«جام‌جم» از تولید سریال‌هایی با محوریت مفاخر ایران گزارش می‌دهد

سرآمدانی از سراسر وطن

بادار روی نت‌های اقوام

بادار روی نت‌های اقوام

سریال «بادار» تلاشی است برای نمایش زندگی، فرهنگ، ظرفیت‌ها و دغدغه‌های مردم سیستان و بلوچستان که با زبانی داستانی روایت می‌شود. این اثر که بعد از سال‌ها توانسته نمایانگر فرهنگ مردم این منطقه در قاب تلویزیون باشد، در ترکیب با هنر موسیقی این منطقه، توانسته اثری قابل‌قبول به مخاطبان ارائه کند.آهنگسازی این مجموعه تلویزیونی در دست مسعود سخاوت‌دوست است. این آهنگساز هم در موسیقی فیلم درخشیده و هم آثار موسیقیایی خاصی برای سریال‌های تلویزیون ساخته است.
کد خبر: ۱۵۱۹۰۹۳
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه
 
او تاکنون نامزد جوایز متعددی در جشنواره فجر شده و برای فیلم‌هایی همچون عطرآلود و موقعیت مهدی، سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را از آن خود کرده است. موسیقی سریال‌های مهمان‌کشی، بوقچی و بادار نیز برعهده سخاوت‌دوست بوده است. به‌بهانه پخش سریال بادار، با او همراه شدیم تا از جزئیات تولید موسیقی این مجموعه و ملاحظاتی بگوید که برای آثار مرتبط با اقوام در نظر گرفته می‌شود. 
   
شکل‌گیری یک موسیقی خاص 
سخاوت‌دوست درباره موسیقی سریال بادار، به جام‌جم می‌گوید: سریال بادار یک اثر دراماتیک با موضوعی پرفراز و نشیب است که به بخش قابل توجهی از مسائل هویتی می‌پردازد و در کنار آن مباحث مهمی چون محیط زیست، اخلاقیات و خانواده را نیز در بر می‌گیرد. در فرآیند ساخت موسیقی این سریال، من به‌عنوان مشاور صوتی در خدمت کارگردان بودم. از همان ابتدا کارگردان از من خواست که موسیقی، خیلی بر المان‌های قومیتی این استان متمرکز نباشد‌؛ دلیل این تصمیم، تمایل به افزایش بار دراماتیک اثر بود، چرا که برخی موسیقی‌های محلی، محدودیت‌هایی در بازتاب بار دراماتیک دارند و موسیقی این استان نیز، از این قاعده مستثنی نیست. هدف کارگردان در این سریال، ایجاد گونه‌های مختلفی از حال‌و‌هوای روان‌شناختی و دراماتیک در موسیقی بود‌؛ بنابراین از من خواسته شد تا موسیقی قومیتی را تنها به‌عنوان ابزاری برای رنگ‌دهی و نه به‌عنوان پایه اصلی موسیقی استفاده کنم. این رویکرد، به موسیقی اثر کمک کرد تا تنوع و عمق بیشتری در فضای دراماتیک سریال به‌وجود آورد. با توجه به نظر کارگردان و همچنین اتمسفری که در خود اثر مشاهده کردم، تصمیم گرفتم‌ ساز اصلی سریال را «قیچک» قرار دهم. تقریبا ۳۰ درصد از ملودی‌های این اثر کاملا منطبق بر آواها و نغمه‌های بلوچستان است اما باقیمانده یعنی حدود ۷۰ درصد موسیقی، جنبه‌های دراماتیک بیشتری دارد و تم‌ها و تنوع آنها الزاما ارتباط مستقیمی با فضای بومی ندارند. 
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نگران واکنش مخاطبان نسبت به مطلوب بودن یا نبودن این موسیقی، آن‌هم با ملاحظات آن استان نبوده، این‌طور بیان می‌کند: چنین نگرانی‌ای‌ نداشتم. به‌نظرم زمانی نگرانی وجود دارد که بحث‌های فنی درست منتقل نشود یا خالق موسیقی از نظر فنی قادر نباشد بار دراماتیک اثر را به‌درستی منتقل کند. در این صورت ممکن است در موسیقی دچار اشتباهات دراماتیک شود که کیفیت نهایی کار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. 
   
