قدمگاه پر خیر و برکت امام حسن عسکری (ع) در شهر گرگان، محل ورود و حضور شخصیِ امام یازدهم شیعه میباشد، که از طریق «طیّ الأرض» در سال 255 هجری قمری اتّفاق افتاده است.
موقعیّت این قدمگاه شریف، در کانونیترین بافت میراث فرهنگی شهر (که مهمترین بافت قدیمی شهری در کشور میباشد) و در یکی از قدیمیترین محلّات شهر گرگان به نام «محلّه سبزه مشهد» و در مجاورت مصلّای بزرگ نماز جمعه واقع شده است.
محله سبزه مشهد گرگان، یکی از مناطق اصلی بافت قدیم گرگان است که هنوز برجستهترین بناها و ساختمانهای عصر قاجار در این محله و گذرهای آن به چشم می خورد. خانه های ثبتی محلّه، مربوط به اواخر دوران قاجار است.
پیرامون این قدمگاه مقدس، امامزادگان دیگری هم دفن هستند، من جمله: از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السّلام شامل 7 تن از امامزادگان، که به نام «مراد بخش» معروف است. امامزادگان مراد بخش، از قدیم الأیّام محل توجّه و توسّل مردم گرگان و اطراف آن بوده است. مردم گرگان، بخصوص قدیمیترهای محلّهی سبزه مشهد و محلّههای اطراف، خاطرات بسیار جالبی از توسّلات، کرامات و روا شدنِ حاجات خویش، به وسیله امامزادگان مراد بخش و این قدمگاه مقدس دارند، که سینه به سینه منتقل شده و میشود ولی متأسفانه تا کنون، هیچ اقدامی برای ثبت مکتوب و مستند این وقایع صورت نپذیرفته است.
قدمگاه موجود، که اکنون با عنوان «مسجد و قدمگاه امام حسن عسکری علیه السّلام» معروف است، ابتدا منزل مسکونی یکی از شیعیان مورد اعتماد مردم جرجان بوده به نام «جعفربن شریف جرجانی»، که هماهنگ با «شبکهی وکالت» امام عسکری علیه السلام، به امور شرعی و مالی مردم جرجان میپرداخته است. بعد از فوت «جعفربن شریف جرجانی» او را در منزل مسکونیاش، که همین قدمگاه است دفن میکنند و بنا به وصیتش، آن را مسجد قرار میدهند، که تا کنون باقی مانده است.
در گذشتهی نه چندان دور (قبل از دههی شصت)، در مجاورت این قدمگاه مقدس، محوطه و باغ بزرگی وجود داشت که با دیوارهایی محصور بود و با داشتن بناهای کهنه و فرسوده، مصلّای قدیمی و محلّ برگزاری نماز بود، همچنین، قبرهای زیادی در آن وجود داشت و علما و سادات و مشاهیر بزرگی از شهر گرگان و منطقه در آن مدفون بودند. بعد از انقلاب اسلامی، با بازسازی و احداث مصلای نماز جمعه فعلی، اثری از بافت فرسوده قبلی این مکان باقی نماند.
میتوان گفت: اطراف این قدمگاه، شامل: مجموعهای از بناهای دینی و فرهنگی بود که اکنون، برخی از آنها از قبیل: تکایای محلّه قدیمی سبز مشهد، جزو میراث فرهنگی است و همچنان دست نخورده باقی مانده و مورد استفاده قرار میگیرد.
نیز، یکی از مدارس مهم طلّاب علوم دینی شهر به نام «مدرسه صالحیه» در این مجموعه جای داشت. این مدرسه که در گذشته یکی از مهمترین مدارس حوزوی شهر محسوب میشد، تا دههی شصت توسط مرحوم آیت الله سید علی رئیسی فرزند مرحوم رئیس الذّاکرین اداره میگشت. در این مدرسه بسیاری از علما و طلاب تربیت شدند که اکنون، برخی از آنان در گرگان و قم و تهران و شهرهای دیگر شناخته شده و منشأ خدماتی هستند. اکنون این مدرسه، در زمرهی میراث فرهنگی قرار دارد و محل دفتر نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه گرگان میباشد.
