بازیگران مهمان‌کشی عالی بودند

بازیگران مهمان‌کشی عالی بودند

سریال «مهمان‌کشی» آخرین بازی او در یک سریال تلویزیونی بود و البته یکی از متفاوت‌ترین آنها. بهرام ابراهیمی بازیگر نقش معاویه در این سریال، مهمان جام‌جم آنلاین شد و در گفت‌و‌گویی تفصیلی درباره بازیگری و فعالیت‌های متنوعش در رادیو، تلویزیون، سینما و تئاتر صحبت کرد.
کد خبر: ۱۵۱۸۳۸۵
نویسنده هیلدا حسینی‌خواه - جام‌جم آنلاین 
 
ابراهیمی از تئاتر به تلویزیون آمد و نخستین بار در دهه ۶۰ در سریال «مرغ حق» بازی کرد و بعد از آن در کارنامه‌اش حضور درسریال‌های موفقی چون «آلا»، «سرزمین مادری»، «بی‌گناهان»، «مرهم»، «فرشتگان بی‌بال» و... دیده می‌شود. او همچنین سال‌هاست در نمایش‌های رادیویی حضوری جدی دارد. ابراهیمی در این گفت‌وگو درباره بازیگری و اشتغالاتش در این روزها بعد از حضور موفق در مهمان‌کشی صحبت کرده است. 

تا آنجا که می‌دانیم این روزها سرتان خیلی شلوغ است. در رابطه با فعالیت‌های‌تان بیشتر توضیح می‌دهید. 
به‌صورت همزمان در دو فیلم سینمایی بازی می‌کنم. یکی ساخته آقای کاظم دانشی است که فیلم فوق‌العاده‌ای مثل «بی‌بدن» را ساخته. البته درباره فیلم جدیدم زیاد چیزی نمی‌گویم. چون داستان لو می‌رود. یک فیلم هم به نام «خیابان روزولت» ساخته آقای احمدی‌زر در دست ساخت دارم. در نمایش «کازابلانکا» به کارگردانی شیما محمدی هم بازی می‌کنم. ضمن این‌که مشغول بازی در یک سریال هم هستم.  

حضور همزمان در این تعداد اثر و بازی کردن شخصیت‌های مختلف را چطور مدیریت می‌کنید؟ 
شیوه بازیگری من شیرجه زدن است. یعنی تمام تحلیل‌ها را سر صحنه انجام می‌دهم. موقعی که می‌خواهم جلوی دوربین بروم، درجا عمل می‌کنم. به هیچ چیز فکر نمی‌کنم. به ماقبل و مابعدش فکر نمی‌کنم. آن لحظه را درست بازی می‌کنم. الان در نمایش ‌کازابلانکا‌ نقش افسر ارشد ارتش آلمان نازی را بازی می‌کنم. در فیلم آقای دانشی نقش یک پیرمرد را برعهده دارم. مگر می‌شود این‌ نقش‌ها را یک شکل با یک تعریف جلو برد؟ نه، مگر این‌که مانند روزنامه خواندن از آن عبور کنید، بازی نکنید و حیات به آن ندهید. در ظاهر همه‌شان شبیه به هم هستند زیرا یک نفر دارد اینها را بازی می‌کند اما از نظر من هیچ شباهتی ندارند. 

