به گزارش جام جم آنلاین ،برق از سرم پرید وقتی حمید، پسر کوچک عمویم، اجازه نداد پذیرایی میزبان به چایی دوم برسد و با صدای بلند پرسید: عمهجان، پسورد وایفایتان چیست؟ اینترنت همراهم قطع شده است میتوانم از رمز اینترنت شما استفاده کنم؟!
غرق تماشای این صحنهها بودم و مدام این سوالات را از خودم میپرسیدم که بهراستی جذابیت این دنیای مجازی چیست که مجال استفاده و لذت بردن از دنیای واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد و حتی فرصت پذیرایی شدن را هم از آنها میگیرد؟
اصلا فلسفه این دور هم بودن چه بود؟ اگر قرار است هر یک از مهمانها، به جای بودن در فضای خانه میزبان و مهمانها، در فضای مجازی با شخص مجازی که در این فضای حال موجودیت ندارد.
گفتوگو کنند و با رد و بدل کردن پستها، بیخیال محیط اطراف به تنهایی بخندند، اخم کنند یا زیر لب با خودشان حرف بزنند، چه لزومی به دادن این مهمانی بود، جز آن که میزبان، برای تدارک این مهمانی مجازی، پولی از جیب بدهد؟
در روزگار نهچندان دور، همه از حال هم خبردار بودیم، بیبهانه و با بهانه، همه فامیل، دوستان و آشنایان به خانه بزرگترها میرفتند و به هوای شب عید، شب یلدا، شب چهارشنبهسوری، اعیاد مذهبی و عزاداریها یا حتی فقط بهخاطر تجدید دیدار و احوالپرسی، تا پاسی از شب، دور هم جمع میشدند و گل میگفتند و گل میشنیدند.
اما چند وقتی است نهتنها رفت و آمدها کم شدهاند و حتی دیدار اقوام درجه یک مثل دایی و خاله و عمه و عمو به دید و بازدیدهای نوروز و سالی یکبار ختم شده است.
بلکه شکل جدیدی از ارتباط بهوجود آمده است که با استفاده از آن میتوان خیلی راحت و به دور از زحمت بسیار، جویای احوال همدیگر شد.
ابزارآلات الکترونیکی و فضاهای مجازی و نرمافزارهای موجود در تلفنهای همراه، شکل ارتباطات را تغییر داده است.
امروزه، سایه تکنولوژی را بخوبی میتوان بر سر آداب و رسوم زیبای گذشته مشاهده کرد. حتما شما هم به افرادی برخوردهاید که در مهمانیها بهجای گفتوگو با دیگران، فقط حضور فیزیکی دارند و تمام حواسشان در دنیای مجازی سیر میکند.
استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی باعث شده است بیشتر افراد تعاملات رودررو و چهره به چهره را کمتر بپذیرند و کمتر از قبل نیز در قید و بند صله ارحام و رفت و آمد زیاد با اقوام و آشنایان باشند.
شبکههای اجتماعی به نوعی جایگزین دید و بازدیدها شده و افراد ترجیح میدهند با استفاده از دنیای مجازی از یکدیگر احوالپرسی کنند، این در حالی است که هنوز هستند افرادی که نه تنها تمایلی به استفاده از این ابزار ندارند.
بلکه با این شیوه زندگی هم مخالفت میکنند و وقتی در جمع چنین افرادی قرار میگیرند، احساس تنهایی و ابراز ناخوشایندی میکنند و شاید به خاطر همین تضاد سبکهای زندگی است که انبوه تنهایی و فردگرایی مزمن، بیش از گذشته به چشم میخورد.
متاسفانه این روزها آسیبهای استفاده افراطی از اینترنت و شبکههای اجتماعی خیلی قابل درک نیست.
درست مانند چند دهه پیش که کمتر کسی از مضرات استعمال سیگار خبر داشت و شرکتهای تولیدکننده نیز، تمام سعی خود را برای پنهان نگهداشتن آسیبهای سیگار بهکار میگرفتند و تلاش میکردند مصرف این محصول را با زرق و برق زیاد گسترش دهند.