مسجد و قدمگاه مقدس امام حسن عسکری علیه السّلام، که چون نگینی درخشان در شهر تاریخی گرگان میدرخشد، همه ساله، به مناسبت سوم ربیع الثانی سال 255 هجری قمری، سالروز تشریف فرمایی امام عسکری علیه السلام به گرگان، به وسیلهی مردم ولایتمدار این شهر گرامی داشته میشود و چند سالی است، که به همّت گرگان دوستان و برخی از مسئولین دلسوز شهری و استانی، با برپایی جشن و سرور و انجام مراسم خاصّی که بعد از راهپیمایی صورت میگیرد، این مکان مقدس گلباران میگردد و یاد قدوم مبارک و نورانی امام و پیشوای محبوب شیعیان و پدر بزرگوار امام زمان عج گرامی داشته میشود.
با وجود این که چند سالی است، از طرف علمای بزرگوار و نهادهای فرهنگی و انقلابی و عامّه مردم ولایتمدار گرگان، اقدامات ارزشمندی در رابطه با بزرگداشت و معرفی این قدمگاه شریف انجام شده است، ولیکن این مکان مقدّس دارای ظرفیتهای فوق العادهای است، که بسیار مغفول مانده و جای کار زیادی دارد.
همانگونه که بارها گفته شده، آثار و فواید این مکان پرشکوه (با توجه به موقعیّت و بناها و محلههای قدیمی و وسیع اطراف آن)، مخصوص شهر گرگان و استان ما نیست، بلکه نقشی ملّی و جهانی دارد و با برنامه ریزی روی آن، به عنوان یک نقطه ثقل، با کاربریهای اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، آبادانی و تمدّنی، توسعهی شهری، کتابخانه، پارک شهر، توریستی و گردشگری و... میتواند مورد توجه و نقش آفرینیِ گسترده واقع شود و چهرهی شهرمان را متحوّل نماید.
بیان اهمیّت و ظرفیتهای این قدمگاه برین، یک شعار بی پایه نیست، بلکه پشتوانهی علمی و منطقی دارد. جایی که مسجد مقدس جمکران در قم و خیلی از اماکن مقدّس دیگر در این سطح، به عنوان یکی از مراکز مهم و تآثیرگذار مطرح هستند، که به حقّ موجب رشد و شکوفایی معنویت و اقتصاد و آبادی میباشند، چرا قدمگاه پر برکت و فوق العاده مهم امام حسن عسکری علیه السلام، نتواند به عنوان قطب پیشرفت و توسعهی شهری و ملّی مورد توجه قرار گیرد؟!
آیا بهتر نیست که مسئولین محترم شهری و شورای اسلامی شهرگرگان، در کنار صرف وقت و هزینه، بر روی طرحهای کم بازده و اندیشیدن به تغییر و تخریب طبیعت زیبای گرگان و ساخت تفرّجگاهها و پارکهای کم مصرف و کم فایده، این گنج نهفته در دل خرابیهای وسیع بافت کهنه و فرسوده شهر را کشف کنند، در اولویت طرحهای توسعهی شهری قرار دهند و با محوریت این قدمگاه شریف، طرحی نو در اندازند و چهرهی شهرمان را دگرگون کنند و در زمینههای متعدّد و متنوّع نتیجه بگیرند.
