تأملی در شعر نو مذهبی با خوانش کتاب «شبیه» سروده علی داودی

فخر من همین که تو قبله منی!

نگاهی به موضوع و مضمون‌هایی که بعد از انقلاب اسلامی در شعر مذهبی رایج شدند

ای ساقی‌حرم که عطش تشنه تو بود

گره‌خوردگی شعر فارسی با مضمون‌های مذهبی و دینی، تاریخچه‌ای به اندازه تاریخ شعر فارسی دارد. از نخستین نمونه‌های شعر موجود از قرن چهارم، شعرهایی است که با موضوعات آن درباره بزرگان دین و موضوعات مذهبی همراه است. شاید پیشتر از شعرهای کسایی مروزی (متولد ۳۴۱ در مرو و متوفی حدود سال ۳۹۰ هجری قمری) نیز شعرهایی در این مضمون سروده شده‌باشد؛ ولی دست چپاولگر تاریخ ما را از آنها محروم کرده‌است و ما باید نخستین طلیعه‌های شعر شیعی فارسی را از همین دوران بدانیم.
گره‌خوردگی شعر فارسی با مضمون‌های مذهبی و دینی، تاریخچه‌ای به اندازه تاریخ شعر فارسی دارد. از نخستین نمونه‌های شعر موجود از قرن چهارم، شعرهایی است که با موضوعات آن درباره بزرگان دین و موضوعات مذهبی همراه است. شاید پیشتر از شعرهای کسایی مروزی (متولد ۳۴۱ در مرو و متوفی حدود سال ۳۹۰ هجری قمری) نیز شعرهایی در این مضمون سروده شده‌باشد؛ ولی دست چپاولگر تاریخ ما را از آنها محروم کرده‌است و ما باید نخستین طلیعه‌های شعر شیعی فارسی را از همین دوران بدانیم.
کد خبر: ۱۴۱۶۸۰۵
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
در قرن پنجم و ششم شعر شیعی اوج بیشتری می‌گیرد و سروده‌های شاعران بزرگی همچون فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی و سنایی غزنوی، نمونه‌هایی ارجمند و ماندگار از شعرهایی با مضمون دینی و شیعی را در تاریخ ماندگار می‌کند. در تمام دوره‌های مختلف تاریخی، برگ‌های این دفتر قطورتر می‌شود و به ویژه با تشکیل دولت صفویه که مذهب تشیع را در سراسر ایران رسمی ‌اعلام می‌کند، شاعران بیشتری درباره ائمه‌اطهار و حوادث تاریخی تشیع به خصوص حادثه کربلا شعرهایی ماندگار سرودند که مشهورترین نمونه‌ای که از این دوران در ذهن همه ماست، ترکیب‌بند سوزناک و هنرمندانه‌ای است که محتشم کاشانی (متولد سال ۹۰۵ و درگذشته به سال ۹۹۶ قمری) سرود و به شعار رسمی ‌مراسم سوگواری امام‌حسین(ع) تبدیل شد. اما واقعیت این است که با بررسی این تاریخ طولانی هزارساله برای شعر فارسی، به این نتیجه می‌رسیم که تعداد شعرها زیاد است اما مضمون‌ها متنوع نیست و در موارد زیادی درباره بسیاری از رویدادهای تاریخی اسلام یا شخصیت‌های مؤثر به جز ائمه و معصومان(ع) شعر چندانی سروده نشده‌است. با وقوع انقلاب اسلامی، جان تازه‌ای به ادبیات دینی و آیینی دمیده شد و شاعران بسیاری به این حوزه ورود پیدا کردند. بخشی از این ورود، نتیجه دلبستگی ایمانی و اعتقادی شاعران به تشیع و انقلابی بود که از دل آموزه‌های شیعی برآمده‌بود و بخش دیگری از آن، نتیجه استقبال مخاطب و توجه رسانه‌های رسمی ‌و غیررسمی ‌به شعر چه در قالب‌های رسمی ‌و معمول و چه به صورت نوحه و مداحی بود. این توجه، باعث شد شاعران موضوع‌های تازه‌ای را هم برای شعرشان پیدا کنند و در این جست‌وجو و تلاش بود که برخی حوزه‌ها و موضوعات فراموش شده در شعر گذشته، در این سال‌ها مورد توجه قرار گرفت. 
   