فردگرایی ازجمله آسیبهای شبکههای اجتماعی است که این روزها بسیاری از خانوادهها را با چالش روبهرو کرده است و میتوان آن را با مضرات سیگار و تدابیر مقابلهای دیر هنگام آن مقایسه کرد.
باید پذیرفت اگر امروز برای مقابله با این مساله تعلل کنیم برخورد با این آسیب در آینده مانند کنترل مصرف سیگار بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
البته دور از ذهن نیست که تا چند سال دیگر برای مواجهه با آسیبهای اجتنابناپذیر این شبکهها محدودیت قائل شویم اما بیشک برنامهریزی برای آموزش خانواده و نوجوانان و سرمایهگذاری در بخش فرهنگی از جمله تدابیری است که میتواند شایستهتر از برخوردهای قهری و شتابزده مانند فیلتر کردن، اقشار مختلف جامعه را از آسیب دور نگه دارد.
از سوی دیگر، باید پذیرفت این مرحله، مرحله گذار است و با اندکی تحمل و ملایمت و بهکار بستن روشهایی که چارچوب عرف، سنت و دین و اعتقاد ماست میتوان به خواستههای جوانان اهمیت داد و افراط در استفاده از اینترنت و دنیای مجازی را مدیریت کرد.
هیچکس نمیتواند بگوید ارتباط چیز بدی است. بشر همواره در طول تاریخ، بهدنبال برقراری ارتباط با دیگران و آسانتر کردن طرق ارتباط بوده است، برهمین اساس به جرات میتوان اذعان کرد
تکنولوژیهای ارتباطی نیز با همین هدف پا به عرصه گذاشتهاند. این که در کسری از ثانیه و بدون هزینههای گزاف درباره موضوعی بتوان اطلاعات کسب کرد یا با یکی از اعضای خانواده یا دوستانی که در آن سوی دیگر دنیا هستند رابطه برقرار کرد و جویای احوالشان شد، چیزی نیست که بتوان بهراحتی از آن چشم پوشید.
وایفای و شبکههای اجتماعی از مهمترین و به روزترین وسیلههای ارتباط در دهکده ارتباطات دنیای امروز محسوب میشوند.
فضایی که ورود برای همه آزاد است و هر شخص با هر فرهنگ و طرز فکر مجوز ورود دارد و محدودیتی متوجه هیچکس نیست و تقریبا هیچ نظارتی برعملکرد آن نیست و معیاری نیز برای سنجش خوب و بد آن وجود ندارد و تا دلتان بخواهد زرق و برقها و جذابیتهایی درآنها وجود دارد که باعث اغوای کاربرانشان میشود.
تمامی این ویژگیها از شبکههای اجتماعی مانند، تلگرام، واتس آپ، لاین، تانگو و... حیاط خلوتی ساخته که گاه برای کاربران حکم دامگاه را دارد.
چه بسا افراد خیلی راحت جذب این محیطها شده و ساعات زیادی را با افراد آشنا و ناآشنایی میگذرانند که نه تنها ممکن است هزاران کیلومتر با آنها فاصله داشته باشند بلکه به لحاظ سن، فرهنگ و عقاید نیز کاملا با آنها متفاوت هستند.
بنابراین دور از ذهن نیست اگر در چنین فضاهایی حرفها و مطالبی رد وبدل شود که با سبک زندگی و فرهنگ افراد نیز در تضاد باشند و شاید دقیقا به این دلیل است که خیلی راحت میتوان به باورهای کاربران آسیب رساند و آنها را نسبت به زیر پا گذاشتن ارزشهای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی تشویق کرد.
البته در این که نقش شبکههای اجتماعی را در زندگی امروز نمیتوان نادیده گرفت و این محیطها کارکردهای مثبتی دارند، تردیدی نیست.
اطلاعرسانی سریع، به اشتراک گذاشتن مطالب ارزشمند اخلاقی، تربیتی، دینی، اجتماعی و... ارتباط راحت و همزمان بین چند نفر در یک گروه که اهداف مشترکی را دنبال میکنند و هزاران فایده دیگر باعث میشود تا نتوانیم از فواید این ابرازهای نوین بگذریم، اما تنها نکته قابل توجه در این بین، استفاده درست از این چاقوی تیزدو لبه است.
کودکانی که با وای فای تربیت میشوند
هیچ علائم حیاتی از او نمیشنوم، دلم فقط به صدای کیبورد یا آهنگ پیامرسان موبایلش خوش است، نمیدانم از صبح تا شب و از شب تا صبح، چه چیزی او را آنقدر مشغول به خود میکند که هیچکس و هیچچیز را نمیبیند و نمیشنود.
هیچوقت علت خندهها یا ناراحتیهایش را درک نمیکنم، فقط سرش توی گوشی همراهش است، کاش هیچ وقت تسلیم خواسته فرزندم نمیشدیم؛ وای فای از یک در به خانهمان آمد، از در دیگر نیز فرزندم را از خانه برد!
اینترنت، فیسبوک، تلگرام، واتس آپ، لاین، ایمو و دیگر شبکههای اجتماعی همچون حیاط خلوتهایی هستند که در آنها هیچگونه معیار و ارزشی برای استفاده و برقراری ارتباط با دیگران وجود ندارد.
در این محیطها هر گونه ارتباطی مجاز است و هر چیزی قابل گفتن، شنیدن و دیدن. امروزه بسیاری از نوجوانان بدون کمترین نظارتی از جانب والدین، در این شبکهها بهطور شبانهروزی حضوری فعال دارند و میتوانند با اشخاص مختلف از فرهنگهای مختلف و گرایشهای فکری متفاوت در ارتباط باشند؛ شبکههایی که معلوم نیست، از چه جنس و چه رنگ و چه باور و چه نیتی به پا شدهاند!
والدینی که بدون هیچ قاعده و نظارتی، تنها بهدلیل هنجار عمومیت یافته این روزها و به صرف تقلید از دیگران، به فرزندشان اجازه میدهند در این شبکهها فعال باشند، بیشک غافل از آن هستند که با این کار، تربیت فرزندشان را بهطور غیرمستقیم از دست خود خارج کردهاند و بخش اعظمیاز آن را به این شبکهها سپردهاند.
چه بسا نوجوانان بیشتر از طریق همین فضاهای مجازی تربیت شده و شخصیتشان نیز تحت تاثیر اطلاعات موجود در این فضاها شکل میگیرد.
روانشناسان تربیتی معتقدند آسیبپذیری نوجوان و عدم پایبندی به ارزشهای خانوادگی و اجتماعی ازجمله پیامدهای منفی تربیتهای مجازی و تغافل والدین از امر خطیر تربیت است.
گسترش افراطی استفاده از شبکههای اجتماعی بین نوجوانان و جوانان باعث شده بسیاری از نوجوانان، بخش زیادی از وقت خود را با گشت و گذار در شبکههای اجتماعی به بطالت بگذرانند و گاه حتی تحت تاثیر بمباران اطلاعاتی برخی از این فضاهای نامساعد و مسموم، راه را بیراه بروند
و بهواسطه تبعیت بیچون و چرا از همین شبکهها، تغییر اولویت و روش زندگی داده و به موجب آن نیز، دچار افت تحصیلی و مشکلات خانوادگی و اجتماعی شوند.
مثلا، شواهد بسیاری گواه بر آن است نوجوانانی که بهصورت کنترل نشده از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند یا حضور در جمع دوستان مجازی را به بودن در کنار خانواده ترجیح میدهند.
بیش از دیگر نوجوانان، در معرض معاشرت با افراد ناباب هستند و ممکن است در دام اعتیاد و روابط نامتعارف گرفتار آیند.
