آنها دراین گفتوگو بیان میکنند که چگونه با تمرکز بر جزئیات تاریخی از تلفظ اسامی گرفته تا خلق فضای مناسب، شنونده به دنیای گذشته وارد میشود و تصویری زنده و پویا در ذهنش شکل میگیرد.
وفاداری به تاریخ
مینو جبارزاده، نویسنده، بازیگر و کارگردان پیشکسوت رادیو نمایش و مدرس دانشگاه، درباره ویژگیهای نمایشهای تاریخی گفت: برای بازی در یک نمایش تاریخی در درجه نخست این نویسنده است که میتواند با دیالوگهای دقیق و درست و متناسب با ساختار رایج در آن زمان، کمک بزرگی به بازیگر کند. در درجه دوم نیز جستوجوی شخصی بازیگر اهمیت دارد تا با فضای تاریخی و روابطی که در آن دوران رایج بوده آشنا شود.
او با اشاره به دشواریهای کارگردانی در این گونه ادامه داد: در نمایشهای تاریخی بسیاری از عناصر با وضعیت معاصر متفاوت است؛ از دیالوگها گرفته تا فضاها و روابط اجتماعی. بنابراین کارگردانی که اجرای نمایش تاریخی را بهعهده میگیرد، باید پیش از بازیگران و بیش از آنان با این فضاها، دیالوگها و روابط آشنا باشد. حتی در موارد جزئی مانند تلفظ نام شهرها، اتفاقات تاریخی یا اسامیای که امروزه کمتر رایج است، کارگردان موظف است پیشتر آنها را مطالعه و شکل صحیح را به بازیگران گوشزد کند. بههر حال کارگردانی نمایشهای تاریخی نسبت به آثار معاصر، تلاشی مضاعف و البته علاقهای مضاعف میطلبد.
جبارزاده درباره ساختن فضاهای تاریخی در رادیو توضیح داد: ایجاد فضاهای تاریخی در رادیو تفاوت چندانی با فضاهای معاصر، رئال یا حتی تخیلی ندارد. در نمایشهای رادیویی این ذهن مخاطب است که تصویر را میسازد.وظیفه تولیدکنندگان اعم از کارگردان، تهیهکننده و بازیگر، درک صحیح از این فضاهاست. بازیگر از طریق حس خود، تهیهکننده و افکتور با صداگذاری و انتخاب موسیقی مناسب و کارگردان با هدایت درست بازیگران، هر یک سهمی در ایجاد فضای تاریخی صحیح دارند. این یک کار گروهی است و تفاوتی نمیکند که داستان در چه زمان یا مکانی اتفاق میافتد. مهم درک درست، دانش کافی، حس صحیح و انتخابهای درست است که باعث میشود شنونده تصویری دقیق در ذهن خود بسازد.
این هنرمند همچنین درباره استفاده از منابع برای خلق نمایشهای تاریخی افزود: چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان، زمانی که با نمایشهای تاریخی، علمی یا زندگینامهای مواجه میشویم، ناگزیر به استفاده از منابع برای جبران نادانستهها هستیم تا به نقش نزدیک شویم یا برای هدایت بازیگران آماده باشیم. این منابع میتوانند مکتوب باشند یا برخط (آنلاین). در بسیاری موارد به لغتنامهها و دایرهالمعارفها مراجعه میکنیم چراکه جامعالعلوم نیستیم و نیازمند منابع برای سنجش درستی مسائل هستیم. تنها در موارد خاص، مانند تولید نمایشنامههای اسطورهای بر پایه اشعار فردوسی، امکان استفاده از مشاوران تاریخی فراهم میشود تا در تلفظ صحیح اسامی یا خوانش درست اشعار یاریمان دهند.
جبارزاده همچنین درباره وفاداری به تاریخ در نمایشهای رادیویی خاطرنشان کرد: این وفاداری بیشتر به نویسنده مربوط است تا بازیگر یا کارگردان. گاهی نویسندگان برداشتهای شخصی خود را از یک واقعه تاریخی وارد نمایش میکنند و در آغاز اثر نیز اشاره میشود که نمایش براساس فلان واقعه تاریخی نوشته شده است. با این حال، در مواردی که احساس کنم وفاداری به تاریخ مخدوش شده، ازاجرای چنین نمایشهایی پرهیز میکنم یا درمقام کارگردان،متن رابه نویسنده بازمیگردانم تااصلاح شود.
