اما امسال مسئولان وزارت آموزش و پرورش روایت متفاوتی دارند. از سخنان وزیر که بگذریم، علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش هم گفته است: «حدود ۱۸هزار نفر ازدانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی آماده ورود به مدارس هستند و ۱۷هزار نفر از پذیرفتهشدگان آزمونهای سالهای گذشته نیز در حال گذراندن دورههای مهارتافزاییاند که این دو گروه در مجموع ۳۵هزار نیروی جدید را تشکیل میدهند. علاوه بر این ظرفیت آزمون استخدامی امسال نیز نزدیک به ۳۰هزار نفر است که پیشبینی میشود ۲۵هزار نفر از آنها جذب شوند.» شاید این خبرها در ظاهر نویدبخش روزهای خوب باشد اما بررسیهای بیشتر نشان میدهد بخش قابل توجهی از این افراد هنوز در حال گذراندن دورههای مهارتافزایی هستند و عملا تجربهای از تدریس در کلاس درس ندارند. بخشی دیگر نیز از میان پذیرفتهشدگان آزمونهای سالهای قبلند که پس از گذراندن دورهها، امسال به مدارس اضافه میشوند. حالا باید دید چنین راهکارهایی در عمل به کمبود معلم کمک میکند یا صرفا یک مسکن موقتی بهشمار میرود.
رفع کمبود یا پوشاندن آن؟
کمبود نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش فقط به معلمان در کلاس درس معطوف نمیشود چراکه اخیرا محمد جعفری، معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش گفته با احتساب آموزگاران پایهای که در حال کار هستند، در مقطع ابتدایی با کمبود حدود ۵۰۰۰معلم تربیت بدنی مواجه هستیم. با این حال سخنگوی این وزارتخانه اعلام کرده که تراز نیروی انسانی در سال ۱۴۰۴ در مقایسه با سال ۱۴۰۳ قریب به ۲۰هزار نفر مثبت است اما گویا شیوههای مثبت شدن و رفع این بحران با اقداماتی نظیر اضافه تدریس دادن به معلمان، حقالتدریس معلمان بازنشسته و استفاده از معلمان خرید خدمت رخ داده است. حتی فرهادی اخیرا خبر از تمدید خدمت ۲۴هزار نفر از بازنشستگان داده و از آن بهعنوان تعادل نسبی در تأمین نیروی انسانی یاد کرده است چراکه حدود ۶۳هزار نفر از این افراد تا شهریور ماه امسال بازنشسته میشوند. شاید بهکارگیری مجدد این افراد بهعنوان راهکاری کوتاهمدت کارکرد داشته باشد اما کیفیت آموزشی، انگیزه نیروی کار و فرصت اشتغال جوانان را تحتالشعاع قرار میدهد.
راه حلهای ناکارآمد
تا زمان بازگشایی مدارس فرصت زیادی باقی نمانده و به گفته مسئولان قرار است سال تحصیلی امسال همه کلاسهای درس با حضور معلم فعالیت خود را آغاز کنند اما با این حال بحث کمبود معلم هنوز یک تهدید جدی برای نظام آموزشی بهشمار میرود. عادل برکم، کارشناس آموزش و پرورش در گفتوگو با «جامجم» با اشاره به ریشهدار بودن مسأله کمبود نیروی انسانی در این حوزه میگوید: «این مشکل ناشی از فقدان یک نظام جامع مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش است و با راهحلهای موقتی قابل رفع نیست. راهحلهایی که در سالهای اخیر بهکار گرفته شدهاند مانند نگهداشتن بازنشستگان و نیروهای حقالتدریس، چندشیفت کردن مدارس و افزایش ظرفیت کلاسهای درس از جمله اقدامات اصلی بودهاند.»
آنطور که او توضیح میدهد این راهحلها شاید از نبود معلم و کلاس بدون مدرس بهتر باشند اما واقعیت این است که به کیفیت آموزش و عدالت آموزشی لطمه میزنند.
وی با بیان اینکه در سالهای گذشته تعطیلی برخی مدارس نهتنها بهدلیل کمبود معلم بلکه بهواسطه کمبود فضای آموزشی و کلاس درس نیز رخ داده است، ادامه میدهد: «واقعیت این است که اکنون نمیتوان کمبود معلم را با همان راهحلهای موقتی گذشته جبران کرد. بسیاری از بازنشستگانی که بهصورت موقت در کلاسهای درس حضور داشتند، با نارضایتیهایی در زمینه حقالزحمه مواجه بودند. حتی شمار قابل توجهی از معلمان رسمی که سال گذشته در آموزش و پرورش فعالیت داشتند، امسال به دلایل مختلف از جمله مسائل مالی تصمیم به خروج از این سیستم گرفتهاند.»