بیشک مطالب و سوژههایی که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ارائه میشوند، نهتنها کنجکاوی نوجوان و جوان را برمیانگیزد بلکه چون نظارتی در کار نیست و بهراحتی نیز میتوان حرفهایی از جنس ممنوعه و متضاد با ارزشهای جامعه را که هیچ کجا نمیتوان علنا آنها را بیان کرد.
در این فضاها مطرح کرد و چون معمولا نوجوانان نیز، به دنبال چنین مسائلی هستند به آنها هجوم میبرند.
والدین حق دارند، نگران حضور فرزندشان در اینترنت و فضای مجازی باشند، اما فقط به صرف نگرانی و دلهره، نمیتوان راه به جایی نخواهد برد و این نگرانیها زمانی ارزشمند است که برای رفع آنها بهدنبال راهکارهای منطقی و حساب شده باشند و آنها را نیز در تربیت فرزندشان لحاظ نمایند.
والدین امروزی باید «سواد رسانهای» داشته باشند و این علم را نیز به فرزندشان انتقال دهند. این به آن معناست که یک جوان بیاموزد چگونه مطالب فضای مجازی را ارزیابی و تحلیل کند، آنها را مورد نقد قرار دهد یا با درک شرایط از آنها به خوبی استفاده کند.
از سوی دیگر، مقررات گذاری یکی از بهترین شیوههای نظارت والدین محسوب میشود. والدین باید برای استفاده فرزندان خود از اینترنت و شبکههای اجتماعی قوانینی وضع کنند.
با دوستان فضای مجازی و نرم افزارهای کنترل و فیلتر رایانه آشنا شوند، سایتهای محبوب و بازیهای مورد علاقه فرزندشان را شناسایی کنند و از عادات آنلاینی فرزندان خود نیز مطلع باشند.
البته آنچه گفتیم تنها یک روی این سکه بود، در روی دیگر آن میتوان از والدینی سخن گفت که خود همپای فرزندانشان هستند و گاه حتی بیش از آنان در اینترنت و فضای مجازی پرسه میزنند.
والدین الگوی فرزندشان هستند، والدینی که خود توانایی لازم برای کنترل و استفاده مناسب از اینترنت و فضاهای مجازی را ندارند و بیشتر وقت خود را پای کامپیوتر، اینترنت، شبکههای اجتماعی میگذرانند، هرگز نباید انتظار داشته باشند فرزندشان خلاف رفتاری که خود الگوی آن بودند، رفتار کنند.
پس در اولین گام، بهتر است والدین مراقب رفتار خود باشند و در دومین گام، بپذیرند اینترنت یک ابزار تکنولوژیکی است که هرگز نمیتوان تربیت فرزند را بهدست آن سپرد یا برای پر کردن اوقات فراغت فرزند به آن متوسل شد.
وایفای نباشد، خمار میشوند!
دیگر تاب و تحملم سر آمده، دلم میخواهد، پنجره را باز کنم و هر آنچه را که مربوط به اینترنت و فضای مجازی است بیرون بیندازم.
دیگر نه فرزندانم را میشناسم و نه همسرم را. صبحها از صدای دینگ دینگ پیامهایشان متوجه میشوم که چه کسی از خواب بلند شده! هنوز چشم باز نکرده و آبی به رویش نزده، سراغ گوشیاش میرود.
نمیدانم این وایفای چیست که خواب و خوراکشان را دزیده است. دلم تنگ است برای یکبار هم شده، به دور از این اسباب کنار هم بنشینیم و لقمهای از سر مهربانی و آرامش بر دهانمان بگذاریم.
آنقدر معتاد به آن شدهاند که نمیتوانند لحظهای بدون آن زندگی کنند، اغراق نکردهام اگر بگویم لحظهای از فضای مجازی دور نمیشوند و حتی برای انجام برخی از ضروریات زندگیشان، همراهی آن را در سرویس بهداشتی هم به جان میخرند!
