نامش نصرالله است؛ مستندی تحلیلی که از شبکه چهار سیما پخش میشود و میتوان آن را «قرارگاه روایت» در تقابل با جنگ ترکیبی دانست؛ جنگی که در آن رسانه، نه گزارشگر، که کنشگر میدان نبرد است. نصرالله در میانه تحولات شتابان منطقهای و در بطن جنگهای روایتمحور شکلگرفت؛ جایی که دشمن نهتنها در میدان، بلکه در فضای رسانهای نیز تلاش میکرد تصویر مقاومت را تحریف کند و مفاهیم راهبردی همچون «بازدارندگی»، «وحدت اسلامی» و «کرامت انسانی» را به حاشیه براند.
در چنین فضایی، ضرورت شکلگیری برنامهای عمیق، علمی و اثرگذار که هم بتواند زبان مردم باشد و هم حرف نخبگان را بزند، بیش از همیشه احساس میشد.
نصرالله چگونه شکلگرفت؟
اجرای اولیه برنامه با جبار شجاعی آغاز شد و اکنون عطاالله بیگدلی مجری آن است اما آنچه نصرالله را از دیگر برنامههای مشابه متمایز میکند محتوا، رویکرد و هدفگذاری راهبردی آن است.برنامهای که از اتاقفکر تا اتاق تدوین، بهدنبال ایجاد یک «منطق مقاومت رسانهای» است؛ منطقی که میخواهد از دل دادههای میدانی و اسناد تاریخی، تصویری تازه از آینده ترسیم کند.
نصرالله بیش از آنکه یک گزارش تلویزیونی باشد، یک پروژه گفتمانساز برای فهم اکنون وآیندهمحور مقاومت است.در زمانهای که هر خبر، بخشی از جنگ روایتهاست، نصرالله آمده تا نشان دهد مقاومت نهفقط در میدان جنگ، که در عرصه رسانه هم باید پیروز شود. برنامهای که به تعبیر تهیهکنندهاش، تلاش دارد «ایمان، عقلانیت و قدرت» را در قامت تصویر به نسل امروز نشان دهد. در گفتوگویی با محمدعلی شجاعیفرد، تهیهکننده برنامه، به پشتپردههای فکری، چالشها، اهداف و افقهای پیشروی نصرالله پرداختیم؛ گفتوگویی که روشن میکند چرا امروز رسانه دیگر فقط بازتابدهنده تحولات نیست، بلکه خود به ابزاری برای تغییر معادلات میدان تبدیل شده است.
شجاعیفرد تأکید میکند که ایده ساخت نصرالله پیش از جنگ تحمیلی ۱۲روزه مطرح شده بود اما این تقابل مستقیم، لزوم ورود به «جنگ روایتها» را برای او دوچندان کرد و میگوید: ما در میدان نبرد توانمندیم، اما در انتقال این حقیقت به مخاطب جهانی باید به همان اندازه قوی باشیم. این برنامه برای پرکردن همین خلأ طراحی شد. وی چهار ضرورت اصلی را دلیل خلق این برنامه میداند: اول؛ مستندسازی نقش ایران در محور مقاومت. دوم؛ خنثیسازی روایتسازی رسانههای غربی. سوم؛ تقویت وحدت اسلامی و چهارم؛ الهامبخشی به نسل جوان با نمایش منطق علمی مقاومت.
از یک اسم تا یک گفتمان؛ چرا نام نصرالله؟
شجاعیفرد در پاسخ به این پرسش، دو لایه معنایی برای نام برنامه قائل است: از یکسو، نصرالله برگرفته از فرهنگ اسلامی است و یادآور وعده قرآنی نصرت برای مؤمنان و از سوی دیگر، تداعیکننده نمادهای واقعی مقاومت نظیر سیدحسن نصرالله. وی میگوید: نام نصرالله بیانیهای است برای باور به وعده الهی، ایمان به پیروزی و تداوم راه مقاومت. تهیهکننده برنامه تأکید میکند که نصرالله درباره یک فرد یا یک سازمان نیست، بلکه برنامهای برای تشریح یک منظومه استراتژیک بهنام مقاومت است. او میگوید: مقاومت را نباید صرفا بهعنوان واکنش احساسی یا صرف نظامیگری دید. این برنامه آمده تا نشان دهد مقاومت، یک راهبرد تاریخی و قابل تحلیل است.
شجاعیفرد از پرداختن به ریشههای فرهنگی، تاریخی و ژئوپلیتیکی این جریان در کشورهای مختلف اسلامی میگوید و بر حفظ ساختار ثابت برنامه با پرداختن به مصادیق متنوع تأکید میکند. به گفته شجاعیفرد، بسیاری از برنامههای مشابه یا در سطح ماندهاند یا صرفا به بازخوانی اخبار روزانه اکتفا کردهاند، اما نصرالله قرار است حلقه گمشده پیوند تحلیل علمی، تاریخنگاری و روایت رسانهای مقاومت را کامل کند. این برنامه میخواهد مخاطب به درک جدیدی برسد؛ مقاومت، یک سامانه راهبردی است که بر پایه عقلانیت، تاریخ و تجربه بنا شده است.
روایت مستند + زبان نسلپسند
شجاعیفرد یکی از عوامل موفقیت برنامه را در ترکیب خلاقانه دو عنصر میداند: ۱. تحلیل علمی و محتوای مستند موشن کوتاه و ۲. روایت روان و قابل فهم با زبان نسل جوان. او توضیح میدهد: ما محتوا را با زبان نسل جدید ترجمه میکنیم. روایتسازی قوی در کنار تحلیل دقیق، جذابیت این برنامه را دوچندان کرده است. او همچنین استفاده از دادههای میدانی و اسناد معتبر را یکی از نقاط قوت برنامه دانسته و تأکید دارد که نصرالله با رویکرد چندوجهیاش، هم نخبگان را اقناع میکند و هم مخاطب عام را همراه. تهیهکننده برنامه معتقد است که پرداختن به جنگ تحمیلی، نه بازگشت به گذشته، بلکه پیوندی میان ریشهها و وضعیت امروز مقاومت است. او با اشاره به جنگهای شناختی و ترکیبی امروز تأکید میکند: مقاومت دیروز، صلح امروز را رقم زده است. امروز هم اگر ایستادهایم، بهدلیل همان درسی است که از دفاعمقدس گرفتیم.
افق تمدنی در برنامهسازی
شجاعیفرد میگوید:ما برنامه را با نگاه صرفا رسانهای نساختهایم.اینجابحث تمدنسازی است.مقاومت یعنی حفظ کرامت، هویت، استقلال وعدالت برای ملتها. ما ازدل تاریخ وفرهنگ، الگویی برای آینده میسازیم. برنامه نصرالله صرفا به جنگهای نظامی نمیپردازد، بلکه از زاویههای فرهنگی، اجتماعی و تمدنی به مقاومت مینگرد.تهیهکننده برنامه توضیح میدهد:«از ابتدا روی چند محورفرهنگی کلیدی تمرکزکردیم؛ ازجمله جایگاه شهید و ایثار،اشتراکات هویتی ملتهای اسلامی ونقشفرهنگ در مقاومت. ما دنبال شعاردادن نیستیم، بلکه تلاش میکنیم گفتمان مقاومت را بهمثابه یک راهبرد علمی،قابلفهم و قابلدفاع مطرح کنیم.»
نصرالله ادامه دارد؟
شجاعیفرد بهروشنی میگوید که برنامه، پروژهای موقت نیست: ما نصرالله را یک پروژه بلندمدت میدانیم. تا وقتی جریان مقاومت زنده است، این برنامه هم باید روایتگر و راهبر آن باشد. در فصلهای آینده به موضوعاتی مانند جنگ ترکیبی، دیپلماسی مقاومت و چالشهای ژئوپلیتیکی نوظهور خواهیم پرداخت. شجاعیفرد تأکید میکند: مخاطب ما فقط یک گروه خاص نیست. جوانان، چون آینده در دستان آنهاست. نخبگان، چون نیازمند تحلیلهای معتبر هستند. مردم عادی، چون باید مقاومت را در زندگی روزمره لمس کنند. نصرالله پلی است بین تحلیل و توده وبین تخصص و انگیزه. اودر پایان میگوید: نصرالله فقط یک برنامه تلویزیونی نیست،بلکه یک قرارگاه رسانهای است.ما بامستندهای تصویری،پادکست، تولیدات دیجیتال وشبکههای اجتماعی بهدنبال ساخت یک جریان فرهنگی هستیم. پیام مقاومت باید در قالبهای متنوع و با زبان امروز به مخاطب منتقل شود.
مهمترین تفاوت «نصرالله» با برنامههای مشابه چیست؟
شجاعیفرد معتقد است که تفاوت نصرالله در عمق است: ما ترکیبی از دادههای تاریخی مستند، تحلیل ژئوپلیتیک دقیق و روایتهای زنده از میدان ارائه میدهیم. نه صرفا خبری هستیم و نه احساسی. ما یک روایت منسجم و استراتژیک از مقاومت ارائه میکنیم که برای نخبگان علمی معتبر است و برای مردم قابل لمس. وی درباره سختیهای تولید برنامه میگوید: دسترسی به اسناد دستاول و معتبر، بسیار دشوار بود. همچنین، همگرایی تحلیلگران با دیدگاههای مختلف برای تولید یک روایت منسجم، به دقت و مدیریت نیاز داشت. علاوهبراین، پیچیدگی موضوعات و بار احساسی آنها هم کار را سختتر میکرد. او اضافه میکند: واقعیتهای مقاومت، چندلایه است. ما باید موضوعات را از زوایای سیاسی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی بررسی کنیم. مقابله با جنگ رسانهای هم بخش مهمی از چالشهای ماست.