۵۰ درصد پول فوتبال در جیب دلال‌ها
امیررضا واعظ آشتیانی در گفت‌و‌گو با جام‌جم آنلاین:

۵۰ درصد پول فوتبال در جیب دلال‌ها

ورزش ایران به خصوص فوتبال نیاز به نقد دارد اما آنچه مشخص به نظر می‌رسد این است که نقدها و منتقدها کمتر جدی گرفته می‌شوند. شاید چاره اساسی فوتبال برای فرار از بن‌بست‌های متعدد جدی گرفتن نقدها باشد. امیررضا واعظ آشتیانی اکنون در دایره منتقدان فوتبال ایران جزو پیشتازان محسوب می‎شود، پیشتاز از این لحاظ که هر چند وقت یکبار موضوع جدیدی را به نقدهای خود اضافه می‎کند. او با حضور در روزنامه جام‌جم مسائل و معضلات اساسی فوتبال ایران را نقد می‌کند و برای برخی موارد راهکار هم ارائه می‌دهد.
کد خبر: ۱۵۱۵۱۸۵
نویسنده هیلدا حسینی‌خواه - گروه ورزش

شما را به عنوان یک فرد چند بُعدی می‌شناسیم که در زمینه‌های مختلف فعالیت دارید. خیلی برای ما جالب است بدانیم که الان مهم‌ترین دغدغه شما چیست؟ البته به نظر می‌رسد اکنون بیشتر یک منتقد هستید. 

هر کسی به نوبه خود مسائل روز را تجزیه و تحلیل  و نقد می‌کند. نقد به معنای نفی نیست. برخی فکر می‌کنند نقد به معنای نفی کامل است اما نقد بیشتر به جهت بررسی مسیرهای اشتباه انجام می‌شود. شاید اگر کسانی که نقد می‌کنند، منصفانه و از نگاه کارشناسی برخوردار باشند بتوانند نسبت به موضوع مورد نقد تأثیر داشته باشند. نقد با انتقام تفاوت دارد. برخی نقد را ابزاری برای انتقام می‌کنند و برخی به جهت اصلاح امور. 

در حال حاضر بزرگ‌ترین نقد شما به ورزش چیست؟ 
بزرگترین نقد من نسبت به ورزش، به ویژه فوتبال، این است که ورزش ما از گذشته تاکنون استراتژی نداشته است. دانشگاه‌ها نیز در این قضیه کوتاهی داشته‌اند. در برخی مقاطع، مسئولان وزارت ورزش دانشگاهی بوده‌اند و رشته مرتبط داشتند، اما در حوزه ورزش اهتمام کافی به کارشناسان داده نشده است. تصمیم‌گیری عمدتا در بالای هرم انجام و به بدنه منتقل می‌شد اما بدنه مقاومت می‌کرد بنابراین اهداف محقق نمی‌شد. وقتی به کارشناسان توجه نشود، کار کارشناسی ناکارآمد می‌شود و در نتیجه سازمان‌ها به روزمرگی می‌افتند. این مسأله تنها در ورزش نیست، بلکه در صنعت و اقتصاد هم مشابه است. همه این عوامل باعث می‌شود در ورزش اتفاق خاصی نیفتد. موفقیت مقطعی تیم بانوان یا تیم جوانان در یک رشته، نشان‌دهنده هدف‌گذاری کلان نیست. رفتار از گذشته تاکنون به گونه‌ای بوده که سعی شده انتظار مردم از کارآمدی به حداقل برسد. وقتی حداقل‌ها محقق می‌شود، ظرفیت‌های بزرگ آزاد نمی‌شود. می‌خواهم بگویم ایران کشوری است که افتخار می‌کند جوان‌های مستعدی در حوزه‌های مختلف دارد، از جمله ورزش. این جوانان پشتیبانی آینده کشور و حوزه‌های مختلف را بر عهده دارند. اما ما از حداقل ظرفیت استفاده می‌کنیم. اعتقاد دارم اگر یک استراتژی کلان، حمایت جانانه و نیروهای کارآمد داشتیم می‌توانستیم در بازی‌های آسیایی به اندازه چین و کره و ژاپن موفق باشیم و در المپیک جایگاه بسیار بهتری پیدا کنیم. اما نکته‌ای که وجود دارد این که نه توانستیم مدیر کارآمد تربیت کنیم و نه خواستیم این کار را انجام دهیم و همواره سراغ کسانی رفته‌ایم که امتحان خود را در ادوار گذشته پس داده‌اند و باز هم از همان افراد استفاده می‌کنیم.