به طور قطع، اگر چنین مکان مقدّسی در یکی از شهرهای دیگر کشور بود، وضع آن اینگونه نبود و اینقدر مورد بیمهری و بی توجهی قرار نمیگرفت! حتّی اگر پیروان ادیان دیگر هم مکانی به این اهمیت و در این سطح داشتند، خیلی بهتر از این، آن را مورد توجه قرار می دادند و استفاده میکردند. با این وجود و مع الأسف، برخی از مردم و متولّیان این شهرّ به جای استفاده از این فرصت طلایی و بهره گیری از ظرفیتهای آن، هنوز در جستجوی صحّت و سقم اسناد و مدارک آن، در کوچه و پس کوچه های شکّ و تردید پرسه میزنند.
با توجه به کتاب «نگین گرگان» که در باره این قدمگاه شریف نوشتهام و مقالاتی هم که پس از آن در نشریات داخلی به چاپ رسیده است، در بارهی این واقعهی فرخنده و اسناد و مدارک این قدمگاه شریف سخن گفتهام.
برخی از علما و بزرگان شهری و کشوری هم در بارهی آن بحث نمودهاند.
با این حال، برای آگاهی بخشی و تنویر افکار عموم، در این مقاله به دو پرسش اساسی، در رابطه با آن پاسخ داده میشود:
1ـ چرا امام حسن عسکری علیه السلام به جای شهرهای دیگر اسلامی که در آن زمان وجود داشت، جرجان را برای حضور خود برگزیدند، علّت این سفر چه بود؟
2ـ سند و مدرک حضور امام عسکری علیه السلام به شهر جرجان چیست و آیا سند این قدمگاه، معتبر و مورد تأیید است؟
1 ـ چرایی آمدن امام حسن عسکری به جرجان
شهر تاریخی گرگان (جرجان)، با سابقهی شش هزار ساله، به جهت ویژگی جغرافیایی خاصّ خود، که در دامنهی شمالی رشته کوههای البرز شرقی واقع شده، پس از ظهور اسلام، همواره مأمن و پناهگاه سادات و فرزندان امامان معصوم علیهم السلام و پیروانشان بوده است.
جرجان، که از قدیم «استرآباد» هم نامیده میشده همراه با استان های گیلان و طبرستان قدیم (در حاشیه دریای خزر)، به لحاظ دارا بودن موقعیّت سوق الجیشی و این که در پشت کوههای البرز واقع شده (و به منطقهی ورای جَبل مشهور بوده)، دسترسی به آن را بسیار دشوار میکرده است. بدین جهت، مانع بزرگی برای دسترسی بنی امیه و بنی عباس به شیعیان و مبارزانی بوده است، که این مناطق را برای محفوظ ماندن از حاکمان ستمگر و نیز، برای ترویج اسلام و مذهب تشیّع انتخاب می نمودند.
در عصر امام عسکری (ع)، با اینکه آن حضرت در شهر سامرّا (مرکز حکومت خلفای غاصب عباسی)، در یک منطقه نظامی، کاملاً تحت نظر بودهاند، اما با رعایت جوانب امنیتی و به شکلهای مختلف و گاهی از طریق معجزه و قدرت غیبی، در ترویج و گسترش فرهنگ اسلام و قرآن و حفظ اعتقادات شیعیانشان در خطّهی جرجان، سعی و توجّه ویژهای مبذول داشتهاند.
امام عسکری (ع) با وجود فشارها و مراقبتهای بی وقفهی حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار باطل انجام میدادند، که از جملهی آنها ایجاد شبکهی ارتباطی با مناطق مختلف و شهرهای متعددی بود، که شیعیان در آن م ناطق گسترش و تمرکز یافته بودند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد، تا پیوند شیعیان با امامشان را برقرار سازد.
شهرها و مراکزی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامرّا، بصره و جرجان، از پایگاههای شیعیان بودند. در میان این مناطق بنا به دلائلی، شهرهای: سامرا، کوفه، بغداد، قم، نیشابور و جرجان، ا ز اهمیت ویژهای برخوردار بودند.
از این رو، جرجان همواره مرکز و مأوای شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) به شمار میآمده است و علّتِ سفر مقدّس آن امام عزیز به این شهر را باید در این راستا مورد ریشه یابی و تحلیل قرار داد.