معتادند اما در جوی آب نمیافتند، تنشان به وقت خماری از شدت درد به خود نمیپیچد، چرت نمیزنند و به سین هم شین نمیگویند ولی فقط کافی است یک پای بساطشان لنگ بزند، مثلا لپتاپ، تبلت یا گوشی تلفن همراهشان از کار بیفتد یا اینترنت وایفایشان بهراه نباشد.
آنقدر کلافه و بیتاب میشوند و زندگی برایشان سخت، دردناک و خستهکننده میشود که گویی خدای ناکرده عزیزی از دست داده یا در غم بزرگی گرفتار آمدهاند.
بله، اینان شرح حال کسانی است که به نرمافزارهای ارتباطی در فضای مجازی وابستگی شدید پیدا کردهاند و جنس مصرفیشان نهتنها نابهنجار و غیرقانونی نیست، بلکه هنجار عمومیت یافتهای است که همگان نوعی از آن را در دست دارند و لازمه تمدن و روشنفکریشان نیز محسوب میشود.
این جنس مصرفی هر روز بهتر از دیروز میشود، تا دیروز فیسبوک بود و وایبر اما امروز مرغوبیتش بیشتر شده و از نوع لاین، تانگو، ایمو، تلگرام و تیک توک آن نیز عرضه شده است.
فقط کافی است وایفای روشن شود، آن وقت است که هر دم از این باغ بری میرسد، تازهتر از تازهتری میرسد، مثلا میتوانید با بقیه آدمهای دنیا، آشنا و غریبه، کوچک و بزرگ، خوب و بد وصل شوید و گپ بزنید، عکس، فیلم و موسیقی به اشتراک بگذارید.
شاید در اولین نگاه تصور کنید این که اعتیاد و وابستگی نیست بلکه شیوه مدرن معاشرت است، اما اگر برای مدتی کاربر آن شوید یا نظارهگر کاربرانش شوید، بیتردید این شیوه نوین ارتباط را تهدیدی برای عشق، محبت و صمیمیت و از همه مهمتر سلامت خود و دیگران میبینید که به موجب آن نیز، هر لحظه متمایل خواهید بود از دامش خلاص شوید و استفاده از آن را ترک کنید.
روانشناسان معتقدند همانقدر که زندگی خانوادگی و شخصی معتادهای به مواد مخدر در معرض خطر و آسیب است، زندگی خانوادگی و شخصی معتادان نرمافزارهای ارتباطی هم هر لحظه در خطر فروپاشی است.
بیماریهایی که با این اعتیاد میآیند
زندگی دیجیتالی تاثیرات مخرب فردی و اجتماعی دارد. اگر از بیماریهای جسمی مثل سردرد، گوش درد، تهوع، سرگیجه و... بگذریم، ورود به دنیای دیجیتال، ابتلا به بیماریهای روحی را افزایش میدهد.
مثلا، «نوموفوبیا» یا همان«بدون موبایل هراسی» یکی از بیماریهای شایع استفاده افراطی از ابزارهای ارتباطی بهخصوص موبایل است.
بسیاری از ما بدون آن که بدانیم، به این بیماری مبتلا هستیم، ترس از این که روزی را بدون موبایل بگذرانیم، عصبی شدن، اختلال در عملکرد روزانه در صورت دور بودن از گوشی تلفن همراه از جمله نشانههای ابتلا به این بیماری است و متاسفانه مبتلایان همه جا گاه حتی در دستشویی نیز نمیتوانند گوشی را از خود جدا کنند
یا با هر بار بلند شدن هر صدایی از گوشی سراسیمه از جا جهیده و خود را به آن میرسانند و فجیعتر آن که ثانیه به ثانیه بدون دلیل گوشی خود را چک میکنند.
سندرم زنگ تلفن، افسردگی و بیخوابی از دیگر بیماریهای شایع این دنیای عجیب و غریب مجازی است.
از سوی دیگر، منحرف شدن توجه از اهداف زندگی واقعی، شدت احساس نیاز به توجه، نابودی خلاقیت، مقایسه پیوسته خود با دیگران، احتمال شکست در روابط مجازی یا دنیای واقعی و... از عمدهترین آسیبهای فضای مجازی بر زندگی اجتماعی فرد است.