پیشرفت ورزش ایران دقیقا چطور حاصل می‌شود؟ 
مطالبی می‌خواندم که می‌گفت پیشرفت صرفا به معنای جلو رفتن نیست. پیشرفت یعنی مدیران از خطاهای گذشته جلوگیری و از اثرات منفی گذشته عبور کنند. وقتی افرادی وجود دارند که همچنان مسیر اشتباه گذشته را طی می‌کنند، نمی‌توان از توسعه صحبت کرد. پیشرفت و توسعه نیازمند آدم‌های کارآمد است؛ حتی اگر منابع مالی، تکنولوژی و امکانات فراهم باشد، وقتی نیروی انسانی کارآمد وجود نداشته باشد، همه این امکانات هدر می‌رود. فوتبال هم جزئی از این داستان است. فوتبال پدیده‌ای جهانی است که نمی‌توان علاقه مردم را از ذهن آنها حذف کرد. اکثر مردم دنیا به فوتبال علاقه‌مندند. امروز فوتبال به ابزاری برای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع تبدیل شده و دنیا از آن بهره‌برداری می‌کند اما ما این را بلد نیستیم و با مدیران ناکارآمد نمی‌توانیم از این ابزار به خوبی استفاده کنیم.

چه دلایلی باعث شده ورزش ایران نتواند از فوتبال برای ارتقای حوزه‌های دیگر استفاده کند؟
 اگر انتخاب رئیس فدراسیون فوتبال و وقایع مرتبط را رصد کنید متوجه می‌شوید که چرا فوتبال ایران در وضعیت فعلی قرار دارد. این وضعیت واقعا جای تأسف دارد. امروز سهمیه آسیا برای جام جهانی ۱+۸ تیم است، یعنی اگر سهمیه آسیا بنا بر هشت تیم نباشد، وضعیت برای فوتبال ایران پیچیده‌تر و سخت‌تر می‌شود. با شرایط فعلی، نمی‌توان انتظار بیشتری داشت. گاهی با رنکینگ تیم‌ها به خودمان و مردم فریب می‌دهیم. مهم آن چیزی است که به دست می‌آید، نه جایگاه رنکینگ.

لیگ برتر فوتبال ایران هم می‌تواند برگرفته از شرایط حاد ورزش ایران باشد. این‌طور نیست؟ 
نگاه به لیگ برگزار شده در سال‌های گذشته نشان می‌دهد مسابقه‌ای بدون دغدغه، بدون حرف و حدیث و بدون تنش وجود ندارد. این نشان‌دهنده مدیریت است. تکنولوژی و ابزارها مانند VAR همچنان بهانه دارند و استفاده صحیح از آن صورت نمی‌گیرد. فدراسیون باید نماد انضباط، کارآمدی و موضوعات نوین باشد. باید شرایطی فراهم کند که باشگاه‌ها از آن بیاموزند، اما وقتی مدیران حرفه‌ای نیستند و افراد ناکارآمد مسئولیت دارند، همه چیز مختل می‌شود. برخی افراد رتبه سرباز دارند اما خود را ژنرال معرفی می‌کنند و دور خود سرباز جمع می‌کنند. حتی مدیرعامل یک باشگاه می‌گوید من نامه زدم به رئیس فدراسیون فوتبال که مربی مرا ببخشد. مگه اختیار بخشیدن یک مربی که حکم قضایی دارد دست رئیس فدراسیون است؟ پس معنای رکن قضایی مستقل چیست؟ این نشان می‌دهد که اصلا مدیران ما در فضای حرفه‌ای نیستند. شرایط امروز فوتبال ما ناشی از وضعیت فدراسیون فوتبال و مسائل گذشته است و اگر همین روند ادامه پیدا کند به سرنوشت کویت و میانمار منتهی خواهد شد؛ کشورهایی که در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ تیم‌های مطرح ملی در آسیا بودند اما الان هیچ نیستند.