موفق شده‌اید آن نقش‌هایی را که مدنظر داشته‌اید بازی کنید؟   
سوال شما جای بررسی دارد. یک بخش سوال این است آیا همه نقش‌هایی را که دوست داشته‌ام توانسته‌ام بازی کنم؟ معلوم است که نه. مثلا دلم می‌خواست نقش رستم را بازی کنم ولی این قد  و قواره به درد رستم نمی‌خورد. کمدی خواهد شد، مگر این‌که بخواهیم سیاه‌بازی رستم را کار کنیم. ولی این یک بخش است. بخش دیگراین است که مثلا زمانی خیلی دلم می‌خواست «هملت» را بازی کنم. اکنون اصلا دلم نمی‌خواهد ایفاگر چنین نقشی باشم. به یک قهرمان دیگر از مجموعه آثار شکسپیر فکر می‌کنم. یک مطلب دیگر نیز هست. آیا همه نقش‌هایی را که بازی کرده‌ام دوست دارم؟ بله، به شدت. من این‌گونه بازی می‌کنم. اکنون در مقابل این دوربین، این میکروفن، این صحنه، این تماشاگر دارم بازی می‌کنم. معلوم نیست یک دقیقه بعد نیز باشم که بتوانم ادامه بدهم. من این‌گونه به کارم نگاه می‌کنم. همه کارهایی را که بازی کرده‌ام دوست داشته‌ام. کاری نبوده که با لذت انجامش نداده باشم. من نزدیک به ۳۰۰۰نمایش رادیویی چه به‌عنوان بازیگر، هم چه به‌عنوان کارگردان کار کرده‌ام. همه را دوست داشته‌ام. ۱۳۰ تا ۱۴۰تئاتر کار کرده‌ام. همه را دوست داشته‌ام. اگر دوست نداشته باشم، کار نمی‌کنم. پول بسیار چیز خوبی است. همه پول را دوست دارند. هر کسی هم بگوید پول بد است، به‌نظر من باید به یک روا‌ن‌شناس خوب مراجعه کند اما ارزش کاری که انجام می‌دهید، مهم‌تر است. بنابراین این‌طور نیست که بگوییم صرفا به‌خاطر پول بازی می‌کنیم. من اکنون دستمزدی که می‌گیرم راضی‌کننده نیست ولی چون دوست دارم به کارم ادامه دهم، آن را می‌پذیرم. 

به غیر از رستم دوست دارید ایفاگر چه نقشی باشید؟ 
شخصیتی که مدنظردارم، «لیر‌شاه» است.دوست دارم این نقش را بازی کنم وسپس یک خط بازنشستگی برای خودتعیین کنم.  
کار کردن در رسانه‌های مختلف مثل رادیو، تلویزیون و تئاتر چه تفاوتی با هم دارد؟ 
از نظر من کسی که بازیگری را برای همه انواعش انجام می‌دهد، بازیگر است و کسی هم که بازیگر نیست، برای هیچ‌کدام نیست اما هر کدام از اینها یک خاصیت دارند. از رادیو شروع می‌کنم. حتما شنیده‌اید که مثلا در یک جشنواره، در یک جمع یا در یک منبع نقدی، به یک اثر صحنه‌ای گفته‌اند نمایش رادیویی. کسی که این حرف را می‌زند، اصلا نمی‌داند نمایش رادیویی چیست. خیال‌برانگیزترین شکل نمایش، نمایش رادیویی است. رنگ و بو در صداست. همه چیز باید در صدا باشد. ابعاد فیزیکی در صوت چگونه باید درست ارائه شود تا مخاطب متوجه شود؟ ما یک نمایش رادیویی گوش می‌دهیم. درباره یک آدم درشت‌هیکل صحبت می‌شود که لباس سفید می‌پوشد اما آدم درشت‌هیکل ممکن است ۱۹۰کیلو باشد. براساس صدایی که ارائه می‌شود، متوجه می‌شویم این آدم عضلانی است یا نه. این را رادیو در این مدیوم ارائه می‌دهد. از سویی میکروفن درواقع بازیگری که افکت، ساندافکت و اسپشال‌افکت‌ها را اجرا می‌کند، مجموعه دیگری است اما بازیگری دوربین، تمام آنچه را که در رادیو باید با صوت ارائه دهیم، با تصویر ارائه می‌دهد. بخش عمده‌ای از وظایف یک بازیگر رادیویی در بازیگری تصویر حذف می‌شود. یعنی تنها یک چیز باقی می‌ماند: بو. این را نمی‌توان ارائه داد و مجبوریم از خیال‌برانگیزی بو استفاده کنیم. در تئاتر، همه اینها را با هم داریم. یک محدودیت وجود  دارد و آن این است که چون همه چیز را می‌بینی به عینه همه چیز را دریافت می‌کنی. خیال‌انگیزی کمی کاهش می‌یابد، نه این‌که مطلقا کاهش یابد بلکه اندکی با دو مدیوم دیگر تفاوت دارد. در مجموع سه نوع بازیگری وجود دارد: دوربین، میکروفن و صحنه.  

کدام برای شما چالش‌برانگیزتر بوده است؟ 
کسی که بازیگر واقعی است، باید همه مدیوم‌ها را بلد باشد اما رادیو را دیرتر از همه شروع کردم. بنابراین شروع آن برای من چالش‌برانگیز بود.  

چرا اکثر فیلم‌هایی که روی پرده سینما اکران می‌شود کمدی است و پژمان جمشیدی هم نقش اول آنها؟  
از نظر من باید همه انواع سینما وجود داشته باشد. من به شخصه سینمای اجتماعی، سینمای پلیسی و تریلر را ترجیح می‌دهم اما آیا من همه تماشاگران یک مملکت هستم؟ اصلا و ابدا این‌گونه نیست. من یک نفرم. فیلم کمدی چند بار به من پیشنهاد شده است. غیر از «مارمولک» که من نقش کاملا جدی در آن داشتم اثر کمدی دیگری بازی نکردم. حرف من این است که همه انواع فیلم‌ باید ساخته شود. از پژمان جمشیدی هم اسم بردید.پژمان بازیگری است که پیشنهاد دریافت می‌کند. خب قبول می‌کند و چرا نباید قبول کند؟ البته که سینمای ما مرعوب سینمای کمدی شده است. الان مدام می‌گوییم چرا این فیلم‌ها زیادند؟ پس چرا نمی‌گوییم این فیلم‌ها میلیاردها تومان می‌فروشند؟ارقام راپیگیری نمی‌کنم اماخوب می‌دانم سینمای کمدی مخاطب دارد. حالا با این شرایط ما باید به این مخاطب بگوییم کمدی نبینید؟آیا چنین چیزی ممکن است؟اگر فیلم درزمینه اجتماعی هم ساخته شود، من به خودم بگویم بروم فیلم نبینم؟ به‌نظر من تنوع در سینما تعیین‌کننده است اما این‌که اکنون سینما مرعوب سینمای کمدی شده و نمایانگر سلیقه عمومی جامعه است. یک دوره‌ای سالانه فیلم‌های زیادی در ژانر سینمای جنگی می‌ساختیم. دو سال پیش،یک فیلم سینمایی برای آقای علی غفاری بازی کردم که درباره جنگ بود. فوق‌العاده بود اما نفروخت. نسخه نوشتن برای سینما که فقط یک ژانر کار شود کار غلطی است. سینما، سینماست و باید همه ژانرها وجود داشته باشد. 

گفتید به ژانر اجتماعی علاقه دارید. در مدت اخیر کدام اثر اجتماعی توجه شما را جلب کرد؟ 
اگر «پیر‌پسر» زمان خودش اکران می‌شد، قطعا واکنش‌های بهتر و بیشتری می‌توانست دریافت کند. استاد و نور چشم من‌ اکبر زنجانپور‌ بعد از دیدن فیلم این‌قدر هیجان‌زده شد که در شبکه اجتماعی درباره آن پست گذاشت. من قبلا ندیده بودم چنین کاری بکند. می‌دانم اکبر زنجانپور این‌گونه ملتهب نمی‌شود. فیلم «زن و بچه» هم در ژانر اجتماعی است اما رگه‌هایی از کمدی دارد. با وجود این‌که دو بازیگر اصلی کمدین نیستند، قصه لحظه طنز را نیز فراهم می‌کند اما در کل نسبت به ژانر سینمای اجتماعی برخی به‌شدت بیهوده انتقاد می‌کنند.  

