از وعده سازمان تا واقعیت مرکز
ایده تشکیل سازمان ملی هوش مصنوعی با اختیارات ویژه و بودجه مستقل، پاسخی به این نیاز استراتژیک بود.چنین سازمانی میتوانست با هماهنگکردن تمام دستگاهها، از وزارت ارتباطات و علوم گرفته تا صنایع دفاعی و بخش خصوصی، نقشه راه ملی را با قدرت به پیش ببرد، از موازیکاری جلوگیری و منابع کشور را به شکلی بهینه در مسیر توسعه هوش مصنوعی هدایت کند. اما این امید دیری نپایید، در تصمیمی که بسیاری از کارشناسان و فعالان این حوزه را شگفتزده و نگران کرد اعلام شد که به جای یک سازمان مستقل،«مرکز ملی هوش مصنوعی» ذیل معاونت علمی ریاستجمهوری تشکیل خواهد شد. این تصمیم، اگرچه با نیت چابکسازی و پرهیز از بروکراسی دولتی توجیه شد اما در عمل پیامدهای عمیقی دارد. یک «مرکز»، برخلاف یک «سازمان» مستقل، از قدرت قانونی و توان اجرایی لازم برای الزام دستگاههای مختلف به پیروی از یک استراتژی واحد برخوردار نیست.این مرکز در بهترین حالت، نقشی مشورتی و هماهنگکننده خواهد داشت و در پیچوخمهای اداری و رقابتهای بیندستگاهی از توانایی ایجاد یک تحول بنیادین برخوردار نیست.
شکاف عمیق بین علم و کاربرد
این بلاتکلیفی ساختاری درحالی رخ میدهد که آمارها تصویری متناقض از وضعیت هوش مصنوعی در ایران ارائه میدهند. به گفته مسئولان معاونت علمی، ایران در زمینه تولید مقالات علمی و پژوهشهای نظری در حوزه هوش مصنوعی، رتبه بین ۱۴ تا ۱۸ جهانی را داراست که نشان از ظرفیت بالای علمی و حضور نخبگان توانمند در دانشگاهها دارد اما وقتی سخن از کاربرد، تجاریسازی و پیادهسازی این فناوری در صنعت و اقتصاد به میان میآید، رتبه کشور با سقوطی نگرانکننده به جایگاه ۷۰ و حتی پایینتر میرسد. این شکاف عمیق، پیامد مستقیم نبود یک متولی قدرتمند و یک نقشه راه منسجم است.
فراتر از یک عقبماندگی فناورانه
عقبماندگی در هوش مصنوعی تنها یک مسأله فناورانه نیست بلکه پیامدهای آن ابعاد اقتصادی، امنیتی و اجتماعی گستردهای دارد. در بعد اقتصادی، کشورهایی که در این حوزه سرمایهگذاری نکنند به مصرفکننده صرف خدمات و محصولات دیگران تبدیل خواهند شد و سهمی از بازار چند تریلیون دلاری آینده نخواهند داشت. این به معنای از دست رفتن فرصتهای شغلی بیشمار و تشدید وابستگی اقتصادی است. در بعد امنیتی، هوش مصنوعی در حال دگرگون کردن ماهیت جنگها و پدافند است. از پهپادهای خودران و سامانههای تصمیمگیری هوشمند گرفته تا امنیت سایبری و تحلیل اطلاعات، کشوری که در این حوزه ضعیف باشد، در برابر تهدیدات نوین بهشدت آسیبپذیر خواهد بود و درنهایت، در بعد اجتماعی، جاماندگی از هوش مصنوعی به معنای کاهش بهرهوری در خدماتی مانند بهداشت و درمان، حملونقل، آموزش و خدمات دولتی است که مستقیما بر کیفیت زندگی شهروندان تأثیر میگذارد.
احیای یک اراده ملی
قطار هوش مصنوعی منتظر هیچ کشوری نمیماند. ایران امروز بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارد. ادامه مسیر فعلی با ساختارهای ضعیف و ناهماهنگ، ما را بیش از پیش از قافله جهانی عقب خواهد انداخت. راهکار، بازگشت به ایده اولیه و تشکیل یک نهاد راهبری قدرتمند، فرابخشی و مستقل با اختیارات قانونی ویژه است؛ نهادی که بتواند با تخصیص منابع لازم، رفع موانع قانونی، ایجاد زیرساختهای حیاتی و حمایت واقعی از نخبگان و شرکتهای دانشبنیان، شکاف بین علم و کاربرد را پر کرده و ایران را در جایگاهی که شایسته آن است، قرار دهد. تصمیمگیران باید بدانند که هزینه انفعال و بلاتکلیفی در حوزه هوش مصنوعی، بسیار سنگینتر از هزینه ایجاد یک ساختار مدیریتی کارآمد و جسور است. آینده از آن ملتهایی است که امروز هوشمندانه برای آن برنامهریزی میکنند.