با این حال به نظر میرسد اظهاراتی که پس از مذاکره تلفنی روسای جمهور دو کشور ایران و آمریکا در نیویورک از سوی اوباما بیان شد، چنان گرهای بر گرههای گذشته روابط دو کشور افزود که گویی نه از پنجه شیردال کاری برآید و نه پر بیناییبخشش راه بهجایی میبرد.
اما ریشه این گره خوردنهای پیاپی در روابط ایران و آمریکا را باید در همان واقعیتی دید که دیروز رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند: «غیرقابل اعتماد بودن کاخ سفید». کشوری که پیش از این نیز در همان حال که به دشمن متجاوز به خاک کشورمان سلاح میفروخت، خواستار معامله با ایران میشد و درست در هنگام همکاری برای مقابله با آنچه تروریسم در منطقه میخواند، ایران را در فهرست «محور شرارت» خودساخته قرار میداد و اکنون نیز درست در همان حال که از «احترام متقابل» میان تهران و واشنگتن دم میزند، گزینه نظامی را علیه کشورمان روی میز نگاه میدارد تا نشان دهد منطق زورگویی چشمهای سیاستمداران این کشور را بر این واقعیت بسته است که اصل اول دیپلماسی اعتمادزایی است و بس!
حالا سرنوشت نشستن پای میز مذاکره با کشوری که شاید بتوان آن را گروگانی در اختیار اقلیتی محدود خواند، چنان برای دیپلماتهای کشورمان پیچیده شده که شاید نتوان بهراحتی فرجامی برای آن متصور بود.
رهبر فرزانه انقلاب با تکیه بر سابقه تاریخی رفتار ایالات متحده این کشور را عهدشکن مینامند و این بدبینی در کوتاهزمانی پس از مذاکره نیویورک و در قامت تغییر رنگ رئیسدولت این کشور خود را بروز داده و با این حال دیپلماتهای کشورمان میخواهند از طریق سخن گفتن با کشوری که مدام در حال تغییر رنگ است، ماهیت این کشور را آشکار کنند؛ این ماهیت که بیش از آنکه واقعی باشد، «هالیوودی» و برآمده از داستانسراییهای تخیلی برنامهسازان تلویزیونی و سینمایی است.
با این حال اگر بنابر افسانهگرایی است، شاید بازگشت به اسطوره شیردال چندان بیمعنا نباشد، چراکه میگویند یکی از افسانههایی که درباره شیردال (همان هدیه نیویورکی) گفته شده این است که بر دروازه شهر «تِبس» در مصر باستان مینشست و از رهگذران معنای برخی ضربالمثلها را میپرسید؛ هر کسی پاسخ غلط میداد، او را روی تختی میخواباند و اگر بدنش بزرگتر از تخت بود، قسمتهای اضافه را میبرید و اگر کوچکتر بود، بدنش را میکشید تا به اندازه تخت شود.(کنایه از آنکه قصد و ارزش واقعی خود را بازشناسد.)
حالا شاید بد نباشد تا دیپلماتهای کشورمان در جریان مذاکرات ژنو، شیردال هدیه گرفته را با خود بر سر میز مذاکره ببرند تا از دیپلماتهای آمریکایی حاضر در این نشست درباره معنای این ضربالمثل ایتالیایی بپرسند که «گرگ شاید موهاش رو ازدست بده ولی خصلتش رو نه...»؛ شاید در پس پاسخ به این مثل و عاقبتی که شیردال برای آنان رقم خواهد زد، دیپلماتهای آمریکایی نیز متوجه وزن و اندازه خود در مذاکره با ایران شوند، با فاصله گرفتن از تصویر خودساخته، از آمریکایی قدرتمند و ایرانی ضعیف، بار دیگر به خود یادآوری کنند که «احترام متقابل» نه از ادبیات تهدید که از دل درک بزرگی طرف مقابل گفتوگو برمیخیزد.
مصطفی انتظاری هروی - گروه سیاسی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد