او از سال 1386 تاکنون مقالاتی درباره گرگان و استرآباد می نویسد. و تاکنون به این کار ادامه داده است. گفتگوی ما را با او بخوانید.
از چه زمانی کار با نشریات را آغاز کردید؟
در دوران دانشجویی در مجله دانشکده¬ی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، مقالاتی نوشتم. پس از پایان دانشگاه، به هفتهنامهی کیمیای گلستان، رفتم در آن جا، کارم با خبرنگاری آغاز شد، سپس چند مقاله، دادم. نخستین بار، مقالهام در صفحه میانی نشریه (چهار صفحهای) چاپ شد، خیلی لذت بردم. روزنامه را باز گذاشتم تا خانوادهام بدون اینکه به آنها چیزی بگویم، باخبر و خوشحال شوند. پس از آن، به سایر نشریات استان مانند گلشن مهر، ستاره، پژواک سخن، یاپراق، انقلاب، گلستان سلام، معارف حسینی، سلیم، آفتاب، استارباد، میرداماد و... مقاله دادم. زیرا از چاپ نوشتههایم، لذت میبرم به همین جهت، با هر نشریهای کار میکنم.
با کدام نشریات بیشتر کار کردهاید؟
از من در ضمیمهی روزنامهی همشهری (ویژه گلستان) 59 مقالهی کوتاه، چاپ شد که همه آنها، معرفی کتابهای مرتبط با استان گلستان بودند. دومین نشریهای که بیش از 50 مقاله از من در آنجا چاپ شد، گلشن مهر است که چند بار، یادداشت اول، نشریه شد و یکبار هم نام مقاله من، تیتر یک آنها شد. همچنین با فصلنامه¬ی استارباد همکاری خوبی دارم. در این نشریه، بخش معرفی کتاب، به من سپرده شد. در هر شماره، حداقل، 7 کتاب معرفی میکردم. من و دو نفر دیگر، فصلنامه را پیش از چاپ، میخواندیم و نظر میدادیم. اکنون، برای آنها مقاله مینویسم. از خوبیهای این دو نشریه، این است که به مقالات آنها، به سادگی میتوان دسترسی داشت. گلشن مهر، سایت دارد و در فضای مجازی هم، گروه دارد. مقالات استارباد، در پایگاههای مقالات کشوری مانند نورمگز و مگیران هست.
آیا مقالهای نوشتهاید که دیگران از شما انتقاد کنند؟
بله انتقاداتی که به من میشود مربوط به نقدهایی است که برای کتابها نوشتم. هر دو سال، بدون هماهنگی با نویسندهاش، دستکم بر یک کتاب نقد مینویسم و در نشریات استانی به چاپ میرسد. چند مورد آنها پاسخ داده شد. به غیر از آنها، یکی دیگر از نوشتههای انتقادی من، مقالهای بود که با نام (مرثیهای بر امامزاده چهارشنبهای) در نشریهی پژواک سخن نوشتم. ماجرا این بود که به خاطر تعمیرات، درب امامزاده، بسته و صحن آن، انبار (خاک، شن، ماسه، آجر) شده بود که گلایه کردم. فردای آن روز، نامهای از سوی هیئت امناء امامزاده، به دفتر نشریه، ارسال و رونوشتی هم به ادارهی اوقاف داده شد. برای دلجویی و آرام کردن اوضاع، در یک مصاحبهای، پاسخ هیئت امنا را گرفتم که در شمارهی بعدی، به چاپ رسید.
با خبرگزاریهای هم کار میکنید؟
بله مطالب من در خبرگزاریهای ایبنا، شبستان، فارس، جام جم آنلاین و پایگاههای خبری گلستان ما و گرگان ما چاپ شده است. به غیر از مطالب خودم، چندبار هم از دیگران مصاحبه گرفتم که در خبرگزاری فارس چاپ شد. برای نمونه میتوانم یادی کنم از مصاحبههایی که با آقای سهراب فولادوند و خانم زهرا گواهی گرفتم.
با خبرنگاران استان آشنا هستید؟
قبلاً با خبرنگاران نشریات، بیشتر سر و کار داشتم. چون که کارهای روابط عمومی اداره را انجام میدادم.
به نظر شما، آیا الان ضرورتی برای چاپ نشریات هست؟
اگرچه با راه اندازی خبرگزاریها و سپس فضای مجازی، دیگر مردم برای دریافت اخبار، کمتر به سراغ روزنامهها میروند اما پژوهشگران، ناچار هستند به آن مراجعه کنند. زیرا که مطبوعات همانند اسناد، گفتگوهای شفاهی، تصاویر و ... از منابع پژوهشی هستند. هیچ گاه به فضای مجازی، ارجاع داده نمیشود. مثلاً برای نگارش تاریخ گرگان در سالهای 1305 تا 1357 ،باید از اخباری که روزنامه اطلاعات چاپ کرده، بهره گرفت. آقای اسدالله معطوفی، مطالب این روزنامه را یکجا گردآوری کرد و در کتاب تاریخ معاصر گرگان، به چاپ رساند. چه خوب است نشریاتی که در چند دهه گذشته، چاپ شدهاند، به سادگی در دسترس باشند. مثلاً برخی از نشریات استانی، سایت اختصاصی راهاندازی کردهاند که به سادگی و با جستجو در آن، میتوانید مطالب دلخواهتان، را بیابید. از راههای دیگر، آن است که نشریات به طور سالانه، صحافی شده و به یکی از کتابخانههای شهر داده شوند. اما نشریات با بهانه بیپولی، این کار را حتی برای خودشان هم انجام ندادهاند. زیرا برخی از مدیران مسئول، با اهداف زودگذر مثل ثروت و شهرت، روزنامهنگار شدند و چیزهای دیگر، برایشان اهمیت ندارد. نشریات استانی اگر بر فرض، محتوای علمی و مستندی هم نداشته باشند باز هم با نگاهی به ظاهر نشریه و سبک کاری، میتوان از اوضاع و احوال زمانه، باخبر شد. پس آنها باید باشند و آنچه را هم که درگذشته چاپ شده، در اختیار عموم بگذارند و پژوهشگران را برای تاریخ نویسی، با ضعف منابع، روبه رو نکنند. اکنون که روزنامههای 20 سال پیش را ورق میزنم، چیزهای خوبی بدست آوردم.
اگر حرف دیگری دارید بفرمایید.
من مقاله نویس هستم. پیش از اینکه نویسنده کتاب بشوم، از من چند مقاله درباره گرگان و استرآباد چاپ شده بود. پژوهشگران تازه کار، باید بدانند که چاپ چند مقاله در نشریات، اعتماد به نفس را بالا میبرد و به انسان، این توانایی را میدهد که کتاب بنویسد. یک پژوهشگر تا هنگامی که چند مقاله در نشریات چاپ نکرده، نباید کتاب بنویسد. من، 5 کتاب نوشتم، اکنون، به دلیل هزینه بالای کاغذ، چاپ کتاب، دشوار شده است و وادار شدهام که پژوهشهایم را به مطبوعات و خبرگزاریها بسپارم. یعنی گرگان شناسی را، به نشریات و خبرگزاریها بردم. از همهی مدیران نشریاتی که مقالات بنده را به چاپ رساندند، سپاسگزاری میکنم.
یاد و خاطرهی نشریات قدیمی استان بخیر! هنوز آنها را به یادگار دارم. گاهی به آنها سرمیزنم و از نگاه به آنها، لذت میبرم. آنها اثرگذار بودند. روزنامهنگاران اعتبار و جایگاهی داشتند. نوشتههایشان به گوش دولتمردان میرسید. به آنها پاسخ میدادند، دعوا میگرفتند و گاهی آنها را میبستند. ادارات دولتی، از این طریق، اطلاعرسانی میکردند. مردم منتظر چاپ آنها بودند. نمایشگاه و نشستهای نقد و بررسی داشتند. ویژهنامههایی برای عید نوروز، روز گرگان، بزرگداشت استاد لطفی، سفرهای مقامات سیاسی، انتخابات و... به چاپ میرساندند.
حرف آخرم این است که یک نشریه، با کمک هیئت تحریریه (گروه نویسندگان)، صفحه آرا، سردبیر، ویراستار، عکاس، مدیر اجرایی، تایپیست و... به چاپ رسیده و از سوی دکه داران به دست مردم میرسد. پس هفته مطبوعات، تنها برای خبرنگاران و مدیران نشریات، نیست. من به همه کسانی که به نشریات و خبرگزاریها کمک میکنند این روز را تبریک میگویم.