نشانههایی در دست است که امام عسکری (ع) گاهی از طریق وکلایی که داشتند و گاهی هم خودشان، به طور مستقیم و از طریق اعجاز الهی ، با پیروانشان ارتباط برقرار میکردهاند. در بین نقاطی که نام برده شد، یکی از این مناطق که به طور خاصّ، امام حسن عسکری علیه السلام خودشان شخصاً و به طور حضوری با شیعیانشان تماس برقرار کردند شهر جرجان بوده است.
چنانکه از منابع تاریخی بر میآید، امام یازدهم حضرت عسکری (ع) نظر و عنایت شایانی به مردم جرجان نشان میدادهاند و مردم این شهر هم، ارتباط گسترده و خاصّی با آن امام همام داشتهاند و این ارتباط و دلبستگیِ طرفینی، به طور مستمرّ و متقابل، برقرار بوده است. این سعادت، برای هیچ شهر و دیار دیگری ممکن نشده و مخصوص مردم این دیا ر است. به طوری که بدون هیچ گزافه گویی ، میتوان این شهر را «شهر امام حسن عسکری» نامید.
شاهد دیگر وابستگی و ارتباط وثیق و مخصوص بین امام و مردم گرگان این است که: در همین دوران، آن امام بزرگوار برای دو تن از شاگردان و یاران شایستهی خود، که اهل جرجان بودند، به نامهای: «یوسف بن محمد بن زیاد» و «علی بن محمد بن سیّار»، حقایقی از قرآن را بیان میفرمایند، که بعداً این فرمایشات، توسط فردی دیگر به نام: «محمد بن قاسم استرابادی خطیب» (معروف به مفسّر جرجانی که او هم اهل جرجان بوده)، به صورت کتابی به نام: «تفسیر امام حسن عسکری (ع)» تدوین میشود و به یادگار باقی میماند، که این هم افتخار بزرگ دیگری است که نصیب مردم جرجان میباشد.
حال، برای آگاهی بخشی و تنویر افکار عموم، در این مقاله به یک پرسش اساسی دیگر، در رابطه با قدمگاه مبارک امام عسکری علیه السّلام پاسخ داده میشود:
2ـ صحّت و اعتبار سند قدمگاه
اعتبار سند قدمگاه امام حسن عسکری علیه السّلام مسلّم و قطعی است و صحّت حضور و تشریف فرمایی آن امام پاک و معصوم، به شهر گرگان به دلایل عدیدهای ثابت میشود. در ذیل به چند مورد اشاره میکنیم:
نخست) باید دانست که یک منبع و سند اصلی این واقعه که فعلاَ در دست داریم، یکی از کتابهای مهم و معتبر حدیثی و تاریخی است، به نام «الخرائج و الجرائح»، که نویسندهی آن قطب الدین راوندی میباشد، او در سال 573 هجری قمری از دنیا رفته است.
یعنی: اگر به فرض، این کتاب در آخر عمر نویسنده هم نوشته شده باشد، تا امروز (سال 1443 ه ق) مدّت 870 سال از تاریخ نقل این واقعه و سند این قدمگاه مقدّس گذشته است، که این خود اهمیت سابقهی تاریخی و قدمت زیاد آن را میرساند. این در حالی است که بسیاری از آثار تاریخی و میراث فرهنگی شهر و کشور ما که به آن افتخار میکنیم، یا از دورهی قاجاریه است با قدمت 150 ساله، یا به صفویه میرسد با پیشینهی حدوداً 400 ساله. بگذریم که بسیاری از آثار و بناهای تاریخی در دنیا وجود دارد که هیچ تاریخ مشخصی ندارد!