هوش و حواسی که همهجا هست جز به زندگی
چند ساعتی منتظر آمدنش به خانه بودم، میخواستم درباره تغییر رفتار دخترمان با او صحبت کنم، اما تصمیم داشتم بگذارم کمی استراحت کند و بعد حرفم را بگویم.بعد از انتظاری طولانی به خانه آمد. با رویی مهربان و خندهای بر لب به استقبال او رفتم.
چند کلامیبیشتر حرف نزده بودیم که صدای زنگ یکی از شبکههای اجتماعیاش آمد و او با عجله، تلفن همراهش را از کیف بیرون آورد و همانطور که با من صحبت میکرد، به خواندن پیام مشغول شد، نمیدانم چه چیزی در پیام نوشته شده بود که با اخمی بر چهره به من گفت:
صبر کن جواب این پیام را بدهم بعدا حرف میزنیم! چند وقتی است کل معاشرت ما همین چند لحظه ورود همسرم به خانه است.
این چه تکنولوژی است که اساس آن را برقراری ارتباط آسان دانستهاند اما آسانی آن، سختی زندگیمان شده است، دیگر خلوتی برایمان نمانده است، دیگر نگاه دلنشین و سخن شیرینی دلم را گرم نمیکند.
گاهی دلم تنگ روزهایی میشود که همسرم با آب و تاب از اتفاقات محل کارش برایم میگفت و تمام قندهای دنیا در دلم آب میشد.
چندی پیش وقتی بازار برخی از شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک داغ بود هیچکس فکر نمیکرد بهزودی فناوریهای جدیدتری، آن هم با این میزان حجم و تنوع بسیار، وارد بازار شود و مورد توجه بسیاری از افراد در طبقات مختلف سنی قرار گیرد.
حالا دیگر، بسیاری از دختران و پسران و حتی زنان و مردان به این نرمافزارهای رنگارنگ مجهز شدهاند و راه ورود به حریم شخصیشان خیلی سادهتر از آن است که فکرش را میکردند.
در کنار تمام مزایایی که میتوان برای این ابزارهای ارتباطی در نظر گرفت، باید گوش به زنگ خطرات بیش از حد این تکنولوژی ناآشنا نیز بود.
این که چقدر احتمال دارد حضور این تکنولوژیهای نوین، بتواند بنیان خانوادهها را سست کند بستگی به ویژگیهای شخصیتی افراد و چگونگی استفاده آنان از این ابزارها دارد.
مشکلات ریشهای نظیر نداشتن هویت، هیجانطلبی زیاد، میل به تجربه هیجانات کاذب و افراطی، خودشیفتگی، اتکا به باورهای غیرمنطقی و تبعیت و تقلید صرف از دیگران بدون تفکر در مورد پیامدهای رفتار باعث میشود افراد وابستگی مزمن به فناوریهای جدید پیدا کنند.
فروپاشی کانون گرم خانواده، هدیه بیمنت تکنولوژی مزاحم در زندگی به اصطلاح مدرن امروزی است.
بهواسطه وایفای و فضاهای مجازی هم زن و شوهرها و هم اعضای خانواده توانستهاند از هم فاصله بگیرند و گاه حتی به حوزههای ممنوعه نیز راه یابند.
زندگیهایی که بوی خیانت میدهد
هیچوقت که پیش ما نیست، وقتی هم که در خانه هست، انگار نیست! از سرکارش که برمیگردد به جای اینکه با من یا فرزندانم همصحبت شود.
چشمانش را به صفحه موبایلش میدوزد، گاه متفکرانه به پیامهایی که میرسد نگاه میکند، گاه خندهای بلند سر میدهد و گاهی نیز تندتند مشغول نوشتن یک پیام برای هووی جدیدم میشود!
با کسی که حرف میزند نمیدانم کیست، زن است یا مرد، جوان است یا پیر، چه حرف مشترک و مهمی با هم دارند که همسرم دیگر مرا نمیبیند.
