حضرت امیر(ع) در اینباره فرمودند: «انّیٖ اُکرِهُ لکم اَن تکونوا سَبابین»؛ «من اکراه دارم که شما اهل سَب و ناسزاگویی باشید».
«ولکنَّکم لو وصَفتُم اعمالَهُم کانَ اَصوبَ فی القول و اَبلغَ فی العُذر»؛ «و لکن ذکر عمل خطای آنها در گفتار بهتر از ناسزا است، که این سخن به صواب نزدیکتر و عذرش بلیغتر هست».
میدانیم در ادبیات پارسی؛ اسمی که ضمیر جای آن نشسته «مرجع ضمیر» نامیده میشود.
ای کاش در ادبیات سیاسی بخشی از سیاسیّون و تریبونداران ما هم به مذمّت ابزار زشت فحّاشی و بهرهگرفتن از «مرجع ضمیر» در هنگام ایراد سخنان و یا نگارش مطالب توجه بیشتری میشد تا از دامنهٔ وسیع دو قطبی سازیها و حاشیه پردازیهای پرخسارت کاسته و بر انسجام جامعه ایمانی حول محور گفتمان دینی و اخلاقی و ملّی افزوده میگردید.
این روزها، عطف به شرایط خاص اجتماعی، تحمل و پذیرش برخی اظهار نظرهای عجیب و غریب از خواصی که سالها بر مناصب قدرت تکیه زدند و از مواهبش برخوردار بودند، بسیار سخت است!
چهرهای علمی که چندین دهه در شورای عالی انقلاب فرهنگی عضویت پیوسته دارد، امروز با وجود اطلاع از تحمیل شدیدترین تحریمها، ایجاد بستر فتنهها و جنگها و ترور بهترین فرزندان ایران و اسلام توسط زمامداران پلید دولت حاکم بر ایالات متحده امریکا، از تلاش سالیان خود برای حذف شعار «مرگ بر آمریکا» بهعنوان کارنامه کاریاش یاد میکند و پاسخ نمیدهد که اگر چنین اعتقادی و ارادهای داشته است، چرا در کلیدیترین جایگاههای فکری و اجرایی نظام اسلامی، قبول مسئولیت کرده و برخلاف سیاستهای رسمی آن، دورانی طولانی کنشگری نموده است؟! خوب است بدانیم فلسفه و یا بهتر بگویم توجیه این دوگانگی رفتاری از سوی ایشان چیست؟!
آری، گاهی «ضمیر» مرجع خویش را پیدا میکند و نیاز نیست غَلَیان و سَیَلان خشمها و دردها را با تعابیر توهینآمیز و القاب زشت به زبان و قلم جاری کرد و بعد انتظار داشت تا آحاد مردم، نقد اقدامی خطا را در سایهٔ ارتکاب اشتباهی دیگر بپذیرند و دچار افراط و تفریط در تحلیل موضوعات مختلف نشوند!
هنر یک خطیب توانا، نویسنده آگاه و قلمدار با بصیرت، دمیدن بر آتش اختلافات نیست!... اوج هنرش این است که بدون دامن زدن به تفرقهها و تشتّتها، مردمان را از حقایق امور مطّلع نماید!