دوم) شخص قطب راوندی نویسندهی کتاب «الخرائج و الجرائح» خود، یکی از ستارگان فروزان آسمان فقاهت و دیانت و از چهرههای سرشناس شیعه است. او شاگرد ممتاز ابو علی فضل بن حسن طبرسی، صاحب تفسیر عظیم «مجمع البیان» بود. نیز، محمد ابن شهر آشوب مازندرانی، فقیه، محدّث و مفسر معروف، شاگرد او بوده است.
مرحوم آیت الله العظمی خویی از قول شیخ منتجب الدین (صاحب كتاب الفهرست)، قطب الدین راوندی را اینگونه وصف می کند:
«قال الشيخ منتجب الدين في فهرسته: الشيخ الإمام قطب الدين، أبو الحسين سعد بن هبة الله بن الحسن الراوندی فقيه، عين، صالح، ثقة، له تصانيف ...» (معجم رجالالحديث، ج 8، ص 93).
دانشمند بزرگ شیعه، علّامه امینى درباره راوندى میگوید:
«راوندى یکى از پیشوایان علماى شیعه، برگزیده این طایفه و از اساتید بینظیر فقه و حدیث و از نوابغ علم و ادب است. هیچ گونه عیبى در اثار فراوانش و تیرگى در فضایل و تلاشها و خدمات دینى و اعمال نیکو و کتب ارزنده اش وجود ندارد» (الغدیر: ج ۵، ص ۳۸۰).
محدث قمی، از دیگر دانشمندانى است که درباره قطب الدین چنین آورده است:
«عالمى است متبحر، فقیه، محدث، مفسر، محقق، راستگو، بزرگوار… و از بزرگترین محدثان شیعه مىباشد» (الکنی و الالقاب: شیخ عباس قمی: ج ۳، ص ۷۲).
نبوغ فکرى و فزونى تألیفات و عمق تحقیقات علمى راوندى موجب گردیده تا علماى اهل سنت نیز در مقابل او سر تعظیم فرود آورند. چنانکه «ابن حجر عسقلانی» درباره راوندى نوشته است:
«او در جمیع علوم فاضل است و در هر نوعى از علوم صاحب تصنیفات بى شمار بوده است» (لسان المیزان: ابن حجر، ج ۳، ص ۴۸).
هر فقیه و محدث و عالم رجال شناسی که پس از قطب الدین راوندی زیسته، به وثاقت او اعتراف نموده و در برابر عظمت مقامش تواضع کرده است.
در سال ۵۷۳ قمری در شهر قم درگذشت. اکنون آرامگاه وی در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه قرار دارد. وقتی که صحن مطهر را تعمیر میکردند (در زمان مشروطیت)، روزنهای به قبر قطب راوندی باز شد. جسد او را پس از گذشت قرنها، سالم و تازه دیدند.
آثار قطبالدین راوندی بالغ بر شصت جلد است و کتاب « الخرائج و الجرائح» یکی از مهمترین آثار این عالم فرزانه است، که ماجرای ورود امام حسن عسکری علیه السلام به شهر گرگان در آن درج شده است. با این وصف، آیا میتوان در صحت این گزارش ارزشمند، به توسط چنین شخصیت با عظمتی تردید نمود؟!
سوم) بر خلاف تصور عدهای که میپندارند، سند و روایت این قدمگاه شریف به قرن ششم و فقط به قطب راوندی منتهی میشود و در سند دیگری قبل از آن وجود ندارد، هرگز اینگونه نیست. زیرا: گزارش این واقعه و تشریف فرمایی امام عسکری علیه السّلام به جرجان، در کتابهای دیگر، همزمان یا قبل از آن هم موجود است.
از جمله: کتاب الثاقب في المناقب، از ابن حمزه طوسى، معروف به عماد الدين طوسى، از اكابر فقهاى اماميه در سده ششم هجرى مىباشد. او این کتاب را در سال 560 قمری و قبل از کتاب «ألخرائج و الجرائح» قطب راوندی تآلیف نموده است. بعضى او را همطبقه شاگردان شيخ طوسى دانستهاند. ابن حمزه از عالمان برجسته و مهم و هم عصر قطب راوندی بوده که با تأليف كتب گرانقدر و نظريات پر ارزش فقهى خود هميشه مورد استناد علما و دانشمندان بوده است.
