سقوط بالیوود در تهران

سقوط بالیوود در تهران

سینمای هند سال‌هاست که فراتر از مرزهای جغرافیایی این کشور، میلیون‌ها مخاطب در سراسر جهان دارد. اگر به آمارهای رسمی نگاه کنیم، بزرگ‌ترین جامعه طرفداران این سینما در خارج از هند، در بریتانیا شکل گرفته است‌‌؛ کشوری که به دلیل حضور جمعیت دو میلیونی هندی‌تباران و نمایش رسمی فیلم‌های بالیوودی، بستری مهم برای رونق این صنعت محسوب می‌شود اما واقعیت این است که عشق به بالیوود تنها به بریتانیا محدود نمی‌شود.
کد خبر: ۱۵۱۹۰۹۹
نویسنده محسن خیابانی - منتقد
 
گاهی آمارها دروغ می‌گویند!
از آمارهای رسمی که بگذریم، درکشورهایی همچون پاکستان، بنگلادش وایران نیز طرفداران پرشور سینمای هند، حضوری پررنگ دارند. به علت کشمکش‌های فراوان هندوستان با پاکستان از آغاز جدایی این دو کشور، در پاکستان عرضه رسمی فیلم‌های هندی وجود ندارد. در بنگلادش هم به‌علت حمایت از تولیدات داخلی، عرضه فیلم‌های هندی در سینماها و پلتفرم‌های داخلی، بسیار محدود است. در ایران اکران فیلم‌های خارجی به‌طور کلی محدود شده و پلتفرم‌ها هم آمار دقیقی از بازدید فیلم‌های هندی منتشر نمی‌کنند اما همه می‌دانیم که علاقه به سینمای هند، ریشه‌ای عمیق در میان مردم ما دارد. 
از دوران ویدئوهای خانگی در دهه ۶۰ گرفته تا امروز، بالیوود همواره جایگاهی خاص در میان خانواده‌های ایرانی داشته است. فیلم «شعله» در آبادان دوران دفاع مقدس، سینماهای شهر را لب‌به‌لب پر می‌کرد که نشان از جذابیت داستان‌های پرشور هندی حتی در شرایط جنگی دارد. در سال‌های اخیر هم بخشی از فیلم‌بازها و منتقدان ایرانی از بالیوود (سینمای هندی‌زبان هند) عبور کرده و به سوی سینمای جنوب هند یا آثار مستقل و هنری این کشور سوق یافته است، به‌نحوی که دیگر به‌ندرت از فیلم‌بازان ایرانی می‌شنویم: «سینمای هند، فقط ساتیا جیت رای»!
   
گاهی خوشی، گاهی غم!
با این حال، نگاه ما ایرانی‌ها به سینمای هند همیشه یکدست و ستایش‌آمیز نبوده. اصطلاح «فیلم هندی» سال‌هاست که در بین عموم مردم به‌عنوان نوعی تمسخر برای آثاری به کار می‌رود که در بیان احساسات انسانی یا سکانس‌های اکشن، اغراق می‌کنند، حالا محصول هر جای جهان هم که باشند، فرقی نمی‌کند. همین دوگانگی سبب شده که همزمان با تحسین، نوعی نگاه انتقادی نیز به بالیوود وجود داشته باشد، نگاهی که البته به‌جاست و از انبوه فیلم‌های ضعیفش نشئت می‌گیرد. با وجود این، یک نکته همواره روشن بوده است: بسیاری از خانواده‌های ایرانی، به دلیل فضای نسبتا سالم فیلم‌های هندی در مقایسه با تولیدات هالیوود و سینمای اروپا، آنها را به‌عنوان گزینه‌ای مناسب برای تماشای خانوادگی انتخاب کرده‌اند. از همین‌جا می‌توان به نقطه حساسی رسید: مردم ایران از بالیوود توقعی متفاوت دارند.پیوندهای فرهنگی و تاریخی ایران و هند باعث شده که ما نسبت به تصویرسازی هندی‌ها از کشور و فرهنگ‌مان حساس‌تر از دیگر کشورها باشیم. بنابراین، وقتی فیلمی ضدایرانی در بالیوود ساخته می‌شود، این اتفاق به‌مراتب تلخ‌تر از زمانی است که مشابه آن در هالیوود رخ دهد. 
   
براساس ماجرایی واقعی؟!
اخیرا فیلم «تهران» به کارگردانی آرون گوپالان و محصول هندوستان، سروصدای زیادی در شبکه‌های مجازی و برخی صفحات سینمایی کشورمان، به‌پا کرده است. باید دانست این فیلم برای اکران در سینماها ساخته نشده و از همان ابتدا در پلتفرم ZEE۵ و سپس Netflix در دسترس قرار گرفته است. براساس ادعای سازندگان، فیلم براساس ماجرایی واقعی ساخته شده. فیلم تهران روایتگر ماجرای یک بمب‌گذاری در هند است که قهرمان اصلی آن، یک افسر اطلاعاتی هندی، مأمور رسیدگی به آن می‌‌شود. مسیر تحقیقات او به منازعات میان رژیم‌صهیونیستی و ایران گره می‌خورد و رفته‌رفته وارد دنیایی پیچیده از جاسوسی بین‌المللی، رویارویی سرویس‌های مخفی و تنش‌های منطقه‌ای می‌شود. در نهایت، تحقیقات این افسر پای او را به ایران و شهر تهران می‌کشاند. 
   
