زنگزور بازخوانی بحران ۹۰ ساله
«جام‌جم» از ردپای پهلوی‌ها در بحران قفقاز گزارش می‌دهد

زنگزور بازخوانی بحران ۹۰ ساله

بیش از ۹۰سال از امضای قرارداد مرزی ۱۳۱۰میان ایران و ترکیه می‌گذرد اما پیامدهای این قرارداد همچنان گریبانگیر ایران است. این قرارداد که در دوران رضاخان به امضا رسید،نه‌تنها بخش‌هایی ازخاک ایران رابه ترکیه واگذارکردبلکه زمینه‌ساز تغییراتی ژئوپلیتیکی شدکه امروز درقالب بحران کریدور زنگزور،منافع ملی ایران راتهدید می‌کند.
کد خبر: ۱۵۱۴۵۴۹
نویسنده عبدالرضا هادی‌زاده نائینی - دبیر گروه سیاسی
 
منطقه مرزی شمال‌‌غرب ایران_ به‌ویژه نواحی قره‌سو و آرارات_ از دیرباز محل منازعه میان ایران، امپراتوری عثمانی و سپس ترکیه و روسیه تزاری بوده است. براساس عهدنامه ترکمنچای (۱۲۰۶ شمسی/ ۱۸۲۸ میلادی)، نهر قره‌سو به‌عنوان خط مرزی ایران و روسیه در بخش‌هایی از این منطقه تعیین شد اما پس از فروپاشی امپراتوری تزاری و امضای پیمان قارص ( ۱۳۰۰شمسی/ ۱۹۲۱ میلادی) میان ترکیه و شوروی، بخش‌هایی از این مناطق به ترکیه واگذار شد در حالی که ایران ادعای مالکیت بر آنها را داشت. در سال ۱۳۰۲، رضاخان که آن زمان نخست‌وزیر بود، ابتدا بر حفظ مالکیت ایران بر قره‌سو تأکید داشت و به امیر لشکر عبدالله‌خان امیرطهماسبی دستور داد این منطقه را از دست ندهد اما در اقدامی ناگهانی، در ۷اسفند همان سال، رضاخان دستور مختومه کردن پیگیری مالکیت ایران بر قره‌سو را صادر و ادعا کرد که این منطقه از زمان ترکمنچای متعلق به روسیه بوده است. این تصمیم_ که به‌نظر برخی مورخین نتیجه رقابت‌های داخلی و فشارهای خارجی بود_ زمینه را برای واگذاری رسمی این مناطق در قرارداد ۱۳۱۰ فراهم کرد. 

قرارداد ۱۳۱۰؛ معامله‌ای نابرابر  
قرارداد مرزی ۱۳۱۰ که در ۲بهمن همان سال میان محمدعلی فروغی (وزیر امور خارجه ایران) و توفیق رشدی‌بیک (وزیر امور خارجه ترکیه) امضا شد، ظاهرا برای حل اختلافات مرزی میان دو کشور طراحی شده بود اما در عمل، این قرارداد به واگذاری حدود ۸۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران، شامل باریکه استراتژیک قره‌سو و دامنه‌های آرارات کوچک، به ترکیه منجر شد.ایران در ازای این واگذاری، مناطقی مانند قطور و بخشی از دره بارژگه را دریافت کرد که پیشتر بخش‌هایی بلامنازع از خاک ایران بودند و ارزش راهبردی آنها با مناطق از دست داده قابل قیاس نبوده و نیست. این تبادل که دولت پهلوی آن را «مبادله ارضی» نامید درواقع چیزی جز جدایی بخش‌های کلیدی و راهبردی خاک ایران نبود. به گفته محمدعلی بهمنی قاجار، ترکیه با زیرکی دیپلماتیک تلاش کرد این قرارداد را جایگزین عهدنامه‌های پیشین کند و مالکیت خود بر مناطق استراتژیک را تثبیت نماید.  رضاشاه این واگذاری را با «دوستی با ترکیه» و رفع اختلافات تاریخی توجیه کرد. سرلشکر حسن ارفع از اعضای هیأت تحدید حدود، در خاطرات خود نقل می‌کند: «رضاشاه در پاسخ به بحث‌های داغ بر سر تپه‌های مرزی گفت منظور این تپه و آن تپه نیست... مهم این است که ما با هم دوست باشیم.» 
این دیدگاه که از فقدان درک استراتژیک یا تسلیم در برابر فشارهای خارجی حکایت دارد، به قیمت از دست رفتن مناطق کلیدی تمام شد. 

پیامدهای ژئوپلیتیکی؛ از آرارات تا زنگزور  
واگذاری قره‌سو و آرارات کوچک به ترکیه که در قرارداد ۱۳۱۰ و سپس پیمان سعدآباد (۱۳۱۶) تثبیت شد، پیامدهای عمیقی بر موقعیت ژئوپلیتیک ایران داشت. این مناطق_ به‌ویژه قره‌سو_ به‌دلیل اتصال ترکیه به نخجوان و دسترسی به قفقاز، از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار بودند. این واگذاری، ایران را از برتری ژئوپلیتیک درمنطقه محروم کرد و راه را برای نفوذ ترکیه در قفقاز هموار ساخت. امروز بحران کریدور زنگزورکه به تلاش ترکیه و جمهوری آذربایجان با همدستی آمریکا و رژیم صهیونی برای ایجاد مسیری زمینی میان ترکیه و دریای خزر از طریق خاک ارمنستان اشاره دارد، ریشه در همین واگذاری‌ها دارد. اگرایران این مناطق راحفظ کرده بود، ترکیه برای دسترسی به نخجوان و خزر ناچار به عبورازخاک ایران می‌بود و ایران می‌توانست نقش کلیدی در معادلات منطقه‌ای ایفا کند. در عوض، کریدور زنگزور اکنون تهدیدی برای قطع ارتباط ایران با قفقاز و اروپا از طریق ارمنستان است و می‌تواند توازن قدرت را به نفع رقبای منطقه‌ای ایران تغییر دهد. 

نقش خاندان پهلوی؛ خیانت یا ناآگاهی؟  
برخی منابع، تصمیمات رضاشاه را نتیجه فشارهای خارجی به‌ویژه از سوی انگلیس می‌دانند که در پی محاصره ژئوپلیتیکی شوروی بود. پیمان سعدآباد که در سال ۱۳۱۶ امضا شد، بخشی از این سیاست بود و رضاشاه را به واگذاری بخش‌هایی از خاک ایران به ترکیه، افغانستان و عراق واداشت اما شواهد نشان می‌دهد رضاشاه_ چه از سر ناآگاهی و چه به دلیل اولویت دادن به روابط با ترکیه_ در حفظ منافع ملی ایران خیانت کرده است. 
خاطرات سرلشکر ارفع نشان‌دهنده سطح نازل درک رضاشاه از واقعیت‌های ژئوپلیتیک است. او با ساده‌انگاری، از دست دادن مناطق استراتژیک را به بهانه دوستی با ترکیه پذیرفت در حالی که منطق روابط بین‌الملل ایجاب می‌کرد دو طرف به یک اندازه حسن نیت نشان دهند. برخی گزارش‌ها مدعی هستند وزیر خارجه وقت، به عدم اعتماد به وعده‌های ترکیه هشدار داده بود اما رضاشاه این هشدارها را نادیده گرفت. 

زنگزور امروز، میراث شوم ۱۳۱۰  
بحران زنگزور که از سال ۲۰۲۰ و پس از جنگ دوم قره‌باغ شدت گرفته، نتیجه مستقیم سیاست‌های نادرست پهلوی است. ترکیه و آذربایجان با حمایت ناتو و برخی قدرت‌های غربی دنبال ایجاد کریدوری هستند که ایران را از مسیرهای تجاری و ژئوپلیتیکی قفقاز حذف کند. اگر رضاخان در ۱۳۱۰ از واگذاری قره‌سو و آرارات کوچک خودداری کرده بود، ایران امروز در موقعیت بهتری برای حفظ منافع خود در قفقاز قرار داشت.  به گفته تحلیلگران، این واگذاری نه‌تنها یک اشتباه استراتژیک بلکه به تعبیری خیانت به منافع ملی ایران بود که تبعات آن تا امروز ادامه دارد. 

درس‌هایی برای آینده  
قرارداد مرزی ۱۳۱۰ وواگذاری مناطق استراتژیک قره‌سو وآرارات کوچک،نمونه‌ای بارز از تصمیم‌گیری‌های غیرمسئولانه خاندان پهلوی است که به بهای دوستی ظاهری با ترکیه، منافع بلندمدت ایران را قربانی کرد. این اقدام که برخی آن را خیانت و برخی ناآگاهی می‌دانند، نه‌تنها بخشی از خاک ایران را جدا کرد بلکه زمینه‌ساز چالش‌های ژئوپلیتیکی نظیر بحران زنگزور شد که امروز امنیت و منافع ملی ایران را تهدید می‌کند.  بازخوانی این قرارداد هشداری است برای نسل امروز که حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی نیازمند درک عمیق از ژئوپلیتیک و مقاومت در برابر فشارهای خارجی است.  در حالی که سلطنت‌طلبان گاهی تلاش می‌کنند رضاشاه را قهرمان ملی جلوه دهند، تاریخ نشان می‌دهد که تصمیمات او نه‌تنها به سود ایران نبود بلکه ایران را در معرض تهدیدات بلندمدت قرار داد. امروز ایران برای مقابله با بحران زنگزور نیازمند دیپلماسی فعال و نگاه عمیق به تحولات است تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