آیه‌های آل عمران

در طول تاریخ ادبیات فارسی، توجه به موضوع مباهله به عنوان یکی از اتفاقات مهم تاریخ اسلام و یکی از پیروزی‌های درخشان در اثبات حقانیت این دین، که با اثبات حقانیت و ارزش کم نظیر اهل‌بیت(ع) در قرآن همراه بود، به چشم موضوعی حاشیه‌ای مورد توجه بوده‌است. شاعران تاریخ شعر فارسی بارها با اشاره به این‌که قرآن در بیان شرح حادثه مباهله از لفظ «نفسنا» برای حضرت علی(ع) استفاده کرده‌است، در بیان فضایل حضرت از این لفظ استفاده کرده‌اند.
 
برای مثال سنایی غزنوی در حدیقه‌الحقیقه، در توصیف امیرالمومنین(ع)می‌گوید:
 
مرتضایی که کرد یزدانش
همره جان مصطفی جانش
هردو یک قبله و خردشان دو
هر دو یک روح و کالبدشان دو
 
اما بزرگی و اهمیت واقعه مباهله در تاریخ ادبیات عرب و فارسی، زیر سایه رویداد مهم دیگری یعنی غدیرخم چندان آشکار نشده‌است و به همین دلیل احساس می‌شد که باید نگاه و خوانشی دیگر بار از این رویداد تاریخی داشت. در سال‌های اخیر به همت استاد علی انسانی که ضعف کمبود شعر خوب برای تبلیغ مباهله را به درستی تشخیص داده، جریانی در شعر معاصر به راه افتاده‌است که شاعران سعی می‌کنند با سرودن شعری برای مباهله، در کاهش این تقصیر تاریخی همقدم باشند. جشنواره ادبی مباهله هم که به همت علی انسانی چند سالی است به راه افتاده ، در تولید شعرهای خوب و خواندنی برای مباهله مؤثر بوده‌است. 
 
شعری از محمدحسین ملکیان درباره مباهله را می‌خوانیم:
 
گواهی می‌دهد انجیل هم آیات قرآن را
نمی‌فهمم تقلای مسیحی‌های نجران را
محمد، اهل‌بیتش را به همراه خودش آورد
که رو در رو ببینند اهل نجران، اهل ایمان را
کسانی را به همراه خودش آورد پیغمبر
که بر هم می‌زند یک ذکرشان رویای شیطان را
   

 پیام آور عاشورا

در تاریخ شعر فارسی، توجه شاعران اغلب معطوف به بیان عظمت ائمه(ع) و معصومان بوده‌است. این مسأله باعث شده ما در طول تاریخ شعر فارسی، اشعار چندانی برای شخصیت‌های بزرگی که معصوم نبوده‌اند اما جایگاه والا و بی‌مانندی دارند، نداشته‌باشیم. مهم‌ترین چهره‌ای که از این نظر، شعر فارسی به او مدیون است، حضرت زینب(س) است. شاید مهم‌ترین و ماندگارترین شعری که برای ایشان در دوران قبل از پیروزی انقلاب سروده شده ، بخش‌هایی از مثنوی گنجینه‌الاسرار سروده عمان سامانی شاعر قرن سیزدهم است. توصیفات او از حضرت در توصیف وداع امام حسین(ع) با حضرت زینب(س)، شورانگیز و بسیار خواندنی است و شاعر چنان عنان قلم را در توصیف این صحنه از دست داده‌است که می‌گوید:«فاش گویم زینب اللهی شدم!»
 