ابن حمزه پس از نقل حدیثی از کتاب ابو عبد الله جعفر بن محمد دوريستى در كتاب خود یعنی: «الثاقب في المناقب» مىگويد:
و قد نقلت ذلك من النسخة التي انتسخها جعفر الدوريستي بخطه، و نقلها إلى الفارسية في سنة ثلاث و سبعين و أربعمائة، و نحن نقلناها إلى العربية من الفارسية ثانيا ببلدة كاشان، و اللّه الموفق في مثل هذه السنة: سنة ستين و خمسمائة. (الثاقب في المناقب، ابن حمزه طوسى، ص 329).
« من اين حدیث را از روى نسخهاى كه جعفر دوریستی به خط خودش نوشته است نقل میکنم، او این را در سال 473 هجرى به فارسى نقل كرده است و ما هم اكنون كه سال 560 مىباشد در شهر كاشان آن را دوباره به عربى نقل كردهايم».
ملاحظه می کنیم که ابن حمزه طوسی اظهار میدارد که برخی از احادیث کتابش را از روی کتابی که در سال 473 هجری نوشته شده، تألیف نموده که مربوط به صد سال قبل از او و قطب راوندی بوده است.
علاوه بر این، این احتمال قوی وجود دارد که حکایت قدمگاه جرجان، در کتابهای قدیمی دیگری در کتابخانههای دیگر دنیا، قبل از این تاریخ هم موجود باشد، اما کسی از آنها خبری ندارد. همچنین، کتابهای زیادی از منابع اصیل و اولیّهی شیعه در مراحل مختلف تاریخی دچار محو و نابودی و سوختن قرار گرفته و از بین رفته است. کما اینکه، بسیاری از کتب «اصول اربعه مئه = کتابهای اصل چهارصدگانه» که در زمان امامان معصوم و به وسیله شاگردان آنها نوشته شده است، بعد از نوشتن کتاب «الکافی» توسط شیخ کلینی، از بین رفته و اثری از آنها باقی نیست. یا کتابهای دیگری که منبع و سند شیخ طوسی بوده و در زمان او در کتابخانهاش وجود داشته و مورد استفاده او قرار گرفته، ولی بعداً و پس از او مفقود شده است. چنانکه، یکی از علتهای نوشتن کتاب بحار الأنوار به وسیله علامه مجلسی این بوده که منابع بزرگ حدیثی و تاریخی شیعه از گزند نابودی محافظت شود. زیرا با اینکه علامه مجلسی در قرن یازدهم میزیسته، از آن تاریخ به بعد هم برخی از کتاب هایی که در زمان او موجود بوده و او از آنها در کتاب بحارالانوار نام برده و مورد استفاده قرار داده، امروزه هیچ اثری باقی نمانده است.
پس به طور قطع، واقعهی قدمگاه مبارک جرجان، در کتابهای دیگری هم قبل از قطب راوندی و ابن حمزه طوسی وجود داشته و این کتابها در زمان این دانشمندان بزرگ موجود بودهاند و مورد استفاده قرار گرفتهاند، ولی یا آن کتابها به مرور زمان از بین رفته و یا اینکه در کتابخانه های دیگر دنیا موجود است و ما از آن خبر نداریم.
امّا، با توجه به آنچه گفته شد: ضمن اینکه، نمیتوان نبود اسناد قبل از این تاریخ (یعنی: قرن ششم) را برای قدمگاه دلیل ضعف اعتبار آن دانست، نقل و گزارش دو عالم برجسته جهان اسلام در نه قرن پیش، برای اطمینان ما کافی است.