فوتبال گران را می‌توان یکی دیگر از مشکلات کلان فوتبال قلمداد کرد. به طور دقیق‌تر درباره مبلغ قرارداد فوتبالیست‌ها صحبت می‌کنیم. این موضوع از نظر شما چقدر جای نقد و بررسی دارد؟
من بارها و بارها گفته‌ام. اگر برای باشگاه‌ها سقف بودجه بگذاریم و نتوانیم نسبت به آن به درستی عمل کنیم و تاب مقاومت هم در برابر آن نداشته باشیم، فوتبال گران می‌شود. در سه سال اخیر، فدراسیون فوتبال متهم ردیف اول گران کردن فوتبال در کشور بوده است. اگر بخواهیم متهمی پیدا کنیم که پایه‌گذار این قضیه باشد، آن فدراسیون فوتبال است. به هرحال اگر فرض کنیم سقف قرارداد بازیکنان چهار میلیارد باشد نهایت این است که برخی بازیکنان می‌گویند نمی‌آییم. اگر همین حالا بررسی کنیم، فوتبال ما به لحاظ اقتصادی از خیلی از فدراسیون‌های کشورهای اروپایی گران‌تر است. حالا اسپانیا، ایتالیا، انگلیس، فرانسه و غیره را فاکتور بگیریم، بقیه را نگاه کنید ببینید لیگشان به لحاظ اقتصادی چه ارزشی دارد. کشورهای آمریکای جنوبی مانند برزیل و آرژانتین و امثالهم را هم بررسی کنید. لیگ آنها ارزان‌تر از فوتبالیست‌هایشان است. وضع مالی آنها متوسط است و زندگی‌های افسانه‌ای ندارند. مثلا یک بازیکن به قول آقای خیابانی در یک مصاحبه تلویزیونی، لباسش ۱۴ میلیارد ارزش دارد. این حرف آقای خیابانی است. معنایش چیست؟ یعنی این فوتبال به کجا می‌رود؟ بقیه باقی می‌مانند و چرخه تولید بازیکن و فعالیت آکادمی‌ها کند می‌شود. پس ببینید چه دستی در کار است که سقف بودجه برای باشگاه‌ها می‌گذارند. رئیس فدراسیون فوتبال اشاره می‌کند که «بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان سود در جیب دلال‌ها رفته». این موضوع چند وقت پیش مطرح شده بود. حالا صد و اندی میلیارد فقط سهم یک دلال بوده، ولی اطمینان داشته باشید اگر ۱۰ همت خرج فوتبال ما شده ۵۰ درصد آن در جیب دلال‌هاست.

با این ارقام نجومی، چرا هیچ جدیتی برای برخورد با دلال‌ها وجود ندارد؟ 
بعضی‌ها کارشان قانونی است، اما بخش عمده‌ آنها فعالیت‌های پشت پرده دارند. مثلثی وجود دارد که من کاشفش بودم و هنوز اعتقاد به آن دارم. این مثلث بستگی به قدرت سه نفر دارد: مدیرعامل، دلال و سرمربی. شما هیچ جای دیگر این فساد را پیدا نمی‌کنید. کدام منطق می‌گوید یک مربی خارجی که می‌آید، باید با خودش بازیکنان مختلف و مطرح بیاورد؟ یا کدام منطق می‌گوید حتما باید سرمربی بگوید چه بازیکنی را بگیرند؟ آیا در انگلیس، اسپانیا، فرانسه و آلمان هم همین است؟ آیا یک گروه فنی وجود ندارد که بنشیند نقاط ضعف یک تیم در لیگ گذشته را بررسی کند و راهکار بدهد؟
جالب اینجاست که کمیته‌های مختلف درباره بازیکنان از لحاظ اقتصادی هم نظر می‌دهند. ما کدام استدلال‌ها را برای بازیکنان داریم؟ فوتبال ما هزینه‌بر است، درآمدزا نیست. درآمد الان فقط مختص خود فدراسیون فوتبال است. پرسش این است این جریمه‌هایی که بازیکنان و مربیان داده‌اند، پولش کجا رفته؟ نقش باشگاه‌ها چیست؟ چقدر به باشگاه‌ها بابت تبلیغات دور زمین پول داده‌ایم؟ حالا بهانه‌ای به اسم پخش تلویزیونی دارند که خودش کلی مسائل دارد.فدراسیون فوتبال ما به یک بنگاه اقتصادی تبدیل شده است که باید پرسنلش حقوق بگیرند. این درآمدها فقط برای رفع مشکلات خودشان است. اگر فوتبال ما نظم و انضباط داشت، کار به اینجا نمی‌رسید. شاکله یک مدیریت حرفه‌ای نظم و انضباط و احترام به قوانین است. متأسفانه برخی باور به مبارزه با فساد ندارند. برای ورود به مبارزه و حاکمیت قانون، نیاز به افراد شجاع داریم. افراد شجاع نداشته باشید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد هرچند سالم زندگی کردن و احترام به قانون هزینه دارد. 

