نهج‌البلاغه مجموعه سخنانی است که شیوه زندگی فردی و اجتماعی بشر را سامان می‌دهد

میراث علوی برای زندگی

نهج‌البلاغه منتخبی از خطبه‌ها دعاها وصایا، نامه‌ها و کلمات قصار(جملات کوتاه) امیرمومنان(ع) در دوران خلافت است که توسط سیدرضی، از علما و ادبای نامدار شیعه در سال 400 هجری گردآوری شده است.
کد خبر: ۸۱۶۳۳۸

به نظر می رسد وی بدان سبب که شاعر، ادیب و سخن‌شناس بوده، گفته‌ها و نوشته‌های حضرت را از حیث فصاحت و بلاغت، جمع‌آوری کرده است زیرا تعداد خطبه‌های امام به گفته مسعودی ـ که یک قرن پیش از او می‌زیسته ـ در مُروج‌الذهب چهارصد و هشتاد و اندی بوده و حال آن‌که تعداد خطبه‌های نهج‌البلاغه بالغ بر 239 فقره می‌شود.

سال‌ها پس از شهادت امیرمومنان(ع) بسیاری از شیعیان و برخی از اهل سنت منتخبی از خطبه‌های حضرت را به سبب فصاحت و بلاغت فراوان، از بر داشته‌اند. عبدالحمید یحیی عامری(وفات 132 هجری) که خود در فن نویسندگی ضرب‌المثل است و دبیری مروان بن محمد(آخرین خلیفه اموی) را عهده‌دار بوده، 70 خطبه امام(ع) را از بر داشته زیرا آنها را موجب شکوفایی ذهن خود می‌دانسته است. از قرن اول به بعد بتدریج محدثان و عالمان شیعه کتاب‌هایی با عناوین الخُطَب(خطبه‌ها) خُطَب علی(ع)و خُطَب امیرالمؤمنین(ع) نگاشتند. به عنوان مثال ابواحمد جلودی(وفات 332 هجری) که از راویان و نویسندگان پرکار شیعی است، هشت عنوان کتاب از سخنان و نوشته‌های حضرت گردآورده بود. بسیاری از این کتاب‌ها، جزو منابع اصلی سیدرضی در تدوین اثر مشهور خود نهج‌البلاغه بوده است.

آنچه موجب جاودانگی و ماندگاری کلام امیرمومنان(ع) و نهج‌البلاغه بوده فصاحت و بلاغت و زیبایی بی‌نظیر و چند بعدی بودن سخنان آن حضرت است که آنها را در حد اعجاز قرار داده است تا آنجا که درباره‌اش گفته‌اند: بالاتر از کلام مخلوق و پایین‌تر از کلام خالق است. همین امر موجب شد تا شنوندگان کلام امام سخت تحت تاثیر قرار گیرند. گویند مواعظ آن حضرت، بدن‌ها را می‌لرزاند و دل‌ها را به تپش می‌انداخت و اشک‌ها را جاری می‌ساخت.

سیدرضی ـ که خود از بزرگ‌ترین ادبا و شعرای عرب است ـ در توصیف یکی از خطبه‌های نهج‌البلاغه می‌گوید: این خطبه را بیش از هزار بار خوانده‌ام و هر بار به یاد خویشان، نزدیکان و دوستان درگذشته خود افتادم و چنین پنداشتم کسی را که حضرت به وصف حالش پرداخته، خود من هستم. در این موضوع بسیاری از خطبا و فصحا داد سخن داده‌اند و من مکرر آنها را خوانده‌ام، لکن هیچ کدام تاثیر کلام امیرالمؤمنین(ع) را بر من نداشته است. سخنان امیرالمؤمنین(ع) از نظر صورت و معنا به هیچ زمان و مکانی محدود نیست، بلکه انسانی و جهانی است و از همین رو شیخ محمد عبده متفکر مسلمان و شارح نهج‌البلاغه، بر این نظر است که پس از قرآن کریم و کلام نبوی(ص)، سخن علی(ع) شریف‌ترین‌ بلیغ‌ترین، پرمعناترین و جامع‌ترین سخنان است.

گستره سخنان امیرمومنان(ع) بیکران و موضوعات آن متنوع و فراوان است. استاد مطهری مباحث نهج‌البلاغه را به این ترتیب برشمرده است: الهیات و ماوراءالطبیعه، سلوک و عبادات، حکومت و عدالت، اهل بیت(ع) و خلافت، موعظه و حکمت، دنیا و دنیاپرستی، حماسه و شجاعت، ملاحم و مغیبات(اخبار فتنه‌ها و پیشگویی‌‌ها)، دعا و مناجات، شکایت و انتقاد از مردمان، اصول اجتماعی، اسلام و قرآن، اخلاق و تهذیب نفس، شخصیت‌ها و یک سلسله مباحث دیگر. سخنان حضرت علی(ع) در طرح این گونه مباحث به زبان موعظه، از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه‌ای روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار می‌دهد؛ سپس آرام آرام او را با خود به سرمنزلی می‌برد که باید بدان برسد: به درگاه خدا و آستان پروردگار یکتا. از نظر شکلی مطالب نهج‌البلاغه به سه دسه تقسیم می‌شود: خطبه‌ها، نامه‌ها، کلمات قصار(جملات کوتاه).