چهارم) از آن زمان تا کنون، گزارش روایت این قدمگاه، همواره مورد توجه و قبول دانشمندان و عالمان مشهورِ سابق و لاحق بوده است. و بسیاری از عالمان و دانشمندانک بزرگ و معتبر شیعه، حدیث جعفر بن شریف و ورود حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به شهر گرگان را پذیرفته و در کتابهای خود گزارش کرده اند، که تنها به نام تعدادی از این دانشمندان و نام کتاب آنها آنها، اشاره می شود:
1ـ قطب الدين راوندى، نويسنده: الخرائج و الجرائح،: تاريخ وفات: 573 قمری.
2ـ ابن حمزه طوسى، نويسنده: الثاقب في المناقب، زنده در 566 قمری.
3ـ على بن عيسى اربلی، نویسنده: كشف الغمة في معرفة الأئمة تاريخ وفات: 692 قمری.
4ـ شيخ حر عاملى، نویسنده: إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، تاريخ وفات: 1104 قمری.
5ـ سيد هاشم بحرانی، نویسنده: مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، تاريخ وفات: 1107 قمری.
6ـ محمد باقر مجلسی، نویسنده: بحار الأنوار، تاريخ وفات: 1110 قمری.
7ـ نعمت الله جزایری، نویسنده: رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، تاريخ وفات: 1112 قمری.
8ـ حسین نوری (محدّث نوری)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، تاريخ وفات: 1320 قمری.
9ـ شیخ عباس قمی، نویسنده: منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام.
10ـ آقا حسین بروجردی، نویسنده: جامع أحاديث الشيعة، تاریخ وفات: 1380 قمری.
این شخصیتها که گفته شد، هر یک از استوانه های علم و فقاهت و دانایی محسوب میشوند. آیا بیان و تأیید این همه بزرگان و دانشمندان و بسیاری از عالمان متشخّص و معروف دیگر (که ذکر یکایک آنها به طول میانجامد)، برای ما یقین آور نیست؟
اگر دو نفر عادل وقوع و صحّت واقعه ای را گواهی کنند، حجت تمام میشود، حال، اگر صدها و هزاران دانشمند برجسته و فقیه وارسته در طول 9 قرن تا کنون، وقوع چنین حادثهای را تأیید نموده و گزارش کردهاند، مورد قبول نباشد، پس هیچ حادثهی تاریخی دیگری قابل قبول نخواهد بود!
در کجا و به گواهی چند نفر و در کدام کتاب تاریخی نوشته شده کورش در هگمتانه دفن است؟! آیا کسی آن را انکار میکند؟ اصلاً بسیاری از آثار تاریخی موجود شهر خودمان گرگان، در چند کتاب و منبع از آنها ذکری شده است؟ آیا کسی میتواند برای برخی از اماکن مقدس دیگر شهر مدرکی و سندی بیاورد؟ مثلاً مدرک و سند قدمگاه حضرت عباس در میدان عباسعلی گرگان کجاست! با این وجود، آیا کسی آنها را انکار میکند؟
پنجم) یکی دیگر از دلایل اعتبار سند این قدمگاه شریف، تأیید و پذیرش عالمان و دانشمندانی است که موجود هستند و اکنون در قید حیات میباشند. اینجانب، دانشمندان بزرگی را در سراسر ایران میشناسم، که از تاریخ قدمگاه امام عسکری در گرگان به خوبی اطلاع دارند و آن واقعهی به یادماندنی و زیبا را که در شهر ما اتّفاق افتاده تأیید می کنند و به عنوان یکی از معجزات امام حسن عسکری علیه السلام برای دیگران نقل میکنند و آن را امتیاز شهر گرگان میدانند. برخی از آنها وقتی از گرگان عبور میکنند سراغ قدمگاه را میگیرند و برای دیدن و زیارت آن مکان مقدس در آنجا حضور پیدا میکنند.
