند «آشیان» دومین نفری است که در بخش جایزه شهید آوینی سراغش رفتیم. او درباره چگونگی رسیدن به ایده فیلم می‌گوید: از سال‌ها پیش مساجد برایم جذابیت خاصی داشتند. هر جا مسجدی می‌دیدم، آن را با وضعیت کنونی مقایسه می‌کردم و تفاوت‌ها برایم تکان‌دهنده بود. برخی مساجد هنوز به حقیقت اصیل خود نزدیک بودند و امام‌جماعت‌های متفاوتی داشتند. یکی از این مساجد، مسجد امام خمینی حصیرآباد اهواز بود که سیدعماد موسوی امام جماعت آن است. آن مسجد واقعا شبیه خانه بود؛ شبیه مسجد صدر اسلام. ایده اصلی  آشیان از همین‌جا شکل گرفت. یعنی مسجد باید خانه باشد.
​​​​​​​فیلمبرداری  آشیان بیش از یک سال طول کشید و عودسیمین برای نزدیک شدن به سوژه، زندگی واقعی را در مسجد تجربه کرد. او در این رابطه اضافه می‌کند: «اولین‌بار برای پژوهش دو سه روزی آنجا بودیم. ابتدا مصاحبه گرفتیم اما راضی‌کننده نبود. مجبور شدیم با آنها زندگی کنیم. یک‌بار همراه‌شان به مشهد رفتم، یک بار به دزفول. حدود ۲۵ جلسه تصویربرداری داشتیم. دوربین در فیلم اصلا حس نمی‌شود، چون واقعا آنجا ساکن بودیم و با عماد و بچه‌ها راحت‌بودیم.»
حصیرآباد یکی از محروم‌ترین مناطق اهواز است. عودسیمین که در خود مسجد اسکان داشت، تجربه‌ای جالب از این فضا به‌دست آورده است. او می‌گوید: «خانه عماد داخل مسجد بود؛ او هم امام جماعت بود و هم خادم. من هم کنارش زندگی می‌کردم. مردم خودشان مسجد را تمیز می‌کردند و امور را با مشارکت خالصانه پیش می‌بردند. مسجد از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۱ شب باز بود؛ کلاس خیاطی، نقاشی، باشگاه کشتی که خود عماد راه انداخته بود؛ همه ‌چیز آنجا بود. بچه‌ها از صبح تا شب در مسجد بودند و زندگی در مسجد جریان داشت. در منطقه‌ای که زندگی کمرنگ به‌نظر می‌رسید، در مسجد زندگی پررنگ شده بود. حتی خانواده‌هایی که به مسجد نمی‌آمدند، سبد غذایی می‌گرفتند یا از خدمات بهره‌مند می‌شدند.»
بزرگ‌ترین چالش تولید، تبدیل فعالیت‌های گسترده و پراکنده سیدعماد موسوی به یک قصه منسجم بود. این موضوعی است که عودسیمین به آن اشاره و اضافه می‌کند: «از بیرون که نگاه می‌کردی، فقط یک نفر بود که کار فرهنگی می‌کرد و شاید سوژه خاصی به‌نظر نمی‌رسید. ابتدا فکر می‌کردم با پنج تا ۱۰ جلسه یک فیلم ۴۰ دقیقه‌ای بسازم اما هر چه جلوتر رفتم، موضوعات بیشتر شد. عماد به بچه‌ها می‌رسید، بچه‌ها به کل حصیرآباد می‌رسیدند و خط داستانی پیدا نمی‌شد. نمی‌خواستم مستند گزارشی شود ولی مدل کار عماد اقتضا می‌کرد گزارشی باشد. مجبور شدم از دل زندگی، قصه را بیرون بکشم. باید می‌نشستم تا موقعیت‌ها خودش شکل بگیرد. واقعا کنار عماد زندگی کردم و وقتی می‌خواستم بروم، دلم کنده نمی‌شد.»
تهیه‌کننده فیلم «بابا آمد» درباره چگونگی معرفی این سوژه تشریح کرد: علی جعفری اولین کسی بود که سوژه را به عودسیمین معرفی کرد. عوامل اصلی فیلم نیز سیامک مختاری، مهرداد خاکی و مسعود کارگر (تصویربرداران)، حمید دهقاندی (صدابردار) و... بودند. 
این کارگردان‌، آشیان را اثری متفاوت با کارهای قبلی خود درباره مسجد می‌داند و می‌گوید: «از سال ۹۱ تا حالا شاید ۲۵-۲۰ فیلم درباره مسجد ساخته‌ام و نزدیک ۲۰۰ مستند تولید یا تهیه کرده‌ام اما هیچ‌کدام مثل آشیان‌نبودند. 
نگاه فیلم این است که بنای ساخته‌شده به‌تنهایی مسجد نیست؛ نمازخانه است. مسجد وقتی به هویت اصلی خود نزدیک می‌شود که در آن باز باشد، بچه‌ها بیایند، زندگی جریان داشته باشد و به بلوغ برسد. این نگاه نو را در حصیرآباد پیدا کردم. عماد واقعا زندگی است؛ آشیان هم مثل زندگی است. ما فقط آنجا بودیم، دوربین روشن بود و زندگی‌شان‌را‌گرفتیم.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
رویش زندگی از دل مرگ

همزمان با موافقت معاون رئیس‌جمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفت‌وگو با دکتر امید قبادی، نایب‌رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالش‌های این حوزه را بررسی کردیم

رویش زندگی از دل مرگ

نیازمندی ها