موسیقی، جهان فرای‌مرز خلق می‌کند

اما پرسش اینجاست که آیا موسیقی «بادار» را می‌توان نوعی موسیقی تلفیقی با تم منطقه‌ای دانست یا بهتر است آن را موسیقی کاملا سیستانی معرفی کنیم؟ سخاوت‌دوست می‌گوید: هیچ‌گاه در موسیقی، ادعایی درباره وفاداری صددرصدی به یک قومیت خاص وجود ندارد. شاید در بخش‌های مختلف یک سریال یا تصویر، انتظار باشد که لباس‌ها و لهجه‌ها به آن قومیت و جغرافیا نزدیک باشند اما موسیقی، جهانی فرازمانی و فرامکانی خلق می‌کند و دغدغه وفاداری صرف به قومیت در آن مطرح نیست. این موضوع در سراسر جهان مرسوم است‌؛ برای مثال در سریال‌های تاریخی بزرگ که مختص جغرافیای خاصی مانند اسکاندیناوی است، می‌بینیم که از سازهایی مثل پیانو یا ویولن استفاده می‌شود، در حالی که این سازها متعلق به آن مناطق نیستند و هر منطقه سازهای مختص خود را دارد اما سازندگان ترجیح می‌دهند از ظرفیت‌های دراماتیک موسیقی بهره ببرند. با این حال، من تلاش کرده‌ام که از هر چهار قطعه موسیقی که ساخته‌ام، حداقل یک قطعه منطبق بر فضا و قومیت مربوطه باشد تا پیوندی با آن منطقه حفظ شود. 
   
تمرکز بر جنبه دراماتیک به‌جای قومیت‌ها

وی در مورد شباهت موسیقی‌ها با اتمسفرهای هندی و پاکستانی هم بیان می‌کند: ما دو نوع جغرافیا داریم: جغرافیای سیاسی و جغرافیای فرهنگی. فارغ از این‌که نظر کارگردان بر تمرکز بیشتر روی جنبه دراماتیک موسیقی بود تا جنبه‌های قومیتی، حتی برای آن بخش دراماتیک هم از جغرافیای فرهنگی بهره بردیم، نه جغرافیای سیاسی. وقتی به موسیقی هندی گوش می‌دهید، شباهت‌هایی با موسیقی سیستان و بلوچستان حس می‌شود‌؛ بنابراین چرا از این ظرفیت استفاده نکنیم؟ آیا در گذشته این مناطق جغرافیایی نزدیک نبوده‌اند؟ آیا این‌ها سرزمین، اسطوره و فرهنگ مشترک نداشته‌اند؟ همه این موارد نشان‌دهنده قرابت‌های فرهنگی، رفتاری و حتی زبانی است. پس چه ایرادی دارد که در موسیقی هم به این قرابت فرهنگی توجه کنیم؟ این موضوع نه‌تنها غیرقابل قبول نیست، بلکه یک خلاقیت برای پیوند‌دادن سه خطه مختلف در موسیقی به‌شمار می‌آید. 
نکته دیگر قابل فهم بودن موسیقی برای مخاطب عام در آثار این‌چنینی است که این آهنگساز درباره آن می‌گوید: تلاش اصلی ما در موسیقی فیلم و سریال، ابتدا تحقق ایده‌های کارگردان است. ممکن است کارگردان خواستار نکات بسیار خاص و برجسته‌ای باشد که حتما باید در موسیقی منعکس شود. با این حال، شخصا فارغ از اصالت هر قطعه، به‌دنبال ایجاد ارتباط عمیق عاطفی میان اثر و مخاطب هستم. این موضوع تکلیف واضحی برای آهنگساز مشخص می‌کند‌؛ آهنگساز اینجا قرار نیست صرفا پژوهش تاریخی انجام دهد، بلکه باید رابطه‌ای عمیق و ملموس بین موسیقی و مخاطب خلق کند. در این مرحله، بحث اصالت، مسائل فنی و فرهنگی مطرح می‌شود. به نظر من عوامل سریال چنین ادعایی ندارند که بخواهند اثری را به طور کامل-از صفر تا صد-در همه جوانب لهجه، لباس، فرهنگ و درام، به‌گونه‌ای تولید کنند که منحصرا از اصیل‌ترین و دقیق‌ترین انواع بهره ببرند. 
   
رنگ‌آمیزی با موسیقی 

وی ادامه می‌دهد: در سیستان و بلوچستان، مردم عموما به زبان و لهجه خاص آن منطقه صحبت می‌کنند اما در این سریال، برای این‌که این موضوع برای مخاطبان قابل فهم‌تر و دست‌یافتنی‌تر باشد، با ظرافت بیشتری به آن پرداخته شده و تنها به تغییرات جزئی در لهجه اکتفا شده است. همین رویکرد در موسیقی نیز وجود دارد‌؛ برای مثال در سریال «مهمان‌کشی» حفظ اصالت نغمه‌ها و نواها برای کارگردان اهمیت داشت اما با این حال، اولویت با بار دراماتیک اثر بود. سریال‌های این‌چنینی در سراسر ایران دیده می‌شوند و مخاطبان آن الزاما به یک قومیت خاص تعلق ندارند و تخصص ویژه‌ای درباره موضوعات ندارند. به همین دلیل، موسیقی اثر بیشتر به‌عنوان یک رنگ‌آمیزی استفاده شد تا اساس کار. 
سخاوت‌دوست همچنین به مولفه‌های مهم برای تولید اثر موسیقی یک سریال اشاره کرده و می‌گوید: در ساخت موسیقی برای سریال، باید مولفه‌هایی رعایت شود که لزوما در سینما وجود ندارد یا بهتر است بگوییم در سینما شکل متفاوت و الزام کمتری دارد. در سریال، چه نمایش خانگی باشد و چه تلویزیونی، ابتدا و نهایتا مخاطب باید در نظر گرفته شود. هر نوع خلاقیت، اتفاق دراماتیک یا تغییر، باید به‌گونه‌ای باشد که در نهایت مورد قبول مخاطب قرار گیرد. ساختارشکنی‌ها باید بسیار محدودتر باشد، نه این‌که اصلا وجود نداشته باشد اما محدود‌بودن آنها ضروری است. در عین حال، باید سلیقه مخاطب نیز به‌تدریج ارتقا یابد. زمانی که شما اثری موسیقایی می‌سازید، اگر فقط به این فکر کنید که ذائقه مخاطب را ناگهانی بالا ببرید، این کار اشتباه است. باید به آرامی و با ظرافت، ذائقه او را ارتقا دهید. من این رویکرد را در آثارم به‌کار برده‌ام‌؛ این کار را با استفاده از بافت‌های پلی‌فونیک یا چندصدایی که معمولا در موسیقی سریال کمتر دیده می‌شود، و همچنین ارکستراسیون‌ها و سازبندی‌های نسبتا نامتعارف اجرا کردم که همه در تلاش‌اند کمی ذائقه مخاطب را تغییر دهند.

۴ مولفه مهم برای موفقیت موسیقی سریال 
مسعود سخاوت دوست با بیان این‌که برای موفقیت در موسیقی‌ سریال باید به چهار مولفه کاملا مسلط باشید، در تشریح این مولفه‌ها می‌گوید: اول، شناخت کامل موسیقی اقوام‌؛ دوم، آگاهی از ذائقه روز و مدرن مردم‌؛ سوم، یافتن ارتباط میان موسیقی اقوام و سلیقه مدرن و شناخت نقاط قوت و ضعف آن‌؛ و چهارم که عملی‌ترین مرحله است، توانایی تعامل با کارگردان و تهیه‌کننده و قانع‌کردن آنها درباره نحوه اجرای این ترکیب در موسیقی. وقتی این چهار مرحله به‌درستی طی شود، نوآوری، خلاقیت، مقبولیت عمومی و فنی همگی به‌صورت همزمان در اثر مؤثر خواهند بود. 
به‌گفته سخاوت‌دوست، موسیقی یک اثر، به معنای واقعی، یک اثر مستقل نیست و شکل‌گیری آن تحت تاثیر عوامل متعدد، اعم از آشکار و پنهان، قرار دارد. وی بیان می‌کند: در این رابطه، مهم‌ترین نقش را کارگردان ایفا می‌کند که در تعامل با آهنگساز می‌تواند مسیر موسیقی فیلم را تعیین کند. علاوه بر کارگردان، تهیه‌کننده، ناظر، اتمسفر جغرافیایی، درام و فراز و نشیب‌های داستان و حتی عناصر روانشناختی اثر تصویری، همه در شکل‌گیری موسیقی تاثیرگذارند. وقتی این عوامل را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که شمارش آنها دشوار است‌ اما برخلاف آثار مستقل موسیقی مانند سونات یا سمفونی، در موسیقی فیلم، آزادی عمل آهنگساز محدود است. چون «موسیقی فیلم» ذاتا کاری تعاملی است‌؛ موضوعی که کمتر به جنبه فنی و گفت‌وگومحور آن پرداخته شده است. این توجه می‌تواند دریچه‌ای باشد برای درک بهتر نقش گفت‌وگو بین آهنگساز، کارگردان و سایر عوامل در شکل‌گیری فنی و قابل‌قبول یک اثر موسیقایی. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