سالمندی فصل نیاز به عشق

سالمندی فصل نیاز به عشق

گاهی وقت‌ها در دوندگی برای روزمرگی‌های همیشگی، آن‌قدر غرق کار و دغدغه‌های کوچک و بزرگ می‌شویم که فراموش می‌کنیم چه گنج‌هایی در کنار ما هستند‌؛ منظورم از گنج همان پدربزرگ و مادربزرگ‌هایی است که ستون اصلی خانه و خانواده‌اند. این هفته و در آستانه «روز جهانی سالمندان»، تصمیم گرفتیم پرونده ویژه‌ای را به یادآوری یک حقیقت ساده، اما بزرگ اختصاص دهیم و آن هم ارزش و احترام به سالمندان.
کد خبر: ۱۵۲۰۳۷۴
نویسنده ساناز قنبری - دبیر چاردیواری
 
در خانه‌های قدیمی ایرانی، بزرگ‌ترها نه‌تنها عزیزترین که شیرین‌ترین و دلگرم‌کننده‌ترین معنای زندگی بودند. وقتی مادربزرگ زیر نور کم‌رمق پاییز می‌نشست و قصه می‌گفت، خانه و هرآنچه در جهان است پر از امنیت می‌شد. وقتی پدربزرگ با صبوری‌اش مشکلات را سبک‌تر می‌کرد، دل همه آرام می‌گرفت. 
​​​​​​​امروز اما، در دنیای شتاب‌زده‌ای که مدام ما را به خودمحوری و منیت دعوت می‌کند، گاهی احترام به بزرگ‌ترها کمرنگ می‌شود. منظورم همان روان‌شناسی‌های سطحی و زردی است که مدام از «من» حرف می‌زنند، بی‌آن‌که یادآوری کنند «ما» بودن، ریشه فرهنگ ماست. 
در گفت‌وگوهایی که در این شماره از «چاردیواری» با سالمندان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که احترام به آنها فقط یک وظیفه‌ای اخلاقی نیست، بلکه نیازی حیاتی برای نسل امروز است. چون نسل جوان بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا از تجربه، صبوری و آگاهی نسل قبل استفاده کند و بی‌اعتنایی به سالمندان در واقع بی‌اعتنایی به آینده خود ماست. 
در بخش دیگری از این ویژه‌نامه، سراغ موضوعی رفتیم که همیشه محل بحث است‌؛ خانه سالمندان و این‌که چرا در فرهنگ ایرانی جایی برای آن وجود ندارد. البته پاسخ روشن بود؛ چون خانه برای ما ایرانی‌ها یعنی حضور نسل‌ها در کنار هم و چون هیچ چیز نمی‌تواند جای لبخند مادربزرگ یا دعای پدربزرگ را بگیرد. 
در بخش پزشکی این پرونده هم به مشکلات شایع دوران سالمندی پرداختیم‌؛ بیماری‌های قلبی، دیابت، پوکی استخوان و زوال حافظه اما هدف فقط شرح بیماری نبود بلکه ارائه راهکارهایی برای پیشگیری و مراقبت خانگی بود. چرا که سالمندان بیش از دارو به همراهی نیاز دارند، به دست‌هایی که یاری‌شان دهد و دل‌هایی که کنارشان بماند. 
ویژه‌نامه این هفته، تلاشی است تا یک‌بار دیگر یادآوری کنیم: احترام به سالمند، احترام به تاریخ، ریشه‌ها و خودمان است. روزی می‌رسد که ما هم در آیینه چهره‌ای پیر ببینیم. آن روز، چیزی که آرام‌مان می‌کند نه داروست و نه آسایشگاه، بلکه محبت و احترامی است که اطرافیان برای‌مان قائل می‌شوند. 
از شما دعوت می‌کنم این پرونده را بخوانید‌؛ نه‌فقط برای سالمندان، که برای خودمان. برای این‌که یاد بگیریم چگونه چراغ خانه‌های‌مان را روشن‌تر نگه داریم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