عمان سامانی که مشربی عرفانی دارد، کل حادثه کربلا و از جمله این صحنه را با نگاهی عرفانی تحلیل کرده‌است:
 
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
معجر از سر پرده از رخ وا مکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن
 
نکته مهمی‌ که باید به آن اشاره کرد این است که در خوانش تاریخی رایج از حادثه کربلا، حضرت زینب(س) «ام المصائب» دیده می‌شده‌است به همین دلیل هر وقت هم یادی از ایشان شده، مثلا در همان ترکیب‌بند مشهور محتشم، بیان دردها و مصیبت‌های جانسوزی است که بر جان گرامی آن حضرت وارد شده‌است. بعد از انقلاب، این خوانش عوض شد. شاعران بعد از انقلاب، ضمن این‌که به صبوری و تحمل آن حضرت در توفان بلاها اشاره کرده‌اند، ایشان را دیگر نه ام‌المصائب بلکه «پیام آور کربلا» دیده‌اند و همین خوانش و نگاه تازه است که شعر زینبی بعد از انقلاب را ویژه کرده‌است.
 
مشهورترین و شاید متقدم‌ترین شاعر در ترویج این نگاه، قادر طهماسبی(فرید) است با شعر معروفش:
 
سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود
 
این شعر به خوبی تفاوت نگاه به آن حضرت و رسالتش را نزد شاعران بعد از انقلاب روشن کرد و استقبال جامعه هم نشان داد مردم با نگاه و خوانش فرید از زندگی حضرت زینب(س) همداستان هستند. بعد از او نیز شاهد سروده شدن چند شعر خوب و ماندگار بوده‌ایم که بر وجه حماسی شخصیت آن حضرت تکیه کرده‌است. 
 
شعر فاطمه سالاروند از حضرت زینب(س) را بخوانیم:
 
شنیده‌بود شهادت طنین گامت را
چه خوب داد خدا پاسخ سلامت را
پرنده‌ها پر خود را به خونت آغشتند
که هر کجا برسانند عطر نامت را
چه سربلند و صبور آمد از سفر خواهر
که تا ادامه دهد راه ناتمامت را
صدای خون تو را منتشر کند در خاک
به آب‌های جهان بسپرد پیامت را
   

عجب تشرّف سبزی!

همچنان که گفتیم، در شعر متقدمان ما توجه به بسیاری از چهره‌های تاریخ‌ساز و مهم صدر اسلام، مورد توجه قرار نگرفته‌بود. وقتی تعداد اندکی شعر درباره حضرت زینب(س) داریم که آنها هم بخش‌هایی از شعرهای بلندی درباره حادثه عاشوراست که در آنها به حضرت اشاره شده، مشخص است درباره چهره‌های زیاد دیگری که جزو اصحاب یا خانواده معصومان محسوب می‌شوند، شعرهای زیادی نداریم. یکی از غفلت‌هایی که چند سال است به مدد تلاش شاعران آیینی در حال رفع شدن است، توجه به مصائب و عظمت حضرت ام‌البنین است. واقعیت این است که ما در تاریخ شعر فارسی، شعری برای این بانوی با عظمت نداشته‌ایم ولی در طول چند سال اخیر آن‌قدر شعر خوب برای ایشان سروده شده‌است که می‌شود گفت این غفلت در حال جبران شدن است. زندگی سراسر ایثار، امام شناسی و صبوری این بانوی گرامی، ‌سرشار از مضمون‌های شاعرانه است. 
 
شعری از محمدجواد غفورزاده(شفق) در رثای حضرت ام‌البنین(س) بخوانیم:
 
جز او بقیع زائر خلوت‌نشین نداشت
در کوچه‌باغ مرثیه‌ها خوشه‌چین نداشت
نجوای غمگنانه این مادر صبور
تأثیر، کمتر از نفس آتشین نداشت
جز چشم او که چشمه احساس شد، کسی
یک آسمان ستاره به روی زمین نداشت
با آن‌که خفته‌بود به خون، باغ لاله‌اش
از شکوه کمترین اثری بر جبین نداشت
بعد از به دل نشاندن داغ چهار سرو
دلبستگی به واژه ام‌البنین نداشت...
می‌گفت ای دلاور نستوه! ای رشید!
خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت
عباس من! که لاله عباسی منی
ای کاش دل به داغ فراقت یقین نداشت
ای ساقی حرم که عطش تشنه تو بود
ساقی به جز تو سلسله «یا و سین» نداشت...
 