مشکل دیگر فقدان ارتباطات کامل بین‌المللی فوتبال ایران است که می‌تواند عواقب سنگینی داشته باشد. نظر شما چیست؟ 
ابتدا باید به بحث دیگری اشاره کنم. ورزش جهان تحت تأثیر لابی‌های صهیونیستی و آمریکایی‌ها قرار دارد. خودتان ببینید، الان در غزه این همه جنایت انجام شده، از نسل‌کشی و گرسنگی دادن گرفته تا هدف قرار دادن مستقیم آدم‌ها. خب، چه اتفاقی افتاده؟ هیچ اتفاقی نیفتاده. پس می‌بینید که دنیا یک سکوت مرگبار دارد. از سوی دیگر، در حوزه ورزش هم مصداق‌هایی وجود دارد. چرا فیفا ورود پیدا نمی‌کند تا تیم فوتبال رژیم صهیونیستی را محروم کند؟ این در حالی است که جنایات آنها بالاتر از بسیاری وقایع دیگر است. جالب‌تر این‌که، روسیه در جام جهانی محروم شد، چرا؟ به دلیل جنگ با اوکراین. در حالی که کارهایی که رژیم صهیونیستی در غزه انجام می‌دهد بسیار شنیع‌تر است و سران آن محکوم شده‌اند. این نشان می‌دهد متأسفانه فیفا، بالاترین رکن فوتبال در جهان، تحت تأثیر لابی صهیونیستی است. خود اینفانتینو (رئیس فیفا) به نوعی با سکوت و تصمیمات فیفا شریک جرم جنایات در غزه است. ما باید بین این دو مسیر، یکی را انتخاب کنیم: یا مسیر شجاعانه و هوشمندانه، یا مسیر ذلت و سکوت. شجاعانه به معنای بی‌خردی نیست، بلکه به معنای منطق، استدلال و هوشمندی است. وقتی می‌گوییم شجاعانه، منظور این نیست که با چماق برخورد کنیم، بلکه باید هوشمندی، درایت و فهم سیاسی داشته باشیم تا بدانیم چگونه با چنین عنصری برخورد کنیم. در این شرایط، ما باید هوشمندانه عمل کنیم و از ابزارهای سازمان‌های بین‌المللی بهره ببریم.
 پرونده قطور علیرضا بیرانوند را چطور ارزیابی می‌کنید؟ شاید این پرونده بخشی از صحبت‌های قبلی شما باشد، به نوعی بازتاب شرایط حاکم بر فوتبال ایران. 
 در رابطه با علیرضا بیرانوند، اعتقاد من این است که احترام به قوانین بسیار مهم است. هر آنچه که در چارچوب قوانین و انصاف است، باید رعایت شود، فارغ از این‌که تصمیماتی گرفته شود که ممکن است زندگی فوتبالی یک ورزشکار تحت تأثیر قرار بگیرد. در عین حال، آنچه که قوانین تعیین کرده‌اند باید اجرا شود. اگر بازیکن یا باشگاهی مراحل قانونی را به درستی طی نکند، ممکن است منجر به عقوبت شود. من قصد ندارم از آقای بیرانوند یا فدراسیون فوتبال دفاع کنم اما رکن قضایی باید بدون تأثیر لابی‌ها و فشارها تصمیم بگیرد. 

سراغ تیم‌ملی برویم. حدود ۴۰ درصد تیم‌های حاضر در جام جهانی ۲۰۲۶ تیم‌های درجه دو و سه هستند. می‌خواهم بدانم با این شرایط، تیم‌ملی ما می‌تواند از مرحله گروهی صعود کند؟
فوتبال امروز ترکیبی از قدرت، تکنیک و تاکتیک است. تکنیک شاید رتبه بعدی را داشته باشد، اما تاکتیک و دوندگی و انرژی بسیار حیاتی است.هرمربی بسته به سبک خود، یکی از این سه رابیشترمدنظر قرار می‌دهد.من فنی نیستم و نمی‌خواهم به جزئیات فنی بپردازم، ولی با توجه به سن بالای بازیکنان، اگر در مسابقه‌ای مجبور شوند دوندگی زیادی داشته باشند، واقعا توانایی لازم برای مقاومت را خواهند داشت؟ جام جهانی جای آزمون و خطا نیست. ما در این پنج دوره گذشته به جام جهانی رفته‌ایم، اما هنوز می‌گویند که تجربه کسب می‌کنیم. جالب است. حتی نتوانستند دور قبل یک لباس مناسب تهیه کنند، بعد می‌گویند تجربه کسب کرده‌ایم. خب این تجربه کجا ثبت شده که تیم بعدی بتواند از آن استفاده کند؟ مدام می‌گویند تجربه کسب کرده‌ایم، اما نمی‌توانند لیگ را بدون حاشیه و با کیفیت مناسب برگزار کنند و مردم از بازی‌ها لذت ببرند. این تجربه چه چیزی به دست آورده است؟ این انتقاد من به برخی رسانه‌ها هم هست که باید مطالبه‌گری کنند و بپرسند: «شما که در جام جهانی قطر بودید، تجربه‌تان چه بود؟ تشریح کنید تا مردم بدانند.»

و اما درباره استقلال. بزرگترین نقد شما به استقلال و مدیریت آن چیست؟ 
نکته‌ای که وجود دارد، نه تنها در حال حاضر، بلکه در گذشته نیز شاهد بودیم که لباس‌ها در این باشگاه به تن برخی‌ها گشاد است. باشگاه‌هایی مثل استقلال و پرسپولیس جای آزمون و خطا نیستند. من نقد مدیریتی دارم و اصلا کاری به این ندارم که چه بازیکنی خریدند یا نخریدند. سؤال من این است: آقای سیدورف برای چه آورده شد؟ استدلال چیست؟ پول بیت‌المال برای چه هزینه شد؟ این‌که مدیرعامل باشگاه برود در تلویزیون بگوید «دستاورد ما این است که آقای سیدورف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را محکوم کرده»، چه ربطی به وظیفه او دارد؟ این دستاورد نیست، بلکه هزینه بیت‌المال است. همچنین برخی افراد هستند که خود را ژنرال معرفی می‌کنند ولی در واقع در حد سرباز هستند. علاوه بر این، افرادی که کمترین آگاهی به مسائل ورزش دارند، مسئولیت حوزه‌های مختلف می‌گیرند و مدیریت را دچار مشکل می‌کنند. در زمان حضورم در استقلال افراد بزرگ ورزش را در استقلال به کار گرفتم و در اینباره پاسخگو هم بودم. اما اکنون برخی افراد جای پاسخگویی، با خرید یک بلاگر، از او می‌خواهند مطلبی منتشر کند و از این طریق علیه ما هجمه ایجاد کنند. این نشان‌دهنده سطح پایین، کودکانه و ناتوانی آنهاست. کسی که توان پاسخگویی ندارد، دنبال چنین روش‌هایی می‌رود و فکر می‌کند استقلال جای بازی سیاسی است. در خرداد ۱۳۸۹، وقتی به استقلال آمدم عملکرد باشگاه بهتر شد. ما با ۱۸ نفر باشگاه را اداره می‌کردیم. باشگاه امروز بیش از ۱۰۰ پرسنل دارد. آکادمی باشگاه در زمان ما با کمترین منابع فعال بود و ساختارسازی و سیستم‌سازی انجام شد و باشگاه به سوددهی رسید. اما عملکرد مدیران فعلی چیست؟ میلیاردها تومان از منابع مردم ضایع شد و باید پاسخگو باشید. حق مردم این است که بدانند پول‌هایشان چگونه هزینه می‌شود. در حالی که بازیکنانی با مبالغ هنگفت جذب می‌شوند، بسیاری از مردم با درآمد محدود زندگی می‌کنند. وقتی من به عنوان مطالبه‌گر سخن می‌گویم، برخی مخالف و برخی موافق هستند. جالب است که می‌گویند بیایید کمک کنید اما تفکرات شما اجازه کمک گرفتن نمی‌دهد. 
 
نسخه نهایی شما برای نجات فوتبال چیست؟ 

موضوعاتی که امروز مطرح شد جمع‌بندی خوبی از وضعیت فوتبال کشور است. تا زمانی که افراد کارآمد و با فهمِ توسعه و پیشرفت در مدیریت حضور نداشته باشند پیشرفتی در فوتبال رخ نخواهد داد. در حال حاضر بی‌نظمی و عدم انضباط حاکم است و برخی افراد در این فضای بی‌نظمی، نظم مختص به خود را تعریف و از آن بهره‌برداری می‌کنند. فوتبال کشور به سمت روزمرگی رفته و ورزش ما در مسیر واقعی خود حرکت نمی‌کند.آمارهای ارائه ‌شده درباره ورزشکاران نیز ناقص است. تعداد ورزشکاران تربیت‌شده، کسانی که در انتظار فرصت برای حضور در سطح ملی، المپیک یا جهانی هستند و برنامه‌های آینده آنها به درستی بررسی نمی‌شود. ما پیوستگی و برنامه‌ریزی لازم را نداریم و به نتیجه‌گرایی صرف تکیه می‌کنیم. نتیجه‌گرایی خوب است، اما زمانی مفید است که همراه با برنامه‌ریزی باشد. تا زمانی که چنین نگاه و فضایی وجود دارد، همه حوزه‌های ورزش کشور دچار روزمرگی و ناکارآمدی خواهند بود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