به عقیده روانشناسان، یکی از مهمترین معضلات آپارتماننشینی سرکوب هیجانات و کاهش تعاملات انسانی است. نبود ارتباط مستقیم با همسایهها و محدودیت در فعالیتهای جمعی باعث انزوا و گوشهگیری میشود. خانوادهها، با مشغلههای کاری و کمبود وقت، کمتر فرصت ایجاد روابط دوستانه با همسایهها را دارند. این موضوع هم به سلامت روان خانوادهها و هم به انسجام اجتماعی آسیبهای جدی میرساند.با وجود این چالشها، روشهایی برای کاهش تأثیرات منفی آپارتماننشینی وجود دارد؛ از جمله تعامل با دیگران، حضور در طبیعت، ورزش و پیادهروی، تمرینات تنفس عمیق و... که میتوانند به حفظ سلامت روان کمک کنند. آموزش فرهنگ آپارتماننشینی از سوی خانوادهها و برقراری نظم در آپارتمانها نقش مهمی در بهبود رفتارها و تعاملات اجتماعی دارد.در نهایت، با پذیرش فرهنگ آپارتماننشینی و رعایت اصول آن، میتوان مزایای این سبک زندگی را به حداکثر رساند و در عین حال از پیامدهای منفی روانی و اجتماعی آن جلوگیری کرد. در این زمینه گفتوگویی با مهسا شریفی، روانشناس و مشاور داشتیم که آن را در ادامه میخوانید.
در حال حاضر فرهنگ آپارتماننشینی در ایران تا چه حد شکل گرفته و چه ضعفهایی دارد؟
فرهنگ آپارتماننشینی مجموعهای از اصول و رفتارهای اجتماعی است که در قالب یک زندگی مسالمتآمیز، تحت عنوان «آپارتمان» تعریف میشود. یعنی محیط مشترکی که بر پایه اصول، مقررات و قوانینی تدوین شده است. امروزه یکسری قوانین در جامعه وجود دارد که در فرهنگ آپارتماننشینی تعریف و بهنوعی به یک سبک زندگی، بهویژه در زندگی شهری تبدیل شده است. این سبک زندگی اثرات مختلفی بر روح و روان ساکنان آپارتمانها دارد. از جمله فواید آن میتوان به ایجاد احساس امنیت اشاره کرد اما در مقابل، بخشی از حریم خصوصی افراد در آپارتماننشینی کمرنگ و تا حدی مفقود میشود.
از منظر علم روانشناسی، این موضوع باعث تحریک و رشد بیش از حد سیستم سمپاتیک بدن میشود که در نتیجه سطح اضطراب و تنش را در افراد بالا میبرد. تداوم این شرایط در درازمدت میتواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد. زیرا هرچه انسانها از محیط طبیعی و بکر فاصله بگیرند، احتمال بروز پیامدهایی مانند افسردگی و گرایش به درونگرایی در آنها بیشتر خواهد شد. از دیگر ضعفهای آپارتماننشینی، سرکوب هیجانات انسانی است که میتواند از تبعات مخرب این سبک زندگی باشد. در چنین شرایطی فرد نمیتواند عواطف خود را بهدرستی بروز دهد، احساساتش را بیان کند یا تخلیه هیجانی مناسبی داشته باشد چراکه اینکار ممکن است برای همسایهها مزاحمت ایجاد کند. همین محدودیت به مرور انسان را به سمت خشونت سوق میدهد. زمانی که احساسات و هیجانات درونی سرکوب میشوند، خشونت درون فرد انباشته شده و در نهایت او را به سمت پرخاشگری میکشاند. امروز میبینیم این پرخاشگری و خشونت در بسیاری موارد به بیماریهای روانی و جسمی منجر میشود؛ مسألهای که این روزها بهوضوح در جامعه ما قابل مشاهده است.
از دیگر ضعفهای آپارتماننشینی بگویید.
از دیگر نقطهضعفهای آن، دوری از طبیعت است؛ ندیدن درخت، گل و گیاه و محدود شدن به محیط کوچک آپارتمان که در آن نمیتوانیم آزادانه هر کاری یا هر نظری را در فضای خانهمان اعمال کنیم. این مسأله تأثیر مستقیم بر سیستم عصبی دارد. بهعنوان مثال، فقدان نور طبیعی باعث میشود هیجانات بهخوبی تنظیم نشوند و در نتیجه شدت اضطراب و افسردگی افزایش پیدا کند. در کل میتوان گفت معماری آپارتماننشینی تأثیر منفی قابلتوجهی بر ساختار عصبی انسان میگذارد.