بهره بردن از ادبیات فاخر
مجید حمزه، بازیگر، نویسنده و کارگردان نمایشهای رادیویی نیز درباره فرآیند تولید یک نمایش گفت: با استفاده از ابزارهای مناسب که در همه وجوه رادیو مشترک هستند و همهجا بهکار گرفته میشوند میتوان از یک برنامه فوقالعاده ساده تا سنگینترین و عظیمترین نمایشهای تاریخی کار را انجام داد. در اولین جلسه تمرین، با توضیحات اولیه کارگردان متوجه شرایط نمایش میشویم و درمییابیم مربوط به چه دورهای است و شخصیت بازیگر دارای چه ویژگیهایی است. در اولین تمرین، درباره حواشی کار صحبت میشود و یک روخوانی کلی از متن بهعمل میآید. سپس متن را مرور میکنیم تا با رجوع به منابع از طریق کتابها یا فضای مجازی بیشتر با شخصیت آشنا شویم و در تمرین روز بعد با داشتههای بیشتری کار را پیش ببریم.
وی درباره اهمیت ادبیات و نوع گفتار گفت: ادبیات و نوع گفتار هر دوره کمک میکند مخاطب بهتر با شخصیتها ارتباط برقرار کند. البته سهم تهیهکننده و افکتور هم نباید نادیده گرفته شود؛ بهخصوص در متنهای تاریخی که اغلب نیاز به حجم بیشتری از ابزار و وسایل دارند، موسیقیهایی که پیدا کردنشان سخت است، افکتهایی که امروزی نیستند و بسیاری از آنها باید ساخته شوند. تهیهکننده وظیفه سنگینی برعهده دارد و شنوندگان دائمی رادیو قطعا این را میدانند.
وی تأکید کرد: لازم است بگویم تهیهکننده رادیو کسی نیست که پول در اختیار دارد بلکه باید هنرمند باشد. تهیه یک نمایش رادیویی فوقالعاده دشوار است. آشنایی با انواع نمایش، موسیقی مرتبط با دوره زمانی متن، شناخت فضاهای مربوط به آن زمان و انتقال قدرت تجسم و رنگ و نور از طریق اصوات به مخاطب برعهده تهیهکننده است. آنچه در سینما و تئاتر بهعنوان نور، تصویر و لباس به بازیگر کمک میکند، در رادیو با هنر افکتور و دانش تهیهکننده محقق میشود.
حمزه درباره کارگردانی آثار تاریخی توضیح داد: علاقه و گرایش شخصی باعث میشود کارگردان جذب کارهای حماسی یا معاصر اجتماعی یا خانوادگی شود. کارگردان بعد از خواندن متن باید به تنظیم رادیویی متن توجه کند. چون سهم بسزایی در انتقال مفاهیم به مخاطب دارد. داشتن متن درست بهلحاظ فنی، تنظیم و دیالوگنویسی و شناخت ابزارها، لازمه کارگردانی صحیح است. کارگردان باید اشراف کامل به متن، تنظیم رادیویی، پرسپکتیو در رادیو، جغرافیای متن، نحوه استفاده از لولهای مختلف صدا، فضای استودیو، اتاق فرمان، کار افکتور و میکروفن و رعایت فاصلهها داشته باشد. این عوامل سهم بسزایی در به سرانجام رساندن یک نمایش تاریخی یا معاصر دارند.
وی ادامه داد: آنچه تفاوتها را ایجاد میکند، سلیقه و انتخاب کارگردان و موضوع مورد بحث روز تحت سیاست کلی رادیوست. تولید نمایش تاریخی، برای کسی که امروز زندگی میکند سختتر است. زیرا آن دوران، گذشته و تقریبا فراموش شده و باید تحقیق و تفحص شود تا آنچه اتفاق افتاده به مخاطب منتقل شود.
حمزه درباره نقش بازیگر و تهیهکننده گفت: بازیگر اگر با نقش خود آشنا شود و با تمرین روی شخصیتها و راهنماییهای کارگردان پیش برود، کار را بهتر انجام میدهد. کار تاریخی معمولا با ادبیاتی فاخر و نوشتاری دقیق انجام میشود و کار معاصر با نوشتار امروزی و ابزار سادهتر. آنچه حرف آخر رامیزند،وظیفه دشوار تهیهکننده رادیوست. انتقال اثر با مجموعهای از ابزارها، موسیقیها، افکتها و تمام عناصر شنیداری اتفاق میافتد. صدای بازیگر، صدای باد، عبور یک درشکه روی سنگفرش خیابان و... همه دست بهدست هم میدهند تا شنونده تصویری را در ذهن خود بسازد.