منظورتان آقای فراستی است؟ 
فراستی گاهی اظهار نظر صریح و تلخی می‌کند. برخی به این نقطه نظر می‌رسند که جهان بر محور خودشان می‌چرخد. این شخصیت به‌شدت خطرناک است. من خودم ممکن است لحظه‌ای آن را داشته باشم نه کلی امااین‌که این حس به‌صورت پدیده‌ای دائمی درآید، بیماری است. من خودم را شدیدا دوست دارم. نارسیسیست هستم و قبول دارم. بازیگر باید نارسیسیست باشد. از نظر روان‌شناسی شاید بد باشد اما چه کار می‌توان کرد. فکر می‌کنم اگر نارسیسیست  نبود، اصلا بازیگری معنا نداشت. 

به‌عنوان یک بازیگر علاقه‌‌مندید ایده‌ای را که در سر دارید، روزی خودتان در مقام کارگردان بسازید؟ 
بله، دوست دارم اما یک دلیل بسیار روشن وجود دارد که نباید بسازم؛ فیلم نفروشی می‌شود. ذهنیت کارگردانی دارم و ایده‌هایی برای دکوپاژ هم دارم اما فعلا فقط می‌خواهم بازیگری کنم. 

از سریال اخیر خود مهمان‌کشی بگویید. 
در این سریال نقش معاویه بن ابوسفیان را بازی می‌کردم. همزمان با دوره ساخت، مصری‌ها و تونسی‌ها نیز سریالی با همین عنوان ساختند. به‌نظر من آن سریال ۱۰۰میلیون دلار نمی‌ارزید ولی به‌هرحال با آن هزینه، رقابت با آن سخت بود. ما برای «مهمان‌کشی» کمتر از یک میلیون دلار هزینه کردیم. با این حال همه بازیگران عالی بودند. در سریال‌های تاریخی دیگر ایران مانند «سلمان فارسی» و «موسی کلیم‌الله» هزینه‌ها نیز بالا بوده اما دقت کارگردان‌ها مثال‌زدنی است. قسمت آخر سریال مسلم را به‌طور اتفاقی دیدم. کار فوق‌العاده بود. جزئیات و توجه به جزئی‌نگری نشان داد همه این اثر نتیجه سال‌ها امتحان پس دادن است. اگر دست ما را بازتر بگذارند و کمتر به فکر «یه قرون دوزار» باشند، می‌توانیم آثار بهتری بسازیم. با توجه به بودجه و انتخاب بازیگران، کار ما در مهمان‌کشی عالی پیش رفت.  

شما چندمین معاویه تلویزیون هستید؟ 
می‌دانم که سه نفر قبل از من نقش معاویه را بازی کرده‌اند. فکر می‌کنید این نقش برای من سنگین است؟ نقش بسیار خوب نوشته شده بود و کارگردان مرا سر جایم قرار می‌داد.بچه‌های صحنه عالی کارمی‌کردند. کارسخت بودواگر بد بازی می‌کردیم همه چیز خراب می‌شد. همه نقش‌هایم را دوست دارم. جایگاه نقش معاویه برای من بسیار مهم است و دوستش دارم. 

بهترین نقش دوران حرفه ای خودتان را می‌توانید همین معاویه قلمداد کنید؟ 
 بهترین بازی خودم را در فیلم کوتاه «بچه‌خور» به کارگردانی محمد کارت انجام داده‌ام اما نقش معاویه را نیز بسیار دوست داشتم. در رابطه با سینما، دو سه سال قبل فیلمی به نام «راه شیری» را بازی کردم. فیلمی بسیار خوب بود و خیلی دوستش داشتم. تمام فیلم‌هایم را دوست دارم اما این یکی را بیشتر. 

حق خودتان را از سینما، تلویزیون یا تئاتر و رادیو گرفته‌اید؟  
‌پشت پرده‌های سینما و ارتباطات نفوذی وجود دارند اما وقتی خودتان را کوچک می‌کنید که دیگران برای‌تان تصمیم بگیرند، اگر آن شخص تصمیم نگیرد و شما را خارج از باند ببیند بازنده هستید. من باندی نمی‌بینم ولی توانستم موقعیت‌هایی را که برایم پیش آمد مدیریت کنم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