محدودیت فضا و کاهش تحرک نیز از دیگر ضعفهای این سبک زندگی است که میتواند منجر به افسردگی، اضطراب و استرس شود. یکی از نیازهای اساسی همه انسانها ارتباط با طبیعت است اما در زندگی آپارتماننشینی این ارتباط بهطور کامل قطع میشود. حتی اگر بخواهیم با استفاده از گیاهان خانگی این کمبود را جبران کنیم، باز هم دوری از طبیعت محسوس باقی میماند. یکی دیگر از نقطهضعفهای آپارتماننشینی، کاهش تحرک و نشاط برای کودکان است. این موضوع میتواند تأثیر زیادی بر روند رشد آنها بگذارد. زیرا کودکان در فضای محدود آپارتمان نمیتوانند بهطور کامل استعدادهای خود را شکوفا کنند یا تخلیه هیجانی مناسبی داشته باشند. همین محدودیتها باعث میشود بیشتر به سمت بازیهای رایانهای بروند که آن نیز آسیبهای روحی و روانی متعددی برایشان به همراه دارد.
از سوی دیگر، آرامش خانه نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. برای مثال، اگر همسایهای دچار تنش و درگیری باشد، صدای بحث و جدل او مدام شنیده میشود و حریم خصوصی رعایت نمیگردد. همچنین سروصدای ناشی از زندگی در یک محیط مشترک میتواند به شکل مداوم مزاحمت ایجاد کند. بهطور کلی، فرهنگ آپارتماننشینی با سبک معماریای که امروزه رو به گسترش است، میتواند آسیبهای روحی، روانی، جسمی و اجتماعی متعددی هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان به همراه داشته باشد. در درازمدت این شرایط عوامل مخرب زیادی را در وجود انسانها ایجاد خواهد کرد.
قبلا خانهها حیاطدار و ویلایی بودند و فضای باز داشتند. نبود این فضای باز و حیاط در آپارتماننشینی روی سلامت روان کودک و نوجوان چقدر تأثیر دارد؟
وقتی کودک نتواند تخلیه هیجانی داشته باشد، نتواند بازی کند، بدود، راه برود، حرف بزند، جیغ بزند، لیلی کند و بازیهای تحرکی انجام دهد، این عدم تخلیه هیجانی باعث میشود انرژی خود را در بازیهای رایانهای تخلیه کند. این بازیها، علاوه بر سرگرمی، محدودیت چندانی ندارند و میتوانند تأثیرات گوناگونی بر کودک بگذارند؛ از جمله اینکه ممکن است منجر به بلوغ زودرس شوند که موضوعی بسیار خطرساز برای کودکان است.
این شرایط آسیبهای اجتماعی و روانی جدی به کودکان وارد میکند؛ از جمله پرخاشگری، استرس، ناخنخوری، اضطراب و شبادراری. متأسفانه همه این مسائل در نتیجه فرهنگ نادرست آپارتماننشینی شکل میگیرند و سلامت روان نسل جدید را به خطر میاندازند.
زندگی در آپارتمان روی احساس آزادی فردی و استقلال شخصی چقدر تأثیر دارد؟
افراد در آپارتمان ناچارند محدودیتهایی را رعایت کنند و این محدودیتها بخشی جداییناپذیر از زندگی آپارتماننشینی است. همین موضوع استقلالطلبی، حس آزادی فردی و بهطور کلی احساس خوب انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی فرد دسترسی آزاد به طبیعت نداشته باشد، نتواند بهراحتی پیادهروی کند، با دیگران وقت بگذراند و ارتباط بگیرد، حال خوب از او گرفته میشود. در نتیجه، این شرایط اجازه نمیدهد شادی و شادابی زندگی را در کنار اعضای خانواده تجربه کند و تعاملات مثبت و سازندهای با یکدیگر داشته باشند.
بهطور کلی تفاوت زندگی در خانههای ویلایی و آپارتمانی از نظر روانی و اجتماعی چیست؟
در سالهای اخیر، مردم بهتدریج آپارتماننشینی را پذیرفتهاند چراکه مزایایی هم دارد. برای مثال، امنیت بالاتر، نظافت آسانتر و کاهش هزینهها از جمله امتیازات آن است. در مقابل، زندگی در خانههای ویلایی و حیاطدار مزایای دیگری دارد. مانند فضای بیشتر و آزادی عمل بالاتر اما این نوع خانهها هزینههای بیشتری دارند، نظافت آنها زمانبرتر است و میزان احساس امنیت در آنها پایینتر.به مرور زمان، فرهنگ آپارتماننشینی در خانوادههای ایرانی شکل گرفته است. وقتی افراد میبینند سبک زندگی عمومی به این سمت میرود، بهناچار آن را میپذیرند و تلاش میکنند فرهنگ مرتبط با آن را رعایت کنند مثل آرام صحبت کردن، عدم ایجاد سروصدا، کنترل فرزند برای آرام راه رفتن در راهپلهها، ندویدن و داد نزدن. اینها کمکم در خانوادههای ایرانی جا افتاده است. البته رعایت این فرهنگ تا حدی به منطقه نیز بستگی دارد. دلیل آن هم وجود دیسیپلین خاص در برخی مناطق است چراکه بسیاری از آپارتمانها نگهبان دارند و سطح امنیت بالاست. وقتی این دیسیپلین برقرار باشد، همه همسایهها به تبع آن فرهنگ زندگی مشترک را میپذیرند اما در مناطقی که چنین نظمی وجود ندارد، ساکنان هم چندان پایبند به رعایت اصول آپارتماننشینی نمیمانند و بیشتر به سبک زندگی سابق خود بازمیگردند.
بهنظر شما به کودکان و بزرگسالان چه نوع آموزشی داده شود تا فرهنگ آپارتماننشینی را یاد بگیرند؟
آموزش فرهنگ آپارتماننشینی عمدتا از طرف خانوادهها انجام میشود و طبیعتا خانوادهها در این زمینه تلاشهایی داشتهاند. میزان این آموزش به منطقه نیز بستگی دارد. در مناطق پایین شهر، سطح آموزش بسیار محدودتر است؛ زیرا کودکان همچنان در کوچه با همسن و سالان خود بازی میکنند و ارتباط بازتری دارند. در مناطق بالای شهر ؛ ممکن است در حیاط آپارتمان فضایی برای بازی کودکان فراهم شده و امکانات خاصی برای آنها وجود داشته باشد. با این حال، در کل، آموزش فرهنگ آپارتماننشینی به فرهنگ و رفتار خانواده بستگی دارد. خانوادهای که خود این فرهنگ را رعایت میکند، به تبع آن را به فرزند خود منتقل میکند. اما خانوادهای که اهمیتی به رعایت این اصول نمیدهد، طبیعی است که این فرهنگ را به کودکان خود نیز منتقل نخواهد کرد.
راهکار یا توصیه روانشناختی شما برای بهبود تعامل همسایهها در آپارتمان چیست؟
اگر به فرهنگ گذشته برگردیم، وقتی یک همسایه جدید وارد محله میشد، معمولا خودمان را ملزم میکردیم که با یک شیرینی یا شربت از او استقبال و ارتباطی برقرار کنیم. در آپارتماننشینی هم این امکان وجود دارد، اما متأسفانه امروزه خانوادهها بسیار درگیرند و مشغلههایشان زیاد است؛ بنابراین فرصت دورهمی در داخل خانوادهها هم کاهش یافته و تعامل با دیگر همسایهها به مراتب کمتر شده است.
تنها جایی که همسایهها ممکن است با یکدیگر دیدار کنند، جلسات ساختمانی یا برخوردهای کوتاه در راهپله و آسانسور است. از آنجا که جامعه ما به سمت شاغل بودن همه اعضای خانواده حرکت کرده، تعامل بین اعضای خانواده کاهش یافته و طبیعتا تعامل با همسایهها نیز کمتر برقرار میشود.
احساس انزوا در آپارتماننشینی بیشتر است؟
بله. این موضوع به دلیل دوری از طبیعت، نور و مردم رخ میدهد. فرد در چارچوبی قرار میگیرد که نمیتوان آن را زندان نامید، اما یک فضای بسته است و او را ازمحیط جامعه دور میکند. این شرایط به مرور فرد را به انزوا و گوشهگیری سوق میدهد و کمکم عوارض منفی برای سلامت روان انسان ایجاد میکند.همچنین،آپارتماننشینی انسانها را به سمت استفاده مفرط از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میکشاند که این خود فرد را از حالت طبیعی و تعادل روانیاش خارج میکند.
برای مقابله با معضلات آپارتماننشینی، پیشنهاد یا توصیهای دارید؟
یکی از راهکارهای مقابله با معضلات آپارتماننشینی این است که تعامل با دیگران را افزایش دهیم و بیشتر به طبیعت برویم. فعالیتهایی مانند کوه رفتن، ورزش کردن، پیادهروی و داشتن تغذیه سالم میتوانند تأثیر بسیار مثبتی داشته باشند. همچنین، قرار گذاشتن در محیطهای باز وطبیعت، خندیدن و دیدن فیلمهای کمدی درخانه باعث افزایش شادی و کاهش تنش میشود. در دورهمیها بهتر است از صحبتهای چالشبرانگیز پرهیز شود.حتی اقداماتی ساده مانند رفتن به کنارپنجره و تنفس عمیق نیز میتواند به کاهش اثرات منفی آپارتماننشینی کمک کند. این اقدامات باعث میشوند عوارض و معضلات زندگی در آپارتمان به حداقل برسند.