عکاسی شبیه دفترچه خاطرات تصویری است؛ جایی که میتوانم رنگ، نور، صدا و حتی احساسی را که در آن لحظه داشتهام دوباره بازآفرینی کنم. در اینجا میخواهم از نگاه یک گردشگر توضیح دهم چگونه میتوان در سفر زیباییهای طبیعت را ثبت کرد تا سالها بعد هم با دیدن عکسها، همان حس خوب زنده شود.
نور و زاویه؛ راز ماندگاری یک تصویر
از همان لحظهای که وارد طبیعت میشوم، اولین کاری که میکنم«دیدن»است. خیلی وقتها ما فقط نگاه میکنیم اما نمیبینیم. در عکاسی باید یاد بگیریم جزئیات را ببینیم؛ حرکت برگها در باد، انعکاس نور خورشید روی سطح آب، خطوط کوهها و حتی سایهای که مادر، خواهر یا دیگر عزیزانمان روی چمن انداختهاند. عکاسی یعنی همین توجه به جزئیات کوچک و تبدیل آنها به خاطرههای بزرگ. وقتی با خانواده درسفرهستیم،این نگاه جزئینگر کمک میکندلحظههای ساده و عمیق را ثبت کنیم؛ مثل خنده کودکی وقتی پایش در شنهای ساحل فرو میرود یا آرامش چهره دختری وقتی غروب خورشید را نگاه میکند.
یکی از اصول مهم درعکاسی سفر، استفاده درست ازنور طبیعی است.طبیعت بزرگترین آتلیه دنیاست ونور خورشید بهترین چراغ عکاسی. یاد گرفتهام صبح زود، وقتی نورملایمتر است، عکسهایی با رنگهای نرمتر و حس آرامتر بگیرم و ظهرها که نور خورشید شدید و سایهها تند هستند از جزئیات عکاسی کنم یا عکسهای سایهروشن بگیرم اما هیچ لحظهای به پای غروب نمیرسد. ساعتهای نزدیک به غروب، معروف به «ساعت طلایی»، بهترین زمان برای ثبت عکسهایی است که رنگ آسمان، زمین و چهره آدمها را در گرمترین و زیباترین حالت نشان میدهد.
رنگها، خانواده و احترام به طبیعت
ثبت لحظههای خانوادگی بخش مهمی از عکاسی در سفر است. طبیعت زیباست اما بدون وجود انسان در قاب، عکس گاهی خالی به نظر میرسد.برای من وقتی خانوادهام رادرعکسها میگنجانم، حس وحال سفر کامل میشود. معمولا هم سعی میکنم عکسها طبیعی باشد؛ نه ژستهای خشک وتکراری. بهترین عکسها همانهایی هستند که سوژه در حال خندیدن، قدمزدن یا بازی کردن است. کودکانی که در رودخانه سنگ پرتاب میکنند یا بزرگترهایی که چای داغ در دل کوه روی هیزم میگذارند، بهترین صحنههای طبیعی هستند که ارزش ثبت دارند.
یکی دیگر از لذتهای عکاسی در طبیعت، ثبت رنگهاست. ایران تنوع بینظیری از رنگ دارد؛ از سبزی جنگلهای شمال گرفته تا طلایی کویر، آبی خلیجفارس و سپیدی برفهای کوهستان. در سفرهایم همیشه تلاش میکنم رنگ غالب هر مکان را برجسته کنم. مثلا وقتی در کویر عکاسی میکنم، سادگی و یکدستی رنگ شنها را به نمایش میگذارم. در جنگل، تضاد رنگ سبز درختان و آبی آسمان یا قرمزی لباسهای خانواده در میان آن همه سبزی، تصویر را زندهتر میکند. دریا هم که داستان خودش را دارد؛ بازی رنگهای آبی و فیروزهای آب در کنار نور خورشید، هر لحظه قاب تازهای میسازد.
در عکاسی طبیعت، بیشتر از هر چیز باید تمرکز را بر ترکیببندی و نور بگذارید. البته اگر دوربین حرفهای در دسترس باشد، امکانات بیشتری مثل تغییر لنز یا تنظیم دستی نوردهی میدهد اما نبود آن هم مانعی برای خلق عکسهای خوب نیست.
یکی از نکات مهم دیگر که نباید فراموش کنید، حفظ احترام به طبیعت هنگام عکاسی است. هیچوقت برای گرفتن عکس نباید شاخهای را بشکنیم، گلها را له یا محیط را آلوده کنیم. زیبایی طبیعت زمانی ارزشمند است که نسلهای بعدی هم بتوانند همان لحظهها را تجربه کنند. در پایان هر سفر، وقتی به خانه برمیگردم و عکسها را مرور میکنم، میبینم هر تصویر چقدر زنده است.عکسها نه فقط منظرهای از طبیعت را نشان میدهند بلکه خندهها، احساسات و لحظاتی را که با خانواده و دوستان داشتهام، دوباره زنده میکنند. به نظرم عکاسی در طبیعت فقط یک هنر یا سرگرمی نیست؛ راهی است برای ثبت زندگی. در دنیایی که همهچیز زود میگذرد، همین عکسها یادمان میآورند لحظاتی بودهاند که ارزش زندگی را بیشتر کردهاند.