باید دانست که کار رسانهای در این مسیر، جادهای پر از دغدغه و مشغله است؛ از آنجا که فصل جدید ملازمان حرم به شهدای جنگ اخیر اختصاص داشته، میتوان تصور کرد این دغدغهها از سر تلاش برای هماهنگی با خانوادههایی بوده که داغشان تازه است و نه بهخاطر تحمل سنگینی حجم کاری و گاهی زخم زبانهایی که دل به سرابهای پوچ دنیوی سپردهاند؛ و طبیعی است که این عوامل، خستگی جسم و روح میآورد اما در ملازمان حرم بهمانند روایت فتحی که آوینی جلوی دوربین میبرد، بوی برکت و عشق شهدا به نیروی لایزال ابدی جاری است و این همان نیرویی است که انگار روح تازهای در کالبد دستاندرکاران میدمد. بههمین بهانه، با فضهسادات حسینی، مجری ملازمان حرم گفتوگو کردیم تا از آنچه در معیت خانوادههای شهدا نصیبش شده برایمان بگوید؛ از عمق دلها تا جایی که اشک و لبخند در کنار هم راه میروند و قصه زندگی شهدا را برای ما روایت میکنند.
روایت صادقانه شهدا
فضهسادات حسینی، مجری برنامه ملازمان حرم در توضیح چرایی نشستی که اخیرا عوامل این برنامه با اصحاب رسانه برگزار کردند، گفت: از چند فصل پیش تصمیم گرفتیم با توجه به سابقه و اعتباری که برنامه ملازمان حرم توانسته در میان برنامههای شبکه افق بهدست آورد، یک پیوست رسانهای رسمی و قوی برای برنامه داشته باشیم و از این رو قرار بود چند برنامه مختلف در شهرها، بهویژه در بهشت زهرا برگزار شود اما به دلایل مختلف این برنامهها برگزار نشد. اخیرا دوستان تصمیم گرفتند تدارکات لازم در این زمینه را فراهم کنند. همانطور که گفته شد اول قرار بود نشست خبری در بهشت زهرا باشد اما با توجه به اینکه معراج شهدا جایگاه ویژهای برای خانوادههای شهداست و خاطرات زیادی از وداع با عزیزانشان در این فضا دارند، تصمیم گرفته شد در معراج این نشست را برگزار کنیم. هدف از نشست خبری این بود که با رسانههای مختلف دیدار کنیم و به سؤالاتشان پاسخ دهیم، چون خود من و همکارانم از مصاحبهها کمی فراری بودیم و اینجا فرصتی است تا جواب سؤالات را بدهیم و شفافسازی کنیم.
ضبط و پخش همزمان
حسینی با اشاره به روند تولید و پخش این برنامه در فصل جدید ادامه داد: فصل ششم روی آنتن است و هنوز ادامه دارد. تولید ملازمان حرم بهصورت ضبط و پخش همزمان انجام میشود. از همان روزهای ایام جنگ کارهای تحقیقاتی و ضبط آغاز شد و به سرعت پخش برنامه هم شروع شد. برنامه را بهصورت هفتهای دو قسمت، پنجشنبه و جمعهها روی آنتن بردیم. با توجه به محدودیتها و مشکلاتی که داشتیم، کار خیلی زمانبر وسخت پیش رفت، بهخصوص در هماهنگیها. مثلا خانواده فرماندهان شهید در ایام نزدیک به شهادتشان دائما مهمانها و برنامههای متعددی داشتند و از این رو هماهنگی با آنها زمانبر بود، همینطور سایر خانوادههای شهدا. به همین دلیل فعلا هفتهای دو قسمت داریم و انشاءالله ادامه خواهد داشت، چون تعداد شهدا بسیار زیاداست. مجری برنامه ملازمان حرم پیرامون اولویتها در سوژهیابی برنامه اضافه کرد: سعی کردیم با تعیین اولویتهایی مثل اینکه حتیالامکان انتخابها از میان شهدایی باشد که کمتردیده شده یا برنامهای دربارهشان ساخته شده، سراغ خانوادهها برویم. البته برخی قسمتهای مربوط به شهدای شاخص و فرماندهان شهیدی که قبلا دربارهشان برنامه ساخته شده بود روی آنتن رفتهاند و برخی دیگر هم در برنامههای آینده پخش خواهند شد. در کنار این عزیزان، شهدای جوان، دانشمندان شهید و کسانی که کمتر به آنها پرداخته شده را هم در دستور کار داریم. فعلا قرارمان با تامین و پخش شبکه، هفتهای دو قسمت است اما اینکه این فصل تا چه زمانی ادامه دارد، فعلا مشخص نیست.
روزی که به بهشت زهرا رفتم
وی اضافه کرد: از ابتدا مدافعان حرم سوژه برنامه بودند، یعنی بیشتر سوژهها شامل شهیدان پاسدار، بسیجی، فراجا و ارتش میشد. بعد از این برای سالگرد، سراغ شهدای پرواز اردیبهشت رفتیم؛ به شهیدانی از گروههای دیگر مثل ارتش، دولت، وزیر امور خارجه، استاندار و رئیسجمهور هم پرداختیم. برنامه قرار بود طیف بزرگتری از شهدای مختلف مثل شهدای جهادگر، امنیت و... را پوشش دهد که با شروع جنگ ۱۲روزه موضوع تغییر کرد و تمرکز را روی شهدای آن جنگ، دانشمندان شهید، فرماندهان، پاسداران و ارتش گذاشتیم.
تا الان بیشتر سراغ شهیدان نظامی رفتیم و کمتر به مردم عادی پرداختیم؛ البته ممکن است این موارد هم در آینده اضافه شود. البته، برخی شهیدان همراه، مثل بسیجیهایی که با پاسداران در گشت بودهاند و شهید شدهاند هم در برنامه حضور دارند اما اینکه شهیدی از میان شهدای مردمی را سوژه ملازمان حرم قرار داده باشیم، هنوز چنین افتخاری نصیبمان نشده است.
حسینی سوژهیابی را محدود به تیم سردبیری برنامه ندانست و با اشاره به موارد معرفیشده توسط مردم توضیح داد: به طور مداوم در دایرکت اینستاگراممان از تهران و شهرستانها، پیام دریافت میکنیم که مردم شهدای مختلف را معرفی میکنند.
در موردی که برای خودم پیش آمد وقتی برای ضبط برنامه به بهشت زهرارفتم، خیلیها آمدند و گفتند از اقوام شهدا هستند و با بردن من به مزار شهیدشان، درخواست میکردند که قسمتی را هم به شهید آنها اختصاص دهیم. یا در موردی دیگر که چند روز پیش اتفاق افتاد، بعد از ضبط قسمتی که مربوط به یک خانواده شهید از فراجا بود، آمدند و گفتند ما همسایه شهید دیگری داریم که مزارش کنار مزار ماست و خواستند به آن شهید هم توجه شود. خدا را شکر این معرفیها و همکاریها زیاد است و خیلی کم پیش آمده که کسی برای همکاری با برنامه مخالفت کند، مگر اینکه محدودیت زمانی داشته باشیم و مجبور شده باشیم بگوییم فلان زمان امکان ضبط و پخش وجود ندارد.
شهدا برکت میدهند
وی که اجرا در شبکه خبر را نیز برعهده دارد با بیان اینکه مدیریت زمان برای انجام تمام مسئولیتهای رسانهایام واقعا سخت است، عنوان کرد: همکارانم غالبا لطف دارند و شیفتهای خبری را طبق برنامه من تنظیم میکنند. مثلا دیروز از صبح ضبط دو برنامه را در دستور کار داشتیم. برای اینکه بتوانیم مدیریت زمان داشته باشیم دو سوژه را که بهلحاظ مکانی بههم نزدیک بودند هماهنگ کرده بودیم، در حالی که وقتی رسیدیم حین ضبط برق رفت و کل برنامهریزی بههم خورد. این در شرایطی بود که خبرهای ۹ شب و ۱۲ شب را هم باید پوشش میدادم. با وجود خستگی و کلافگی، حس میکنم شهدا آنقدر به روح و جسم ما برکت میدهند که میتوانیم این خستگیها را تحمل کنیم. این خستگیها فقط مربوط به حجم زیاد کار نیست، بلکه باید فشار زیادی که از شنیدن حرفهای سخت و سنگین به دوش میکشیم را هم به آن اضافه کرد.
مجری ملازمان حرم در بیان مصداقی برای فشار روحی وجسمی در گیرودار کار اظهار کرد: دریک مورد،وقتی دختر شهید ربانی از قصههای سخت و دردناکشان تعریف میکرد، فشار روحی این صحبتها آنقدر زیاد بود که به او میگفتم ادامه نده، مبادا قلبت ظرفیت این همه درد را نداشته باشد و از پا بیفتد.
شرایط کاری خودم به کنار، گاهی با شنیدن حرفهای سنگین و فشار روحی آنقدر تحت تاثیر قرار میگیرم که تا دوسه روز سردرد و ضعف جسمی دارم اما ازصمیم قلب باوردارم که این فشارروحی، مانند آن بشارت و حال خوب پس از روضه است و معتقدم برخلاف سنگینی چنین برخوردهایی، در شنیدن حرفهایی که روح را میآزارد، برکت زیادی نهفته است.
حسینی با اشاره به دعای خانواده شهدا برای عوامل برنامه افزود: وقتی زمانش میرسد، این برکت را کاملا احساس میکنی که هم به جسم و هم به روح انرژی میبخشد و انگیزهای تازه برای ادامه راه فراهم میکند. همان دعاها، همان لبخندها و حرفهای کوتاهی که مادر و دختران شهدا میزنند، همه در پیشبرد برنامه و حتی زندگی عوامل واقعا تاثیرگذارند. خدا را شکر، چه این دعاها جلوی دوربین گفته شود و چه نه، همیشه به گوش ما رسیده و در دل ما جای گرفته است. این برنامه پر از برکت است و واقعا دلم نمیخواهد زیاد دربارهاش حرف بزنم. فقط همین را میگویم که همیشه تلاش کردهام حتی کمی شبیه شهدا باشم، تا خدا هم سرانجام زندگیام را به همین شکل رقم بزند.