پروژه بدون سرانجام
در این سالها آموزش و پرورش برای رفع کمبودهای خود در بحث نیروی انسانی، اقدامات متعددی همچون ورودیهای ثابت از طریق دانشگاه فرهنگیان و دبیری شهید رجایی را انجام داده است اما با توجه به بازنشستگی معلمان، این خلأ همچنان پابرجاست. حتی در این سالها دولت با همکاری وزارت آموزش و پرورش از طریق جذب ماده ۲۸، معلمان جدیدی را در اختیار گرفته است اما با توجه به نیازهای وسیع این وزارتخانه این راه حل هم نتوانسته این کمبودها را برطرف کند. این موضوع در حالی است که ما افزایش هرم جمعیتی دانشآموزان را هم بهدنبال داشتیم. جمعیت دانشآموزی کشور براساس آمارهای رسمی در سال۱۳۹۲ حدود ۱۲میلیون نفر بوده و اکنون افزون بر ۱۶میلیون نفر است. عادل برکم با اشاره به کاهش تمایل معلمان برای پذیرشرکار وحقالتدریس اظهار میکند: «بعید است امسال بتوان با این شیوهها مسأله کمبود نیروی انسانی را مدیریت کرد. حتی موضوع خروج معلمان از آموزش و پرورش، امسال بیش از سال گذشته گریبانگیر خواهد شد؛ بهویژه بهدلیل مسائل جانبی و پیامدهایی که ناشی از ناتوانی و کمکاریهای وزارتخانه در شرایط فعلی است.»
وی معتقد است امسال بهدلیل کاهش جمعیت دانشآموزی ناشی از خروج اتباع و تغییرات در هرم جمعیتی، ممکن است نیاز به معلم کمتر احساس شود اما واقعیت این است که آموزش و پرورش در جذب نیروی جدید موفق نخواهد بود چراکه شاخص اصلی و تعیینکننده در این زمینه سرانه معلم است.
نگاهمان را تغییر دهیم
شاید بهتر باشد نگاهمان را به مسأله و بحران چندین ساله کمبود معلم در نظام آموزشی کشور تغییر دهیم و به آن بهصورت عمیقتری توجه کنیم. مسألهای که ریشه در سیاستگذاریهای نادرست در حوزه جذب، تربیت و نگهداشت معلم دارد. حتی عادل برکم، کارشناس آموزش و پرورش نیز در این زمینه با ما همنظر است و تأکید میکند: «نگاه ما به مسأله کمبود معلم باید تغییر کند. ما به معلم و کلاسدرس باکیفیت نیاز داریم. وقتی با این رویکرد حرکت کنیم بهتر میتوانیم نیاز واقعی را تشخیص دهیم. دراین صورت میتوانیم برای جذب،نگهداشت وبهبود مدیریت منابع انسانی تلاش کنیم و سازماندهی مؤثرتری داشته باشیم. البته بخشی از مشکلات نیز به زیرساختهای کالبدی بازمیگردد که تا حدی چالشساز شدهاند.» وی ادامه میدهد: «باید مدارس کوچک رابه مدارس مجتمعی تبدیل کنیم؛مدارس بزرگتری که با تجمیع امکانات و دانشآموزان بتوانند بخشی از چالشهای موجود در مدارس کوچک را کاهش دهند و از برخی اقدامات غیرضروری جلوگیری کنند. تشکیل مدارس مجتمعی میتواند زمینهساز اتفاقات مثبت و مؤثری درنظام آموزشی باشد.» بهنظرمیرسد بحران کمبودمعلم در ایران نه یک مسأله موقتی، که نتیجه تصمیمات ساختاری و سیاستگذاریهای ناپایدار در نظام آموزشی است. شاید راهکارهای کوتاهمدت بتواند بهطور موقت کلاسها را پر کند اما بدون بازاندیشی اساسی در آموزش، جذب و نگهداشت نیروی انسانی، کیفیت آموزش و عدالت آموزشی همچنان آسیب میبیند. آینده آموزش و پرورش در گروی ایجاد نظامی هوشمند و منعطف است که بتواند هم نیازهای واقعی کلاس درس را پاسخ دهد و هم انگیزه و توان معلمان را حفظ کند.