وقتی از اعتراضهایم به ستوه میآید گوشیاش را بیصدا میکند، اما من از بیقراری نگاهش میخوانم که تمام حواسش به کسی است که آن سوی خط در انتظار نشسته است.
چند وقت قبل کاملا اتفاقی متوجه شدم این ناشناس یک زن است، وقتی از او پرسیدم او کیست، در پاسخم گفت یک دوست اجتماعی! جالب است بدانید که نمیخواهد بپذیرد من بهعنوان یک زن، نمیتوانم ارتباط او با کسی دیگر را تحمل کنم.
او در مقابل انتقادهای شبانهروزی من فقط یک جواب تکراری دارد: «من فقط به این خانم پیامک میفرستم، مرتکب خطایی نشدهام، من همیشه به تو وفادار بوده و خواهم بود!»
امروزه روابط اینترنتی فرازناشویی یا خیانت اینترنتی، زوجین زیادی را درگیر خود کرده است. روابط اینترنتی معضل رو به رشدی است که پی بردن به این روابط غالبا همان واکنشی را در پی خواهد داشت که در روابط عاشقانه صمیمانه در دنیای واقعیت نیز قابل مشاهده است و بیشک روابط اینترنتی نیز موجب اختلافات زناشویی و حتی طلاق زوجین میشود.
در بسیاری از مواقع روابط فرازناشویی با یک گفتوگوی ساده در یکی از همین فضاهای مجازی آغاز شده و به مرور زمان نیز به یک دوستی به اصطلاح اجتماعی تبدیل میشود.
با درگیریهای عاطفی دو فرد است که خیانتهای مجازی، دیر یا زود قدم به دنیای حقیقی میگذارد.
روابط فرازناشویی یا خیانتهای اینترنتی، غالبا از جانب مردان و از طریق نرمافزارهایی مانند تانگو، تلگرام، لاین و... که لزوما نیازی به داشتن شماره مخاطب نیست، انجام میشود.
گرچه گاهی نیز زنان بهخاطر شکستهای عاطفی ناشی از جدایی و خیانت، در رفتاری که بیشتر به نوعی برای جبران و پر کردن خلأ عاطفی یا مقابله به مثل کردن است.
درگیر روابط عاطفی جدید در فضاهای مجازی میشوند. کنجکاوی آشنایی با دیگران بهخصوص جنس مخالف، خستگی و مشکلات ناشی از روابط زناشویی نیز از عواملی است که باعث میشود
متاهلان فراتر از مرزهای متعهدانه خویش رفتار کنند. مثلا، میل به دیده شدن، مورد توجه و محبت قرار گرفتن از طرف زنان و مردانی که این توجه را از همسرانشان دریافت نمیکنند، میتواند زمینه مساعدی را برای خیانت فراهم کند.
مردانی که کمتر در خانه حضور دارند و فقط به فکر تامین معاش خانواده هستند یا کمتر متوجه تغییرات ظاهری یا درونی همسرانشان میشوند یا زنانی که همیشه در حال شکایت و انتقاد هستند و همسرشان را نمیبینند و نمیشنوند و از تامین محبت و نیاز جنسی آنان فراریاند.
بیگمان تنهایی تلخی را به همسرانشان تحمیل میکنند که گاهی این تنهایی بهصورت افسردگی و اضطراب خود را نشان میدهد و گاه نیز فرد را به خشم وا میدارد و به فکر انتقام میاندازد و از آنجایی که برقراری ارتباط در شبکههای اجتماعی چون اینستاگرام، لاین، تانگو و...
کار چندان سختی نیست، با پناه بردن به آنها، راه را بیراهه میروند. روانشناسان برای مواجه با این مشکل توصیه میکنند باید به هوش و نگران تنهاییها بود. آنها میگویند: هر چه تنهایی به فرد فشار بیاورد احتمال وقوع خیانت هم به همان اندازه افزایش مییابد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد