شادی پایدار زمانی حاصل میشود که روابط عاطفی سالم، دستاوردهای فردی و آرامش روانی وجود داشته باشد.بسیاری از جوانان امروز ازدواج را به دلیل هزینههای بالا به تعویق میاندازند. بخشی از این نگرانیها واقعی است، اما بخشی دیگر ناشی از بزرگنمایی مشکلات و رسوم نادرست فرهنگی است. تجملگرایی، جهیزیههای سنگین و مراسم پرخرج فشار زیادی به جوانان و خانوادهها وارد کرده و ارزشهای اصلی ازدواج را تحتتأثیر قرار داده است.در کنار مشکلات اقتصادی، برخی جوانان نیز از مسئولیت ازدواج گریزاناند. ریشههای این مساله میتواند روانی، خانوادگی یا حتی اجتماعی باشد؛ این عوامل باعث میشوند جوانان مشکلات اقتصادی و نداشتن تمکن مالی را بهانهای برای فرار از مسئولیت کنند. به عقیده روانشناسان و مشاوران، برای تقویت فرهنگ مسئولیتپذیری درجوانان، آموزش مهارتهای زندگی درمدارس ودانشگاهها، کاهش حمایتگری خانوادهها، مشاورههای پیش از ازدواج و الگوسازی درست در رسانهها ضروری است. از سوی دیگر، سیاستهای حمایتی نظیر وام ازدواج، مسکن ارزان و بیمههای خانوادگی میتواند موانع اقتصادی را کاهش دهد.جوانانی که دغدغه مالی دارند بهتر است با کاهش توقعات، پرهیز از تجملگرایی، برنامهریزی مالی و همدلی در زندگی مشترک، مسیر ازدواج را هموار کنند زیرا عشق، احترام و تعهد پایههای خوشبختی هستند و پول به خودی خود خوشبختی نمیآورد و تنها یکی از ابزارهای آرامش است. برای بررسی دقیقتر ابعاد این موضوع، گفتوگویی با زهرا حاتمینیا ، روانشناس داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آیا پول میتواند ضامن خوشبختی باشد یا بیشتر ابزاری برای آرامش نسبی است؟
پول به خودی خود ضامن خوشبختی نیست، اما نبود آن میتواند فشار روانی و تعارض بین زوجین ایجاد کند. کمبود منابع مالی باعث میشود دغدغههای روزمره مانند اجاره خانه، هزینههای درمانی یا مخارج ضروری، ذهن زوجین را درگیر کند و انرژی روانی آنها را کاهش دهد. در چنین شرایطی حتی روابط عاطفی نیز ممکن است آسیب ببیند. با این حال، داشتن پول و امکانات مالی مناسب، بیشتر بهعنوان یک ابزار عمل میکند تا هدف. پول میتواند شرایط زندگی را راحتتر کند، کیفیت رفاه را افزایش دهد و به زوجین فرصت دهد تا به رشد فردی و خانوادگی بیشتری فکر کنند. اما خوشبختی حقیقی در داشتن روابط عاطفی سالم، اعتماد متقابل، احترام، تفاهم و رضایت درونی است.مطالعات روانشناختی نشان دادهاند که پس از رسیدن به یک سطح حداقلی از رفاه، افزایش درآمد الزاما به افزایش شادی نمیانجامد؛ زیرا شادی واقعی به عواملی مانند احساس معنا در زندگی، داشتن اهداف مشترک، روابط اجتماعی مثبت و آرامش درونی وابسته است. بنابراین، پول میتواند فشارهای بیرونی را کاهش دهد و مسیر زندگی را هموارتر سازد، اما هرگز جایگزین عشق، صمیمیت، وفاداری و رشد فردی نمیشود. اگر پایههای عاطفی و اخلاقی یک رابطه محکم نباشد، حتی ثروت زیاد هم نمیتواند ضامن خوشبختی باشد؛ برعکس، ممکن است منجر به رقابت، فاصله عاطفی یا نارضایتی شود.
به نظر شما چه تغییراتی از نظر فرهنگی، خانوادگی و حتی روانی و اجتماعی میتواند ازدواج را برای جوانان آسانتر کند؟
ازدواج یک تصمیم پیچیده است که تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد؛ بنابراین آسانتر شدن آن نیازمند تغییرات همزمان در سطوح فرهنگی، خانوادگی، روانی واجتماعی است.دربعد فرهنگی،کاهش تجملگرایی و تشویق به سادهزیستی میتواند فشارهای غیرضروری را از دوش جوانان بردارد.رسوم پرخرج مانند مراسم عروسی لوکس، جهیزیههای سنگین و ماهعسلهای پرهزینه، بار مالی ایجاد میکند و باعث ایجاد اضطراب و استرس پیش از ازدواج نیزمیشود. درمقابل، تمرکز بر ارزشهای انسانی مانند احترام، تفاهم، تعهد و مهارتهای زندگی مشترک میتواند انگیزه و اعتماد جوانان برای ورودبه زندگی مشترک را افزایش دهد.
در بعد خانوادگی، حمایت والدین نقش کلیدی دارد، اما باید این حمایت با آگاهی و بدون تحمیل فشار مالی همراه باشد. خانوادهها میتوانند با ارائه مشاوره، راهنمایی و حمایت عاطفی، جوانان را تشویق کنند تا مسئولیتپذیری را تجربه کنند و بهجای وابستگی افراطی، استقلال مالی و روانی خود را تقویت کنند. ازمنظرروانی،مشاورههای پیش از ازدواج اهمیت ویژهای دارند.این جلسات میتوانند آمادگی هیجانی زوجین را افزایش دهند، مهارتهای ارتباطی و حل مساله را تقویت کنند و فرصت بدهند تا جوانان به صورت واقعی با چالشها و انتظارات زندگی مشترک آشنا شوند. یادگیری مدیریت تعارض، برنامهریزی مالی و تعیین اهداف مشترک از مهمترین فواید این مشاورههاست.
در سطح اجتماعی نیز سیاستهای حمایتی میتوانند نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. ارائه وامهای مناسب، مسکن ارزان، بیمههای خانوادگی و سایر تسهیلات، موانع اقتصادی پیش روی ازدواج را کاهش میدهد و باعث میشود جوانان با دغدغههای مالی کمتر و تمرکز بیشتر بر پایههای عاطفی و اخلاقی، زندگی مشترک خود را آغاز کنند. در مجموع، آسانتر شدن ازدواج مستلزم ایجاد هماهنگی بین ارزشهای فرهنگی، حمایتهای خانوادگی، آمادهسازی روانی و سیاستهای اجتماعی است.
به نظر شما مسائل مالی تا چه اندازه در تصمیمگیری برای ازدواج و ادامه زندگی مشترک اهمیت دارد؟
مسائل مالی در آغاز زندگی مشترک نقش بسیار مهمی دارد؛ چرا که تأمین مسکن، خوراک، امنیت اقتصادی و آینده زندگی زوجین، به آرامش روانی و رضایت آنها کمک میکند. با این حال، پول تنها عامل تعیینکننده برای دوام یک زندگی مشترک نیست. آنچه اهمیت بیشتری دارد، تفاهم، درک متقابل و توانایی حل مسائل مشترک است. اگر مسائل مالی تنها معیار انتخاب همسر باشد، احتمال بروز مشکلات روانی و نارضایتی در زندگی مشترک افزایش پیدا میکند. بنابراین داشتن پشتوانه مالی در ازدواج ضروری است، اما بههیچوجه کافی نیست.
بسیاری از جوانان میگویند به دلیل هزینههای بالا وارد بحث ازدواج نمیشوند. از دید روانشناختی، این نگرانیها چقدر واقعی و چقدر ناشی از ترسهای ذهنی است؟
این نگرانیها در شرایط اقتصادی امروز تا حد زیادی واقعی است، چرا که با گرانیها و فشارهای مالی، ورود به زندگی مشترک دشوار شده است. با این حال، بخشی از این نگرانیها ریشه در ذهنیتها دارد. تجملگرایی و تحمیل هزینههای غیرضروری از سوی خانوادهها، باعث شده مشکلات مالی بزرگنمایی شود. در واقع، بسیاری از جوانان پیش از اینکه وارد موقعیت واقعی شوند، آنقدر نگران آینده هستند که خود را از شروع زندگی مشترک محروم میکنند.
علاوه بر این، از دید روانشناختی، ترس از شکست و ناآمادگی برای مسئولیتهای زندگی مشترک نیز این نگرانیها را تشدید میکند. وقتی جوانان پیشبینی میکنند که ممکن است توان مدیریت مالی، تعهدات خانوادگی یا حل تعارضها را نداشته باشند، ذهنشان تمایل دارد خطرات را بزرگتر از واقعیت ببیند. این حالت نوعی اضطراب پیشبینی شده است که باعث میشود فرد حتی قبل از تجربه واقعی شرایط، خود را از آغاز زندگی مشترک محروم کند.
چه تفاوتی میان «ترس از هزینههای واقعی» و «بهانه قرار دادن مسائل مالی برای فرار از مسئولیت» وجود دارد؟
ترس از هزینههای واقعی زمانی بروز میکند که فرد شغل پایدار یا درآمد کافی برای تأمین نیازهای اساسی مانند مسکن، جهیزیه، مراسم و هزینههای روزمره ندارد. همچنین نگرانی از گرانی، بیکاری و بدهی، میتواند این ترس را تشدید کند. اما بهانهگیری زمانی است که فرد از نظر مالی در وضعیت نسبتا مناسبی قرار دارد، اما ترس از تعهد، مسئولیتپذیری یا تمایل افراطی به استقلال، باعث میشود مشکلات مالی را بهعنوان پوششی برای گریز از ازدواج و مسئولیت مطرح کند.
این تمایز اهمیت دارد زیرا شناخت ریشه واقعی نگرانیها به زوجین و مشاوران کمک میکند راهکارهای مناسبتری ارائه دهند. در مواردی که ترس واقعی است، برنامهریزی مالی، آموزش مهارتهای مدیریت هزینه و حمایت اجتماعی میتواند مشکل را حل کند، اما وقتی مسائل مالی بهانهای برای فرار از مسئولیت میشوند، نیاز به خودآگاهی، رشد هیجانی و آمادهسازی روانی وجود دارد. بر این اساس، درک دقیق انگیزههای فرد برای به تأخیر انداختن یا اجتناب از ازدواج، کلید پیشگیری از مشکلات آینده در زندگی مشترک است.
رسمهایی مثل جهیزیههای سنگین، عروسیهای پرخرج و ماهعسلهای لاکچری چه اثرات روانی و اجتماعی بر جوانان و خانوادهها گذاشتهاند؟
اینگونه رسوم فشار روانی و مالی زیادی بر جوانان و خانوادهها وارد میکند. از یکسو استرس و اضطراب پیش از ازدواج را افزایش میدهد و از سوی دیگر میتواند به بدهیهای سنگین، نارضایتی و حتی تأخیر در تشکیل زندگی مشترک منجر شود. در چنین شرایطی جوانان بهجای تمرکز بر آمادگی عاطفی و روانی برای شروع زندگی، دائما درگیر نگرانی درباره تأمین هزینهها هستند. به این ترتیب، ارزشهای اصلی ازدواج مانند صمیمیت، تفاهم و تعهد تحتالشعاع تجملگرایی قرار میگیرد.
علاوه بر فشار مالی، این رسوم میتواند حس رقابت و مقایسه میان خانوادهها و دوستان را نیز تقویت کند و باعث شود جوانان برای جلب رضایت دیگران، تصمیمات غیرواقعی و پرهزینه بگیرند. در نتیجه، تمرکز بر ساختن رابطه عاطفی پایدار و توسعه مهارتهای زندگی مشترک کاهش مییابد.
برخی جوانان میگویند دلیل ازدواج نکردنشان«فرارازمسئولیت»است.ازدید شما این موضوع چقدر جدی است وچه ریشههای روانی دارد؟
این مساله بسیار جدی است و ریشههای روانی، خانوادگی و اجتماعی متعددی دارد. از نظر روانی، میتوان به ترس از تعهد، بلوغ هیجانی ناکافی یا تجربههای منفی دوران کودکی اشاره کرد. در بعد خانوادگی، داشتن والدین بیش از حد حمایتگر یا وابستگی شدید عاطفی به خانواده، از عوامل بازدارنده محسوب میشود. از منظر اجتماعی نیز فشارهای اقتصادی و فرهنگی، همراه با گسترش فردگرایی افراطی، زمینهساز این نگرش هستند. در مجموع، فرار از مسئولیت نشانهای از آمادگی نداشتن برای پذیرش نقشهای بزرگسالی است.
چطور میتوان فرهنگ مسئولیتپذیری در زندگی مشترک را تقویت کرد؟
تقویت فرهنگ مسئولیتپذیری نیازمند اقدام درچند سطح است.نخست، آموزش مهارتهای زندگی درمدارس ودانشگاهها میتواند زمینهساز شکلگیری رفتارهای مسئولانه باشد.دوم،خانوادهها باید ازسنین پایینتر به فرزندانشان مسئولیتهایی متناسب با توانایی واگذار کنند و ازحمایتگری افراطی بپرهیزند. سوم، مشاورههای پیش از ازدواج و گفتوگوهای شفاف بین زوجین درباره وظایف و انتظارات،نقش مهمی درآمادگی آنها برای پذیرش مسئولیت دارد.همچنین الگوسازی درست درجامعه، نمایش نمونههای موفق ازدواج ساده و مسئولانه و کاهش تجملگرایی و چشموهمچشمی در رسانهها میتواند در این مسیر بسیار مؤثر باشد.
چه توصیهای به جوانانی دارید که دغدغه مالی دارند اما علاقهمند به تشکیل زندگی هستند؟
جوانان بهتر است بهجای تجملگرایی، هزینههای اضافی وبرگزاری مراسم پرخرج یا تعیین مهریههای سنگین، با کاهش توقعات و سادهزیستی زندگی مشترک را آغاز کنند. داشتن برنامهریزی مالی دقیق مانند بودجهبندی، پسانداز ماهانه وکنترل خرجهای غیرضروری میتواند آرامش و ثبات بیشتری به زندگی ببخشد.درحقیقت ازدواج یک شراکت است؛هر دو طرف باید در تأمین و مدیریت مخارج سهیم باشند. در بسیاری از موارد، زن و مرد میتوانند کنار هم کار کنند یا مهارتهای جدیدی بیاموزند تا درآمد خانواده افزایش یابد.باید یادمان باشدکه پول،یکی ازابزارهای آرامش است؛عشق، احترام،تفاهم و تعهد،ستونهای اصلی خوشبختی هستند.اگر پایههای عاطفی و اخلاقی محکم باشد، فشارهای مالی قابل تحملتر میشود. جوانانی که دغدغه مالی دارند، بهتر است جای فرار از ازدواج، نگرش خود را اصلاح کنند، ساده شروع کنند، بر رشد شخصی و شغلی تمرکز داشته باشند و مهارت مدیریت مالی را بیاموزند. زندگی مشترک زمانی شیرین میشودکه باهمدلی و همکاری پیش برود، نه با تجمل و چشموهمچشمی.