چقدر از مساحت کشورمان تحت تاثیر بیابانزایی قرار دارد؟
براساس نتایج مطالعاتی که ایران به کنوانسیون مقابله با بیابان زایی ارائه کرده است، حدود 100 میلیون هکتار از عرصه های کشور و به عبارت دیگر دستکم دو سوم کشور تحت تاثیر بیابانزایی قرار دارد.
این مطالعات حدود 10 سال پیش انجام شده است، اطلاعات به روزتری در اختیار ندارید؟
طبق مطالعاتی که از سوی دانشگاه تهران انجام شده است، میتوان گفت 88درصد از سطح کشور متاثر از بیابانزایی است. علاوه براین مطالعه دیگری نیز اخیرا توسط مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور انجام شده است که براساس آن قلمرو مناطق بیابانی کشور حدود 90 میلیون هکتار است. افزون بر این میتوان گفت به طور میانگین در یک دهه گذشته وسعت کانونهای بحرانی فرسایش بادی کشور درعرصههای بیابانی هر سال حدود یک میلیون هکتار بیشتر شده است.
برنامههای مقابله با بیابانزایی چه شرایطی دارد؟
در برنامه ششم توسعه فعالیتهای مرتبط با کنترل کانونهای بحرانی فرسایش بادی در بخش بیابان حدود 300هزار هکتار در سال است. در واقع در این مناطق پروژههایی مانند نهالکاری، مدیریت هرز آب و کنترل چرای دام و احداث باد شکن انجام میشود.
بنابراین دستکم هر سال 700هزار هکتار به وسعت این کانونهای بحرانی اضافه میشود و تلاشی برای مهار آنها انجام نمیشود؟
این مساله سبب شده مسوولان سازمان منابع طبیعی همواره در خواست داشته باشند که به منابع اعتباری سازمان توجه ویژهای شود، چراکه اگر مقابله با بیابانزایی بموقع انجام نشود سبب تحمیل هزینههای بیشتری به کشور میشود.برای نمونه با اقدامات مناسب و بموقع میتوان سبب کاهش مهاجرت به دلیل تخریب سرزمین شد.
به بحث مهاجران محیطزیستی اشاره کردهاید. سالهاست که ساکنان استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و کرمان و خراسان جنوبی به دلیل شرایط نامناسب ناچار به مهاجرت به استانهای شمالی میشوند. به نظرتان شرایط در این استانها مناسب است؟
اگر بیابانزایی را کاهش توان رویشی خاک در نظر بگیریم باید گفت در شمال کشور نیز بیابان زایی اتفاق میافتد، چراکه وقتی جنگلهای شمال را تخریب و به ویلا تبدیل میکنیم یا کشاورزی ناپایدار انجام میدهیم. در حال بیابانزایی هستیم.
براساس تعریف جدید کنوانسیون مقابله با بیابانزایی شرایط تخریب سرزمین در کشورمان چگونه است؟
براساس تعریف این کنوانسیونبیابانزایی یعنی تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تحت تاثیر عوامل طبیعی و انسانی.
براساس این تعریف شاید فقط بخشهای کوچکی از مناطق شمالی کشور تحت تاثیر عوامل بیابانزایی نباشد.
علت تاکید بر مناطق خشک و نیمه خشک نیز این است که شرایط بازسازی در این مناطق به مراتب سختتر است. برای نمونه در چنین مناطقی اگر با کشاورزی ناپایدار سبب شور شدن زمین شویم یا با چرای مفرط دام به پوشش گیاهی آسیب بزنیم. بازگشت به شرایط اول اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است.
عوامل زیادی در این بین تاثیر دارد از سوء مدیریت تا تغییر اقلیم. چه عوامل دیگری به افزایش بیابانزایی در کشور دامن میزند؟
ریشه بنیادین بیابانزایی نحوه مدیریت منابع آب است. در واقع در خیلی از کشورهای دنیا نبود بیتوجهی به تامین حقابه عرصههای مختلف علت اصلی از بین رفتن پوشش گیاهی است که به دنبال آن کانونهای گرد و غبار و ماسههای روان شکل میگیرند. علاوه بر این افت سطح آبهای زیرزمینی سبب میشود بسیاری از گونههای جانوری نیز از بین بروند.
