این نشست خبری با تلاوت چند آیه از قرآن کریم و پخش سرود ملی آغاز شد.لیلا ساداتموسوی که بهعنوان میزبان در این نشست حضور داشت، گفت: معراج شهدا برای خانوادهها یادآور خاطرات شیرین و تلخی است. از این نظر که پس از سه ماه دوری، پدرم را اینجا دیدم و همینجا آخرین وداع ما رقم خورد. دلم برای آن شب وداع در معراج تنگ شده. چون در مرور آن لحظات، همیشه دوست داشتم بیشتر پدرم را در آغوش میگرفتم. او افزود: باتوجه به جنگ اخیر، جا دارد یاد شهیدان جنگ ۱۲ روزه را گرامی بداریم؛ از کودکان تا بزرگسالان و فرماندهانی که از دست دادیم. همچنین از دوست عزیز و شهیدم، فرشته باقری یاد میکنم که در دوران مدرسه و فرصتهای دیگر همیشه گمنام بود و کمتر کسی میدانست نسبت او با سردار باقری چیست.
شهدا با روایتهای خانوادهشان شناخته میشوند
دختر شهید سیدرضی موسوی درباره بازخوردهای برنامه ملازمان حرم و روایت زندگی پدرش گفت: از زمان پخش قسمت مربوط به پدرم، تأثیر زیادی در شناساندن زوایای پنهان زندگی گمنام او دیدهام. بسیاری از مخاطبان هنگام رفتن به مزار پدرم، میگویند آن قسمت را دیده و تمام قسمتهای برنامه را دنبال میکنند. واقعیت این است که شهدا از طریق روایت خانوادهشان شناخته میشوند.او ادامه داد: پدرم در ۴۱ سال خدمت، ۳۵ سال خارج از کشور بود و ۲۲ سال متوالی در سوریه حضور داشت. این مدت تنها به خاطر خدا و در سکوت و گمنامی فعالیت کرد. روایت چنین زندگیهایی باعث میشود نگاه مردم به شهدا دقیقتر و واقعیتر شود. از این فرصت استفاده میکنم و از همه عوامل محترم برنامه تشکر میکنم. مطمئنم دعای شهدا همراه آنهاست.دختر شهید موسوی همچنین یادآور شد: یکی از محبتهای ویژه این برنامه، همراهی خانم حسینی با خانواده شهداست. ایشان در زمان تولید برنامه همراه خانوادهها گریسته و محبتش محدود به جلوی دوربین نبوده. حتی پس از پایان برنامه، همچنان جویای احوال و حفظکننده ارتباط با خانوادههاست.
دنبال اشک گرفتن نیستیم
فضهسادات حسینی پس ازصحبتهای دختر شهید موسوی، با تأکید بر اینکه هدف برنامه ملازمان حرم گرفتن اشک بهمنظور وایرال شدن نیست، توضیح داد: ما هرگز قصد اذیت کردن خانوادهها یا داغ گذاشتن بر دلشان را نداشتیم. هدف ما معرفی واقعی شهدا و انتقال صدای مظلومیت همراه با اقتدار آنها به مردم و جهان است. به همین دلیل، زندگی واقعی شهدا را به تصویر میکشیم. مثلا شهیدی که در عین داشتن پست حساس پاسداری، به کنسرت میرفت و همانطور که همسرش گفته، از لذتهای حلال دنیا نیز بهرهمند بود. بسیاری از شهدایی که معرفی میکنیم، صرفا وقف جهاد نبودهاند و حتی بعضیشان اصلا دنبال شهادت نبودند. باید دقت داشت که برخلاف تصور رایج، فضای برنامه حزنانگیز نیست و تلاشمان این است که بیشتر روایتی واقعگرایانه و انسانی را به تصویر بکشیم.
مستندی عاشقانه از زندگیهای واقعی
محسن اردستانی، کارگردان برنامه ملازمان حرم درباره این برنامه گفت: به نظرم معراج شهدا قرارگاه عاشقانه خانوادهها با شهدایشان است. از روزی که دوربین دست گرفتم، تصمیم گرفتم کاری انجام دهم که دیگران نمیکنند. مادرم دوست داشت روضهخوان شوم اما چون صدای خوبی نداشتم، سعی کردم با دوربین روضه بخوانم. به دلیل اینکه با برنامههای استودیویی زیاد آشنا نیستم،تلاش کردم ملازمان حرم رادرفرمی که به مستند نزدیکتر است به تصویر بکشم.برخلاف برنامههای رایجی که به زندگی شهدا میپردازند و در فضایی استودیویی روی آنتن میروند، تصمیم گرفتیم برای ضبط مستقیما به دیدار خانواده شهدا برویم و از برکت حضور و عنایت شهدایی که معتقدیم زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند، استفاده کنیم.
پرمخاطبترین برنامه شبکه افق
حسام اسماعیلی، مدیر روابطعمومی شبکه افق نیز که از دیگر حاضران این نشست بود در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد: برنامه ملازمان حرم یکی از پرمخاطبترین برنامههای شبکه افق است و جزو قدیمیترین تولیدات این شبکه بهشمار میرود. ما در شبکه افق یک باکس ثابت ویژه شهدا داریم که همچنان حفظ شده است. حتی براساس آنچه که خاطرم هست و دوستان منتقل کردهاند، رهبر معظم انقلاب برخی قسمتها را دیدهاند و در جهت بهبود و ارتقا، نکاتی به شبکه ارجاع دادهاند. لازم است اشاره کنم با توجه به استقبالی که از برنامه داشتهایم، این برنامه تا پایان سال ادامه خواهد داشت. درخواستهای زیادی از خانه شهدا برای پوشش مناطق مختلف شده که البته با توجه به پراکندگی جغرافیایی این شهدا ممکن است برای تولید با چالشهایی همراه باشیم. ما در این برنامه به شهدای ارتش، نیروی انتظامی، سپاه، برخی شهدای مردمی و دانشمندان کشور پرداختهایم و امیدواریم بتوانیم به گستره بیشتری از روایات خیل عظیم شهدا دست پیدا کنیم.
محدودیتهای رسانهای
فضهسادات حسینی گفت: در رسانههای مجازی زیاد این امکان وجود ندارد که برنامه را منتشر کنیم. البته آنقدر برنامه به دل نشسته که در نظرسنجیها پرمخاطبترین برنامه شبکه افق بوده است. به خاطر محدودیتها، قطعا نمیتوانیم کلیپهای زیادی از بخشهای مختلف برنامه در بستر مجازی بارگذاری کنیم. این مجری افزود: تنها مجوزی که برای اجرا توسط معاونت سیاسی برای برنامههای دیگر به من داده شد، ملازمان حرم بود که از لطف شهدا بوده است. از دو فصل پیش قرار بود محضر حضرت آقا برویم. کار مستند اینچنینی ساختن سخت است و شاید دو روز باید وقت بگذاریم.
آیا «ملازمان حرم» ممیزی داشت؟
اردستانی، کارگردان این برنامه در پاسخ به امکان فشار از طرف نهادها برای سانسور بخشهایی از برنامه گفت: در ملازمان حرم اولین ممیزی خواست خانوادههاست. البته یکسری مباحث امنیتی هم وجود دارد که ما هم قبول میکنیم اما این به معنای سانسور نخواهد بود.وی درباره پرداختن به شهدای کشورهای دیگر به عنوان سوژه برنامه عنوان کرد: ملازمان حرم برای شهدای لبنانی در کشور لبنان ساخته شده است. هر چند در همین جنگ ۱۲ روزه هم شهید لبنانی داشتیم. تا به اینجا و در این چند سال بیش از ۱۵۰ قسمت درباره شهدا برنامه تهیه کردهایم که امیدواریم مورد پذیرش شهدا قرار بگیرند.در پایان نشست نیز از مادر شهید جلادتی، فرزند شهید سیدرضی موسوی و فضهسادات حسینی از طرف شبکه افق تقدیر صورت گرفت.
با دیدنش در معراج، آرامش یافتم
مادر شهید سیدمهدی جلادتی در گفتوگو با جامجم گفت: بعد از پخش برنامه، بسیاری تماس گرفتند و گفتند برنامهتان را دیدهایم و خیلیها آن را بهترین برنامه دانستند. به نظرم نکتهای که باعث دیده شدن روایت سیدمهدی شد، نشانه خاصی بود که داشت و ارتباط من با این نشانه بود. وقتی سیدمهدی به دنیا آمد، دو انگشت پایش به هم چسبیده بود. دو روز بعد از تولدش این موضوع را دیدم و همان موقع با اینکه نه جنگی بود و نه بحث مدافع حرمی اما به ذهنم آمد که شاید روزی سیدمهدی من شهید شود. انگشتان پای او برای من حکم نشانهای را داشت که همیشه همراه من بود. وقتی مهدی بزرگ شد و درباره شهادت صحبت میکرد، هر بار که میگفت مامان، میخواهم شهید شوم، به یاد انگشتان پایش میافتادم. این موضوع همیشه در دل من بود، ولی هیچوقت حرفی نزدم. زمانی که سیدمهدی شهید شد و او را در معراج شهدا دیدم، دلم آرام گرفت. انگار مطمئن شدم صورتش سالم است. وقتی به معراج رفتم و او را دیدم، این آرامش بیشتر شد و فهمیدم پسرم آنچنان که آرزویش بود به دیدار خدا رفته. امیدوارم خداوند و خود سیدمهدی کمکم کنند تا بتوانم راه او را ادامه دهم، هرچند نفس برایم باقی نمانده است. وی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه ادامه داد: در جنگ اخیر، هر لحظه که صدای انفجاری میشنیدم، قلبم به درد میآمد و نمیدانستم کدام خانواده دوباره داغدار شده است. شهادت بچهها برایم بسیار سنگین بود اما این باعث نشد از تهران بروم. در تهران ماندم و هر کس به من میگفت «برو»، میگفتم همه این بچهها برایم مثل سیدمهدی خودم هستند و همانطور که اگر سیدمهدیام در پادگان بود، من هم از اینجا نمیرفتم،حالا هم نمیروم و تا آخر کنار سربازان وطنم میایستم.
تجربه خاص میزبانی در معراج شهدا
لیلا سادات موسوی، دختر شهید سیدرضی موسوی نیز در گفتوگو با جامجم گفت: میزبانی در معراج شهدا برای من تجربهای ویژه است؛ معراجشهدا در نازلترین شکل برای خانواده شهدا جایی است که قلبها به تپش میافتد. همانطور که در ابتدای نشست گفتم این مکان برای ما هم یادآور روزهای خوب است و هم سخت. وقتی اینجا هستم، حس میکنم هنوز میتوانم کنار پدرم باشم و او را ببینم؛ هرچند این لحظات کمی دشوار است. حضور در برنامه و میزبانیام تجربهای پیچیده بود اما در مورد برنامه ملازمان حرم باید بگویم بازخوردهای بعد از پخش قسمتی که مربوط به پدرم بود، بسیار خوب و گسترده بود. پدرم از سال ۶۴ به لبنان رفته بود و تا سال ۱۴۰۲ که به شهادت رسید، تقریبا فقط پنج سال در ایران بود و باقی عمر را در خارج از وطن گذراند. برای خیلیها عجیب بود که با وجود داشتن فرزندی که نگهداری از او سخت بود و نیازمند حضور پدر، چگونه توانسته بود بدون ترک مسئولیتها، همچنان به پای خانوادهاش بماند. وی در بیان بازخوردهایی که از پخش روایت پدر شهیدش گرفته عنوان کرد: بعد از پخش این قسمت، خیلیها میگفتند از زندگی این شهدا خبر نداشتیم و شرمندهایم که قضاوت میکردیم. آنها میگفتند همیشه فکر میکردیم زندگی این شهدا خیلی سخت است اما اینها علاوه بر شهادت، زندگی خانوادگی هم داشتند که درواقع همسر و فرزندشان با دوری از آنها زندگی سختی داشتند.