وی درباره جذابیت رادیو افزود: رادیو دنیای عجیبی است. وقتی در آن غرق میشوید، میبینید چقدر بزرگ است. عجیبترین، رویاگونهترین، خشنترین و زیباترین صحنهها با کمترین هزینه ایجاد میشود و شنونده با تصورات خود جهانی خلق میکند. این جهان با هنر افکتور و تهیهکننده شکل میگیرد و رویای ما را میسازد. هرچه ابزارها، موسیقیها و افکتها درستتر استفاده شوند، مفاهیم بهتر در ذهن مخاطب مینشینند.
حمزه در پایان درباره اهمیت حضور کارشناسان در تولید آثار تاریخی گفت: در گذشته برای برخی کارها مثل اجرای شاهنامه نیاز به متخصص داشتیم. خوانش شاهنامه به این راحتیها نیست و واژگان آن تخصصی است. با اوج گرفتن فضای مجازی و دسترسی به متون مختلف، این نیاز کمتر شده اما هنوز متنهایی وجود دارند که برای درست اجرا شدن به کارشناس نیاز دارند.
چالشها و نقاط عطف داستانها
جواد پیشگر، بازیگر، کارگردان، نویسنده پیشکسوت نمایشهای رادیویی و مدرس دانشگاه با تأکید بر اهمیت تحلیل و پژوهش در آثار تاریخی، گفت: هنگامی که موضوع مورد هدف درام و نمایش است، قاعدتا در هر ژانر و سویهای، مقوله تقلیل و بررسی هوشمندانه پیرنگ و ساختار اثر اجتنابناپذیر است.
وی ادامه داد: بنیان تحلیل و بررسی در یک اثر تاریخی، مانند دیگر گونهها در حوزه درام، مبتنی بر درک و شناخت از مقطع تاریخی، موقعیت، جغرافیای بازی، ویژگی شخصیتها، مناسبات و روابط انسانی و دیگر موارد مورد نیاز در جهت ساخت و تولید یک اثر رادیویی است.
پیشگر تأکید کرد: مهمترین عامل در اجرای یک اثر تاریخی، علاوه بر موارد ذکر شده، زبان و ادبیات دوره تاریخی است که به تعبیری نشانههای بار فرهنگی و اجتماعی را به بازخوردی محکم و مطمئن میرساند. بهعنوان مثال وقتی بازیگر برای بازی در یکی از داستانهای شاهنامه دعوت میشود، با حفظ بنیانها و عناصر ساختاری درام، نسبت به بازی در حکایتهای جوامعالحکایات تفاوت قائل میشود. بازیگری که قرار است نقشی را در داستانی از شاهنامه بازی کند، واقف است که زبان در شاهنامه، حماسی و پهلوانی است. بنابراین به توانایی، شهامت و هوشمندی براساس انتخاب و تعاریف موجود در شخصیت مورد نظر نیاز دارد و از همه توانایی خود برای رسیدن به این ویژگیها بهره میگیرد.
پیشگر درباره تفاوت کارگردانی آثار تاریخی و معاصر گفت: کارگردان در یک اثر تاریخی با مطالعه و پژوهشهای مرتبط برای شناخت هرچه بهتر از مختصات و شاخصههای دوره مورد هدف و همچنین مطالعات اجتماعی و فرهنگی با مراجعه به منابع لازم، بستر مناسب را برای مدیریت اجرا بهکار میگیرد. تفاوت کارگردانی یک اثر تاریخی با اثری معاصر در این است که شاخصههای این زمانی بهدلیل نزدیکی با زندگی انسان معاصر، شاید کمی آسانتر باشند. زیرا برای آثار تاریخی نیازمند مطالعه و پژوهشهای بیشتری هستید تا به ویژگیهای فرهنگی دورهای دست پیدا کنید که در آن زندگی نکردهاید.
وی خاطرنشان کرد: شناخت نشانهها، فراز و فرودها، چالشها و نقاطعطف داستان و شخصیتها، کارگردان را قادر میسازد به ماهیت و هویت اثر مسلط شود و به جنبههای زیباییشناسانه آن جان تازهای ببخشد.
درنهایت، متن اثردراجرای هوشمندانه جان میگیردوتصویری سیال،پیشرونده وفعال، همنشین ذهن وروان مخاطب میشود. من همچنان بر شناخت ودرکی صحیح ازدوره مورد هدف اثر و زبان و ادبیات آن دوره تأکید دارم. مطمئن باشید با چنین رویکردی، جذابیت لازم را برای مخاطبان خود فراهم کردهاید.