آیا میتوان با احیای پوشش گیاهی مانع تخریب بیشتر این مناطق شد؟
بهبود شرایط در مناطق تخریب شده کشورمان بسیار دشوار یا غیر ممکن است. برای نمونه میتوان کهور بومی ایران را مثال زد. جنگلهای انبوهی از این گونه برای سالها در مناطق بیابانی کشور مانند ریگان کرمان دیده میشد. این درختها طی هزاران سال ریشه های عمیقی پیدا کرده بودند. اما به دلیل افت بیش از حد سطح آبهای زیرزمینی این درختان از بین رفتند.
این درحالی است که با کاشت دوباره این درختان دیگر نمیتوان به پوشش گیاهی پایدار رسید. به عبارت دیگر اگر سالهای سال نهال این درختان را آبیاری کنیم. دیگر شرایط پیشین تکرار نمی شود، چراکه زیستبوم را از دست دادهایم.
دراین بین نمیتوان نقش مسائل اقتصادی و اجتماعی را نادیده گرفت.
بحث بیابانزایی موضوعی چند وجهی است و مسائل اقتصادی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد. برای نمونه شرایط نامناسب اقتصادی و افزایش بهای چوب درخت تاغ در برخی مناطق سبب شد اهالی اقدام به قطع این درختان بکنند. این درحالی است که آنها میدانستند با از بین رفتن این درختان شرایط برای طغیان توفان گرد و غبار مهیا میشود. در واقع بیابانزایی چرخهای معیوب است که آرام آرام شکل می گیرد. اما سرعت و آثار آن بیشتر میشود؛ درست مانند یک گلوله برفی.
چگونه میتوان مانع تخریب بیشتر سرزمین شد؟
باید برای افزایش آگاهی در بین شهروندان و مسؤولان تلاش کرد. به عبارت دیگر درک بهتر جامعه جهانی از موضوع تخریب سرزمین و اهمیت حفظ طبیعت میتواند سبب بهبود شرایط شود. هرچند این آگاهی نسبت به سالهای گذشته افزایش پیدا کرده و اکنون بسیاری از شهروندان برای حفظ محیط زیست مطالبهگری میکنند. اما هنوز تا رسیدن به حد مطلوب فاصله داریم.
آیا برای مقابله با بیابانزایی روشهای سازمان منابع طبیعی به روز میشود؟
تکنیک و روشهای مدیریت سرزمین در حوزه پیشگیری متحول شده است. برای نمونه در دو سال گذشته با بهرهگیری از ظرفیت دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان تولید طیفهای متنوعی از خاکپوشها را که میتوان از آنها برای تثبت ماسههای روان استفاده کرد، در دستور کار قرار دادهایم. با همکاری دانشگاه آزاد نیز مالچ بنتونیت را در عرصههای مختلفی به شکل آزمایشی امتحان کردیم. علاوه براین انواع مالچهای پلیمری و مبتنی بر دانش نانو را نیز در مناطق مناسبی آزمایش کردهایم. تثبیت تپههای ماسهای به کمک مواد مازاد کشاوزی مانند ساقههای برنج، گندم و نی نیز در دستورکار قرار گرفته است.
در سازمان منابع طبیعی چقدر از مالچ نفتی استفاده میشود؟
براساس ملاحضات بسیار سختگیرانهای که داریم کمتر از مالچهای نفتی استفاده میکنیم. برای نمونه وسعت ماسهزارهای کشور حدود 6 میلیون هکتار است. اما در وسعتی برابر با حدود 67هزار هکتار مالچ پاشی انجام میشود،چراکه ماسههای روان در این مناطق به راه آهن، جاده، فرودگاه، اراضی کشاورزی و روستاها آسیب جدی میزنند و در مناطق مرزی نیز زمینه را برای کاهش امنیت فراهم میکنند.
آیا برنامهای برای کاهش استفاده از مالچ نفتی دارید؟
سیاست سازمان منابع طبیعی جایگزین کردن مالچ نفتی است. به همین دلیل سال گذشته فقط در 35هزار هکتار از ماسهزارها اقدام به مالچ پاشی کرد.
این درحالی است که سازمان با روشهای سختگیرانه مالچهای نفتی را از لحاظ کیفیت و ترکیب شیمایی مورد بررسی قرار میدهد و برای این مهم نیز از دانشگاهها کمک میگیرد تا از بهترین نوع مالچ نفتیاستفاده شود.
لازم به یادآوری است که برنامه سازمان منابع طبیعی این است که با استفاده از دانش و ظرفیتهایی که در کشور وجود دارد استفاده از مالچ نفتی را به صفر برساند.
مهدی آیینی | خبرنگار جامجم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد