ما نیاز به مدیریت بحران داریم؛ بحرانهایی که شاید پیش از این، به شکلهای مختلف مانند بیماری، بلایای طبیعی و ... تجربه کردهایم و حالا در قالب جنگ با آن مواجه شدهایم. در چنین شرایطی، بهتر است روشهای مدیریت و کنترل این بحران را بشناسیم و به آنها عمل کنیم که اگر غیر از این باشد، ناگهان به خودمان میآییم و میبینیم که سلامت روانمان آسیبهای جدی دیده است.
این موضوع از آنجایی اهمیت بیشتری پیدا میکند که باید مراقب حال روحی فرزندانمان هم باشیم: «اگر نتوانیم استرس خودمان را کنترل کنیم، چطور میخواهیم کودکان خانوادهمان را آرام کنیم؟! برای همین است که اولین قدم برای بالا نگهداشتن حال روحی کودکان، مدیریت اضطراب خودمان است.» این را مهری موسوی، مشاور خانواده به جامجم میگوید.
او معتقد است، مادری که تمام وجودش را استرس گرفته، نمیتواند اسباب آرامش فرزندش را فراهم کند اما در این شرایط پرتنش، چطور حال روحیمان را کنترل کنیم؟ سؤالی که لیلا کریمیفرشی، روانشناس و مشاور خانواده نیز در گفتوگو با جامجم به آن پاسخ میدهد: «یکی از ابتداییترین توصیهها این است که بهطور تماموقت در معرض اخبار قرار نگیریم. مثلا برنامهریزی کنیم که دوبار در روز اخبار گوش کنیم و درباره اتفاقات رخداده آگاه شویم و باقی ساعات روز به انجام فعالیتهای دیگر مانند فیلمدیدن، آشپزی، رسیدگی به گلدانهای خانه، کتابخواندن و دیگر فعالیتهای موردعلاقه مشغول شویم. با چنین روشی، هم از مهمترین اخبار جا نمیمانیم و هم فشار زیادی بر روانمان وارد نمیشود.» کریمیفرشی برای والدینی که در خانه فرزند دارند و میخواهند منبع آرامش آنها باشند، دو روش موثر را پیشنهاد میکند: تنفسهای عمیق و با فاصله و مرور خاطرات خوشایند گذشته. این تکنیکها به والدین کمک میکنند تا ابتدا خود به آرامش برسند و سپس این حس را به فرزندانشان نیز منتقلکنند.
آداب پیگیری اخبار در کنار کودکان
کلمات، بار سنگینی دارد؛ موضوعی که دکتر لیلا کریمیفرشی، روانشناس کودک بر آن تاکید دارد و معتقد است که شنیدن عبارتهایی مانند «حمله سخت» یا «وقوع انفجار» و دیگر جملاتی که این روزها گفته میشود، بهشدت بر کودکان اثر میگذارد: «بههمیندلیل چه بهتر که والدین، طوری خبرها را مرور کنند که فضای خانه متشنج نشود و کودکان با چنین عبارتهایی مواجه نباشند.»
بدیهی است که اگر بچهها در معرض شنیدن چنین اخباری قرار نگیرند، خانه را امنترین جای ممکن تلقی خواهند کرد و احساس بدی هم نخواهند داشت. از طرف دیگر، دستگرفتن مداوم تلفن و صحبت درباره جزئیات حادثه با دوستان و آشنایان هم نقش همان پخش اخبار با صدای بلند را دارد: «خودمان را تبدیل به سخنگوی اخبار ناخوشایند در خانه نکنیم.»
کدام بازیها بهتر است؟
سرگرمکردن کودکان به فعالیتهای مورد علاقهشان، یکی دیگر از ضرورتهای والدبودن در این روزهای سخت است؛ اما اینکه در چه موقعیتی، چه بازی خاصی انجام شود هم اهمیت بالایی دارد.
چنانچه کریمیفرشی معتقد است که نقاشیکشیدن در زمانی که صداهای ناخوشانید از بیرون شنیده میشود، انتخاب خوب و درستی نیست: «بلکه در چنین لحظاتی باید بازیهای کلامی یا نمایش عروسکی انجام دهیم، با صدای نسبتا بلند شعر بخوانیم و همراه کودک دور هم بچرخیم. میتوانیم یک اسم بگوییم و بخواهیم که فرزندمان با حرف آخر آن، اسم دیگری بگوید. درواقع حرفزدن و مشغولبودن به کلام و صدا و حرف، میتواند تمرکز کودک بر صداهایی که از بیرون شنیده میشود را کاهش دهد.»
به گفته او، بهتر است در چنین مواقعی، با چند خانواده و کودک دیگر دور هم باشیم و بازیهای گروهی انجام دهیم: «انجام بازیهای گروهی مانند منچ، اسم ــ فامیل و ... آنقدر بچهها را درگیر میکند که دیگر وقتی برای فکر کردن به اتفاقات بیرون از خانه نخواهند داشت.»
همه این بازیها باعث میشود آسیب کمتری به روح و روان کودکان وارد شود و پس ذهنشان، ناآرامیهایی رقم نخورد که در روزها و سالهای آینده، به شکل آسیب خودش را نشان دهد.
اهمیت همراهی با کودکان
کودک یا نوجوانی که درباره جنگ میپرسد، حتما درکش به اندازهای هست که ما هم پاسخ درستی به او بدهیم. به همین دلیل است که کریمیفرشی بر ارائه یک جواب کوتاه و از آن مهمتر همراه با همدلی و احساس تاکید میکند: «در پاسخ به سؤالاتی مثل جنگ و بمب و قرار است چه شود، بگوییم که برخی مسائل در زندگی هست که ما کنترلی روی آنها نداریم؛ پس بهتر است درباره آن چیزهایی حرف بزنیم که قابل کنترل ما هستند. مثلا به کودکمان بگوییم: ما همدیگر را داریم؛ میتوانیم در کنار هم باشیم، دست یکدیگر را بگیریم و مواظب هم باشیم.» درواقع کریمیفرشی معتقد است که در چنین شرایطی، باید خیال کودکان را راحت کنیم که ما مراقب همدیگر هستیم و تا زمانی که پیش هم باشیم، خطری تهدیدمان نمیکند: «هرچقدر که این همدلیها راهگشاست، سرکوبکردن احساسات کودک اشتباه است. به همین دلیل هم هیچوقت نباید از عبارتهایی مانند «ترس ندارد که!» یا «از چی میترسی؟» و جملاتی شبیه به اینها استفاده کنیم که کودک تصور کند حال روحیاش نادیده گرفته میشود.» درواقع همدلی، بهترین راهکار است: «بگوییم بله، من هم میترسم ولی تا وقتی در کنار هم هستیم، خطری پیشنمیآید.»