این غفلتی که از آن صحبت کردیم، شامل بسیاری از یاران فداکار و اصحاب امام‌حسین(ع) هم می‌شد. البته شهدای کربلا و یاران امام که از بنی‌هاشم بودند، نظیر حضرت عباس، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر(ع) مورد توجه بوده‌اند و سروده‌هایی به ویژه بعد از دوران صفویه در مورد آنان داریم ولی دیگر یاران چندان مورد توجه نبوده‌اند. در سال‌های اخیر این فضا تغییر کرده‌است. بخشی از این تغییر را باید مدیون شب‌های شعر عاشورای شیراز دانست. این مراسم که هرسال با حضور جمع زیادی از شاعران آیینی کشور در شیراز برگزار می‌شود، از سال‌ها قبل هرسال، با بررسی موضوعات و سوژه‌هایی که در شعر به آنها پرداخته نشده‌است، یک موضوع را به عنوان سوژه تعیین می‌کرد و شاعران برای آن موضوع شعر می‌گفتند و همین باعث می‌شد با موجی از سروده‌ها در موضوعاتی که قبلا کسی به آنها توجه نکرده‌بود، از جمله شعرهایی برای اصحاب و یاران امام در کربلا روبه‌رو شویم. از جمله شخصیت‌هایی که در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفت و سروده‌های خوب و ارزشمندی برای او سروده شد، جناب حربن یزید ریاحی است. شعر مرتضی امیری اسفندقه درباره حر از شعرهای ماندگار در این مضمون است:
 
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هرآنچه می‌دیدی
تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟
   

تمام خاک را گشتم

همچنان که گفتیم یکی از ویژگی‌های شعر شاعران انقلاب با شاعران متقدم، تفاوت نگاه آنان در خصوص برخی موضوعات و مضمون‌های مذهبی است. این تغییر نگاه، نتیجه تغییر گفتمان غالب در حوزه دین است که شخصیت‌هایی مانند دکتر شریعتی و استاد مطهری در تدوین و تثبیت آن نقش مهمی ‌داشتند. همچنان که شاعران امروز، کربلا و مصائب زینب کبری را دیگر در بند و حبس و تشنگی خلاصه نمی‌بییند و آن را رسالتی برای پیشبرد امر حق می‌بینند، انتظار موعود نیز در شعر آنان رنگ دیگری یافته‌است. ما در دوران صفویه و قاجاریه، شاهد سرودن قصایدی برای امام زمان(عج) بوده‌ایم ولی این شعرها، در توصیف و مدح محدود می‌ماندند و به فلسفه انتظار کاری نداشتند.
 
​​​​​​​در شعر انقلاب شاهد موجی از شعرهایی هستیم که با این موضوع سروده شده و شاید یکی از بهترین‌های این گونه شعرها، غزل معروف یوسفعلی میرشکاک است با مطلع:
 
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو 
ببین باقی است روی لحظه‌هایم جای پای تو
 
موج شعرهای با موضوع انتظار در طول این سال‌ها در قالب‌های مختلف همچنان سروده می‌شود و مورد اقبال مخاطبان است. از جمله می‌شود به این شعر سعید بیابانکی اشاره کرد با همین موضوع:
 
عمری‌ا‌ست که شب تا به سحر کوچه‌نشینم
تا چند در این کوچه بن‌بست بخوانم
یا چشم بچرخانم و دیوار ببینم
کی می‌رسی از ره که به تکرار قدومت
در راه تو صد طاقچه آیینه بچینم...
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها