لیگ برتر فوتبال ما اکنون برخاسته از موقعیتی است که سالها با آن دست و پنجه نرم کردیم. هر که باد بکارد طوفان درو میکند. ما باد کاشتیم، ضعف و غفلت کاشتیم و نشستیم تا هر بلایی میخواهند سر فوتبال بیاورند.این درست نیست که الان انتظار داشته باشیم صاحب یکی از لیگهای برتر فوتبال آسیا باشیم. حد ما همین غرب آسیاست. هزار افسوس که شاید زمانی برسد که در غرب آسیا هم حرفی برای گفتن نداشته باشیم. لیگ برتر ما آیینه مدیریت فوتبال ماست. گلهای کم و خطاهای زیاد ضعف فوتبال ما را نشان میدهد، ضعفی که به همه جا سرایت کرده است. از لیگ نخبگان گرفته تا تیم ملی فوتبال ایران. همه اسیر و دربند ضعف فوتبال هستند. این لیگ هیجان ندارد. پیشبینی در آن جذابیت ندارد. بدتر از آن ستاره و استعداد و پدیده هم ندارد. این موارد قابل توجیه نیست. اگر عدالتی در فوتبال ما وجود داشت تمامی مسببان این شرایط اسفناک همین امروز باید برای همیشه از حضور در فوتبال محروم میشدند. فوتبال را نساختیم و حالا لیگ ما همین است، یک لیگ ضعیف، عاری از هیجان و یک لیگ سقوط کرده در برابر لیگهای قدرتمند سایر کشورها به خصوص عربستان سعودی. این فوتبال را باید درست کنیم وگرنه همین دلخوشی هم از بین میرود. لیگ برتر جان ندارد و ما باید این جان را دوباره به لیگ ببخشیم. همه باید دست در دست هم بدهند. اما متاسفانه یک واقعیت تلخ وجود دارد. انگیزه و ارادهای برای تغییر وضعیت نیست. تا ببینیم در آینده چه پیش میآید.