ایران از شمالشرق با ترکمنستان هممرز است و از شمالغرب و دریای خزر با روسیه ارتباط دارد که این دو کشور هر دو از دارندگان ذخایر عظیم گاز هستند. کشورمان از شرق و جنوبشرق به بازار پرجمعیت هند و پاکستان دسترسی دارد، در غرب به ترکیه و اروپا متصل میشود و در جنوب از طریق خلیجفارس و دریای عمان به آبهای آزاد راه دارد. این موقعیت منحصربهفرد باعث شده کشورمان بهترین گزینه برای پیوند دادن مسیرهای انتقال انرژی شمال- جنوب و شرق- غرب باشد. اگر ایران بتواند گاز روسیه و آسیای مرکزی را دریافت و در شمال کشور مصرف کند و به جای آن از میادین گازی جنوب کشور به کشورهای هدف نظیر هند و پاکستان، گاز را صادر کند؛ عملا یک کریدور گازی استراتژیک شکل میگیرد که آمریکا قادر به کنترل یا مسدود کردن آن نخواهد بود.این موضوع با توجه به زیرساخت ایران، صرفا با اتصال گازی مستقیم از طریق خط لوله به روسیه و هند میتواند گام نهایی را برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه ایجاد کند.
اتصال مستقیم گازی ایران به روسیه و هند، تحریمها را عملا بیاثر میکند. غرب میتواند فروش مستقیم نفت یا گاز ایران را تحریم کند اما نمیتواند مانع از ایفای نقش ایران بهعنوان مسیر ترانزیت و هاب گازی شود. در این شرایط، درآمد ایران از محل سوآپ، حق ترانزیت و خدمات انرژی خواهد بود که ردیابی و تحریم آن بهمراتب دشوارتر است. افزون بر آن، وابستگی متقابل روسیه و هند به ایران باعث میشود این کشورها برای حفظ منافع خود در برابر فشارهای آمریکا مقاومت بیشتری نشان دهند. بنابراین اتصال مستقیم گازی ایران به روسیه و هند، مهمترین مسیر برای تقویت همکاریهای ایران با اعضای بریکس و تحقق اهداف کلیدی ایران در توسعه تجارت گاز خود مطابق با قانون برنامه هفتم توسعه است. این پروژه نهتنها منافع اقتصادی عظیمی برای ایران به همراه خواهد داشت بلکه جایگاه کشور را بهعنوان پل راهبردی انرژی در اوراسیا تثبیت میکند و بازدارندگی امنیتی در برابر سیاستهای آمریکا را افزایش میدهد. دولت چهاردهم با تعریف این پروژه بهعنوان یک اولویت ملی و راهبردی، میتواند ایران را نه صرفا به یک صادرکننده صرف انرژی بلکه به هاب گازی منطقه و بازیگر کلیدی در بریکس تبدیل کند.
فرصتی بینظیر برای ایران
در همین راستا ابتدا با حسین حیدریان کارشناس انرژی گفتوگو کردیم؛ این کارشناس انرژی در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به اهمیت جایگاه ژئوپلتیکی ایران در زمینه توسعه تجارت گاز خود گفت: انرژی در جهان امروز نهتنها یک نیاز حیاتی برای رشد اقتصادی کشورهاست بلکه به ابزاری کلیدی در سیاست بینالملل و رقابت قدرتها بدل شده است. نفت و گاز بهویژه در دو دهه اخیر، مهمترین محور چالشهای ژئوپلیتیک بودهاند و کشورهایی که توانستهاند از موقعیت جغرافیایی یا ذخایر عظیم انرژی خود بهدرستی استفاده کنند، جایگاهی فراتر از توان واقعی خود در عرصه بینالملل
به دست آوردهاند. ایران با برخورداری از دومین ذخایر بزرگ گاز جهان و موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفرد خود در چهارراه انرژی اوراسیا، قفقاز، آسیای مرکزی، خلیجفارس و اقیانوس هند، ظرفیت آن را دارد که به هاب گازی منطقه غرب آسیا و پل اصلی اتصال انرژی روسیه به هند تبدیل شود.
وی افزود: عضویت ایران در پیمان شانگهای و بریکس، فرصتی بینظیر برای ارتقای جایگاه کشور در تعاملات اقتصادی و سیاسی جهان فراهم کرده است. در میان حوزههای مختلف همکاری، انرژی یکی از محوریترین و استراتژیکترین زمینههاست. چین و هند بهعنوان دو اقتصاد بزرگ بریکس، نیاز مبرمی به انرژی ارزان، مطمئن و پایدار دارند و روسیه و ایران بهعنوان دو قدرت بزرگ انرژی، ظرفیت تأمین این نیاز را دارا هستند.
پیوند دادن منابع گازی روسیه از طریق خاک ایران به بازار عظیم هند، به معنای تحقق عینی همکاریهای راهبردی درون
بریکس است.حیدری با اشاره به جایگاه راهبردی ایران در زمینه تبدیل شدن به یک نقطه کلیدی و طبیعی برای انتقال انرژی خاطرنشان کرد: ایران در قلب نقشه انرژی آسیا و اروپا واقع شده است. از شمال به روسیه و آسیای مرکزی متصل است که بیشترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند. در جنوب، خلیجفارس و دریای عمان دروازه ورود به بازارهای جهانی انرژی است. از شرق به شبهقاره هند و پاکستان، یعنی یکی از بزرگترین بازارهای مصرف آینده جهان دسترسی دارد و در غرب به ترکیه و از آنجا به اروپا متصل میشود.
این موقعیت کمنظیر، ایران را به یک نقطه کلیدی و طبیعی برای انتقال انرژی بدل کرده که اگر با زیرساختهای لازم همراه شود، میتواند کشور را به نقطه غیرقابلچشمپوشی در زنجیره تأمین انرژی جهان تبدیل کند.
این کارشناس انرژی در ادامه اظهار کرد: تقویت همکاری با بریکس نیز از اهمیت بالایی در مقابله با تحریمهای غرب برخوردار است. بریکس بهدنبال کاهش وابستگی به دلار، ایجاد کریدورهای مستقل انرژی و افزایش تجارت درونگروهی است. ایران با ایفای نقش پل گازی بین روسیه و هند و همچنین تقویت جریان ترانزیت کالای خود، عملا در خط مقدم تحقق این اهداف قرار میگیرد. پروژه اتصال مستقیم گازی ایران به هند و روسیه به کشور ما این امکان را میدهد تا از یک عضو صرف بریکس و شانگهای به یک بازیگر کلیدی در معادلات انرژی این بلوک تبدیل شود.
وی در پایان گفت: اجرای این پروژه البته بدون چالش نخواهد بود. آمریکا بیتردید با تمام توان در برابر آن خواهد ایستاد و تلاش خواهد کرد با فشار بر هند یا تحریم سرمایهگذاران مانع از پیشرفت آن شود. همچنین سرمایهگذاریهای کلان مورد نیاز و تهدیدات امنیتی در برخی مسیرها موانع دیگری هستند. با این حال، تجربه نشان داده که با اراده سیاسی قوی و همگرایی سهجانبه ایران، روسیه و هند و همچنین حمایت چین، این موانع قابل مدیریت هستند. بهخصوص با توجه به شکاف ایجادشده بین جبهه روسیه-هند با آمریکا و غرب، مسیر تامین پایدار انرژی هند از طریق گاز روسیه از مسیر ایران بسیار کلیدی و ویژه خواهد بود.
ایران، با دارا بودن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان پس از روسیه، سالهاست که در ادبیات انرژی منطقه به عنوان «غول خاموش» شناخته میشود اما تحولات اخیر در مسیر دیپلماسی انرژی و سرمایهگذاری در زیرساختها، نشان میدهد که این لقب بهتدریج در حال تغییر به «هاب گازی منطقه» است؛ جایگاهی که میتواند قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران را به شکلی پایدار تقویت کند. در سالهای اخیر، وزارت نفت با انعقاد توافقنامههای جدید با کشورهای همسایه مانند ترکیه، عراق، پاکستان و روسیه، گامهایی جدی در مسیر اتصال شبکههای گازی منطقه برداشته است. این دیپلماسی فعال، فراتر از فروش گاز، به ایجاد هاب تبادل منطقهای منجر خواهد شد. تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای مالی نیز از جمله موانعی هستند که تاکنون سرعت تحقق این هدف را کند کردهاند، اما پیشرفتهای اخیر در قراردادهای سوآپ گازی و خط لولههای مشترک، نشان میدهد که فرصت برای نقشآفرینی ایران هنوز بزرگ و دستنیافتنی نیست.