در شهر خودمان گرگان، قریب به اتّفاق علمای برجسته و با سابقهی منطقه، صحّت این قدمگاه بی نظیر را مورد قبول قرار دادهاند. چه آنها که از دنیا رحلت کردهاند، مانند: آیت الله سید سجاد علوی، آیت الله سید حبیب الله طاهری، آیت الله سید علی رئیسی، آیت الله سید محمد رضا میبدی و... رحمۀ الله علیهم.
چه آنها که در قید حیات هستند، مانند: آیت الله العظمی علوی گرگانی، آیت الله نورمفیدی، آیت الله میر بهبهانی، آیت الله میر تقی حسینی گرگانی و سایر بزرگان، که تعداد آن ها کم نیست.
ششم) بسیاری از مردم گرگان اعم از عامی و عالی، همه ساله سوم ربیع الثانی، سالروز تشریف فرمایی امام یازدهم در این قدمگاه نورانی گرد میآیند و با شکوه خاصی، جشن میگیرند و آن را گرامی میدارند. این مراسم پر شکوه سالهای سال ادامه دارد.
علاوه بر این، به همین مناسبت تا کنون، در بزرگداشت و قطعیتِ این قدمگاه شریف، چندین نشست و همایش علمی با شرکت فرهیختگان شهر و حضور برخی محقّقین محلّی و کشوری برگزار شده، که در آین نشستها، اسناد و مدارک منطقی و دقیقی برای قدمگاه ارائه گشته است. از قبیل:
1 ـ نشست پاییز سال 1394 توسط شورای اسلامی شهر گرگان و با ابتکار رئیس فرهنگی وقت شورا (آقای پزشکپور)، که با حضور اعضای شورا و کلیه رؤسا و مسئولین فرهنگی شهر در محل شورای شهر جهت بررسی و گزارش اسناد و مدارک قدمگاه که توسط اینجانب ارائه گردید. (البته در اقدامی ارزشمند، شورای اسلامی شهر گرگان در دوره بعدی، از سوم ربیع الثانی، روز ورود امام عسکری به گرگان را تا هشتم این ماه که روز ولادت آن امام بزرگوار است، هفته فرهنگی شهر گرگان اعلام کردند. از آن به بعد، مردم همه ساله در این هفته ورود امام به گرگان را گرامی میدارند).
2 ـ نشست تاریخ 29/9/1396 با عنوان: «بررسی تاریخی روایت ورود امام عسکری(ع) به جرجان»، با سخنرانی محقق و نویسنده حوزه علمیه، آیت الله سید میر تقی حسینی گرگانی، به میزبانی مؤسسه فرهنگی میرداماد و حوزه علمیه امام خمینی و مؤسسه آموزش عالی الزهراء.
3 ـ نشست تاریخ 21 آذر سال 1397 با سخنرانی محقق و اندیشمند و استاد حوزه علمیه قم، آیت الله علی نظری منفرد، توسط مؤسسه فرهنگی میرداماد، به مناسبت سالروز ورود امام عسکری علیه السلام به گرگان.
4 ـ اقدامات بسیار ارزندهای که طی این چند سال اخیر توسط مراکز علمی، فرهنگی، دانشگاهی، سازمان فرهنگی شهرداری، اداره اوقاف، اداره میراث فرهنگی، سپاه پاسداران و روحانیت محترم صورت گرفته است.
تمامی این اقدامات، در جهت تنویر افکار عمومی و در راستای اثبات اعتبار سند این قدمگاه شریف صورت پذیرفته و دالّ بر صحت این گزارش با ارزش و اطمینان بخش بودن آن میباشد.
بنابراین، جا دارد که مسئولین شهری و استانی و متولیان فرهنگی شهر عزیزمان گرگان، از این ظرفیت بسیار مهم و اساسی غفلت نورزند و برای توسعهی شهرمان در جهات گوناگون اقتصادی، فرهنگی، گردشگری، معماری و شهرسازی، تمدّنی و میراث فرهنگی و... چاره اندیشی نمایند.