الف. خطبه‌ها:

به سخنان امیرمومنان(ع) که به مناسبت‌های متفاوت و در موضوعات گوناگون و به منظور آگاهی‌بخشی، ارشاد و هدایت اصحاب یا مخالفان و دشمنان ایراد می‌شده، خطبه گویند و تعداد آنها در نهج‌البلاغه 239 فقره است. از مشهورترین خطبه‌های حضرت، خطبه شقشقیه، قاصعه و متقین است. خطبه شقشقیه، در نقد سه خلیفه اول است و در سال‌های پایانی حیات امام(ع) و بعد از سه جنگ جمل، صفین و نهروان ایراد شده است و نام آن برگرفته از جمله امام(ع) در پاسخ به ابن عباس پس از ایراد خطبه است که در آن سخن گفتن خود را در این مقام به صدای شقشقیه شتر تشبیه کرده است. این خطبه به مثابه رنج‌نامه امام بوده و از مهم‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است که در عین کوتاهی، دوره کامل تاریخ خلفای سه‌گانه نخستین از نگاه حضرت است.

موضوعات کلمات قصار عموما اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و مواردی نیز حکمی، کلامی و سیاسی است. این سخنان در عین ایجاز و اختصار به اندازه‌ای عمیق و حکیمانه است که به گفته جاحظ برجسته‌ترین ادیب عرب هر یک از آنان با هزار سخن برابر بود

موضوعات اصلی آن، مساله خلافت پس از رحلت پیامبر(ص)، اوضاع سیاسی عصر خلفای نخستین، علل سکوت بیست و پنج ساله حضرت و انگیزه‌های پذیرش خلافت، گروه‌های سیاسی عصر امام و علل انحراف آنها از محور دین بوده است. درباره سبب ایراد خطبه قاصعه هم آمده است که در اواخر خلافت حضرت، قبایل متعدد کوفه بشدت دچار تعصب‌های قبیله‌ای و جنگ‌های ناشی از آن شده بودند و حضرت این خطبه را در نکوهش این فرهنگ ناپسند جاهلی ایراد کرد. خطبه متقین هم از آن رو که در وصف پرهیزکاران و بنا به تقاضا و اصرار یکی از یاران پارسای خود ـ هَمّام ـ ایراد شده، به همین عنوان شهرت دارد و در عین ایجاز، عبارات آن سرشار از معانی عمیق است.

ب. نامه‌ها:

امیرمومنان(ع) در دوران خلافت خود نامه‌های زیادی به افراد و رجال معروف نوشت که سید رضی 79 فقره از آنها را ثبت کرده است. برخی از این نامه‌ها به کارگزاران خود است که در آنها به سفارش تقوا و عدالت و رعایت بیت‌المال تاکید و راه و رسم مملکت‌داری و رفتار درست و نیکو با مردم شرح داده شده است.

برخی دیگر به فرماندهان سپاه است که بر فضیلت جهاد و رفتار شایسته با سپاهیان و رعایت حق و انصاف با دشمنان و نیز تعرض نکردن به جان و مال مردم بی‌گناه ولایات فتح شده سفارش شده است.

بعضی نیز به مخالفان و دشمنان خویش است که نخست حضرت کوشیده‌اند تا با پند و اندرز، آنان را نسبت به هواهای نفسانی و گردنکشی در برابر دستورات الهی و سنت نبوی متوجه ساخته و تبعات ناگوار جنگ بین دو گروه مسلمان را روشن کنند و در صورت بی‌نتیجه بودن عزم خویش را به رویارویی با آنان اعلام داشته‌اند که نامه‌های متعدد به معاویه از همین قبیل است.

ج. کلمات قصار:

بخش دیگری از نهج‌البلاغه، کلمات قصار (جملات کوتاه) بوده و شامل مواعظ و نصایحی است که به اشخاص گوناگون و به مناسبت‌های متفاوت ایراد شده و شامل 472 کلام است. موضوعات کلمات قصار عموما اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و مواردی نیز حکمی، کلامی و سیاسی است. این سخنان در عین ایجاز و اختصار به اندازه‌ای عمیق و حکیمانه است که جاحظ (وفات 255 هجری) برجسته‌ترین ادیب عرب با اعجاب تمام، صد سخن از کلمات امیرالمومنین(ع) را گردآورده بود که به گفته او هر یک از آنان با هزار سخن برابر بود.

نمونه‌هایی از این کلمات را با هم می‌خوانیم:

با مردم آن گونه معاشرت کنید که اگر مُردید، بر شما اشک بریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند.(حکمت 10)

ناتوان‌ترین مردم کسی است که در دوست‌یابی ناتوان است و از او ناتوان تر آن‌که دوستان خود را از دست بدهد.(حکمت 12)

ترس با ناامیدی و شرم با محرومیت همراه است و فرصت‌ها چون ابر می‌گذرد، پس فرصت‌های نیک را غنیمت شمارید.(حکمت 21)

کسی چیزی را در دل پنهان نکرد، جز آن‌که در لغزش زبان و رنگ رخسارش آشکار خواهد شد. (حکت 26)

هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست و هیچ ارثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.(حکمت 54)

جام جم

دکتر‌محمدحسن‌رجبی(دوانی)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها