روز ملی روستا و عشایر بهترین بهانه است برای مرور چالشها و روایت تلاشهای همیشگی این معلمان و مدارس.در کشوری که بخشی از دانشآموزانش در کلاسهای هوشمند و مجهز درس میخوانند، هنوز کودکانی هستند که دفتر و کتاب خود را در چادرهای عشایری باز میکنند. دانشآموزان در چند پایه تحصیلی و معلمانی در سرمای زمستان و گرمای تابستان، کلاس را در دل دشت و طبیعت برپا میکنند تا کودکان عشایری از تحصیل بازنمانند و پا به پای همسالانشان در شهر پیش بروند. مدارس عشایری روایت زندهای هستند از اینکه آموزش متکی به یک مکان ثابت نیست بلکه مسیری است که هرجاامیدباشد، پا میگیرد.
وفادار به دانشآموزان عشایر
در روزگاری که بسیاری از معلمها آرزو دارند در مدارسی مجهز و با تعداد دانشآموزان کم به تدریس بپردازند، هستند معلمانی که راه دیگری را انتخاب کردهاند. آقای بهیار مهدوی از همان معلمهایی است که دوران تحصیل خود را در چادرهای عشایری شهرستان بوانات استان فارس سپری کرده و از ۲۳سال سابقه کاری که دارد، ۱۵سالش را در قامت معلم عشایری در کنار کودکان همین منطقه گذرانده است. او هماکنون راهبر آموزشی شده و تجربیات خود را در اختیار معلمان عشایری قرار میدهد.
مهدوی در گفتوگو با جامجم از دغدغه اصلی خود برای ورود به این شغل میگوید: «ما خودمان این دغدغه را داشتیم. کسی نبود تا ما را راهنمایی کند و آموزش دهد. پیدا کردن چنین فردی در آن سالها بسیار دشوار بود. حتی به همین دلیل بسیاری از کودکان از تحصیل باز میماندند. برای اینکه دانشآموزان عشایر بهسمت ترک تحصیل نروند و بهنوعی به آنان کمک کنم، این حرفه را انتخاب کردم.» البته طبق گفته این معلم، پیشنهادهای کاری متعددی برای تدریس در مدارس شهری داشته اما عشق و دغدغه او به کودکان عشایری اجازه چنین کاری را به او نمیدهد. حتی یکی از بزرگترین افتخارات و لذتهایش از تدریس، دیدن شاگردانی است که در حال حاضر همکاران خودش شدهاند و برخی از آنها در مقاطع تحصیلی مختلف مشغول تحصیلند.
نکته جالب اینکه فرزندان آقای مهدوی هم در مدارس عشایری درس خواندهاند چراکه او معتقد است معلمان عشایر با عشق و دلسوزی به بچهها آموزش میدهند و کیفیت این نوع آموزش بالاتر از مدارس شهری و روستایی است.
دانشآموز دیروز، معلم امروز
خانم سحر اژده یکی دیگر از معلمهای جوان و باانگیزه کوهرنگی است که خودش دانشآموز عشایر بوده و چالشهای زندگی عشایری را با گوشت و استخوانش حس کرده و حالا معلم زندگی دانشآموزان ایل شده است. اژده در گفتوگو با جامجم عنوان میکند: «دانشآموزان در فصل زمستان به روستای راهدار استان خوزستان کوچ میکنند و برای ییلاق در دشت زری روستای امیرآباد استان چهارمحال و بختیاری بهسر میبرند.» او ۱۱دانشآموز در پایههای تحصیلی مختلف در مقطع ابتدایی دارد و یکی از چالشهای معلمان عشایر را همین مسأله میداند و معتقد است زمانبندی و رسیدگی به همه دانشآموزان کمی دشوار است. آنطور که خانم اژده توضیح میدهد ضریب هوشی دانشآموزان عشایری بسیار بالاست اما آرزوهایشان متفاوت است. بسیاری از دختران بهدلیل زندگی در دل طبیعت و آشنایی با حیوانات مختلف، خیلی دوست دارند در آینده دامپزشک شوند و پسران هم به مشاغل آزاد با هدف کسب درآمد و کمک به خانواده تمایل دارند.
مشکلات بیپایان، امید بیوقفه
در کشور هزاران مدرسه عشایری دایر است که باوجود تمام سختیها و چالشها، اجازه نمیدهند چراغ علم خاموش شود. سعید سعادتمند، راهبر و سرگروه آموزشی بیشتر مناطق استان فارس همچون داراب، اقلید، آباده، لارستان و... است. وی ۱۸سال سابقه تدریس دارد که ۱۴سال آن را صرف آموزش به کلاس چند پایه عشایری کرده است.
سعادتمند در گفتوگو با ما بیان میکند: «معلمهای ما بومی نیستند. یعنی از شهر آمدهاند و به چنین شرایطی عادت ندارند و حضور در اینجا برایشان سخت است. از طرفی در برخی مناطق با مشکلات بهداشتی مواجهیم و متأسفانه هنوز بسیاری از مدارس سرویس بهداشتی ندارند. یکی دیگر از مشکلات ما مربوط به سرباز معلمها و نیروهای ماده ۲۸ است که بدون آموزش کافی وارد کلاسها میشوند. در مقایسه، معلمان فارغالتحصیل از دانشگاه فرهنگیان یا کسانی که از طریق آزمون رسمی جذب شدهاند، معمولا آمادگی بیشتری دارند؛ مسألهای که نشاندهنده کمبود معلم و نبود آموزش کافی برای نیروهای تازهوارد است.» چالشهایی که نیازمندسرمایهگذاری پایدارتر وتوجه ویژه به زیرساختهاست. مدارس روستایی وعشایری شاید درظاهر کوچک، ساده و محروم باشند اما در دل خود بزرگترین مأموریت آموزشی کشور را بردوش دارند؛ رساندن عدالت آموزشی بهدورترین نقاط؛ حالا پشت هر چادر عشایری، کلاس کوچکی برپاست که آینده کودکان عشایری در آن ساخته میشود.