سینما و سیاست
برای درک ریشه‌های ساخت چنین اثری، باید به تحولات سیاسی چند سال اخیر هند نگریست. با قدرت‌گیری جریان ملی‌گرای هندو و افزایش نفوذ حزب حاکم، بالیوود بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر سیاست قرار گرفته است. دولت هند از طریق ابزارهایی همچون سانسور، حمایت مالی گزینشی و اعطای مجوزهای هدفمند، مسیر تولید فیلم‌ها را به سوی روایت‌هایی خاص سوق داده است.این روایت‌ها اغلب براسلام‌هراسی، تقویت ناسیونالیسم هندی ونزدیکی به سیاست‌های رژیم‌صهیونیستی استوارند. در چنین فضایی، بالیوود نه‌تنها صنعت سرگرمی، بلکه ابزاری برای بازتولید ایدئولوژی رسمی دولت هند شده است.  از طرفی، تأثیر این تحولات سیاسی بر سینمای جنوب هند و چهار حوزه اصلی آن (تامیلی، تلگو، کانادا و ملایالمی) کم بوده است. مشخصا ایالت کرالا که مرکز اصلی تولید فیلم به زبان مالایالمی است، به سیاست‌های سکولار و همزیستی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان و مذاهب گوناگون شهرت دارد. در سینمای مالایالمی همچنان فیلم‌هایی با رویکرد تقابل مثبت ادیان ساخته می‌شود که از نمونه‌های شاخص آن می‌توان به «جوخه کانور، ۲۰۲۳» با بازی ماموتی (سوپراستار سینمای مالایالمی) اشاره کرد. اثری که به همکاری پلیس‌هایی با ادیان و مذاهب مختلف می‌پردازد که در پی دستگیری افرادی هستند که جنایتی فجیع در قبال خانواده سیاستمداری مسلمان از ایالت کرالا، روا داشته‌اند. 
   
هند و پاکستان
پیرو سیاست‌های اسلام‌ستیزانه دولت هند، تولید فیلم‌های ضدپاکستانی در بالیوود طی سال‌های اخیر گسترش یافته است. فیلم‌هایی که با قضاوتی یک‌سویه، هندرا در منازعات بین دو کشور، بی‌گناه نشان می‌دهند و اغلب پاکستان را منشأ ناامنی‌های منطقه معرفی کرده و نیروهای امنیتی هند را به قهرمانانی ملی تبدیل می‌کنند. آثاری همچون «اوری: حمله جراحی، ۲۰۱۹»، «فرمانده حمله، ۲۰۲۲»، «شیرشاه،۲۰۲۱» و«پاتان، ۲۰۲۳»، با روایت‌هایی ملی‌گرایانه، به بازسازی نبردهای نظامی یا عملیات ضدتروریستی علیه پاکستان می‌پردازند. این فیلم‌ها با بهره‌گیری از هیجان اکشن و روایت‌های قهرمانانه، در عمل به ابزار تبلیغاتی برای سیاست‌های تهاجمی دولت هند بدل شده‌اند. پیام مشترک چنین آثاری این است که پاکستان نه شریک فرهنگی یا تاریخی، بلکه دشمنی دائمی بوده که تنها با قدرت نظامی می‌توان با آن مواجه شد. 
   
ماجرای کشمیر
نمونه روشن دیگر سیاست‌زدگی بالیوود را می‌توان در فیلم‌های ضدکشمیری دید. آثاری چون «پرونده‌های کشمیر» و «ماده ۳۷۰» با نگاهی جانبدارانه، بحران کشمیر را صرفا به تروریسم و جدایی‌طلبی فرو می‌کاهند و مسلمانان کشمیری را عامل ناامنی معرفی می‌کنند. فیلم‌هایی که هرگز از جنایت‌های دولت هند و هندوهای مورد حمایت آن در قبال مسلمانان کشمیر، حرفی نمی‌زنند. این فیلم‌ها واقعیت پیچیده و انسانی منطقه را نادیده گرفته و با تحریف حقیقت، به گسترش فضای اسلام‌هراسی در جامعه هند دامن می‌زنند. بدتر آن‌که در برخی صحنه‌ها، نشانه‌هایی مستقیم از ایران نیز به میان کشیده می‌شود‌‌؛ چنان‌که در «پرونده‌های کشمیر» تصویری از امام خمینی در دست معترضان دیده می‌شود‌‌؛ هشداری روشن مبنی بر این‌که پس از پاکستان و کشمیر، ممکن است ایران نیز هدف حملات سینمایی هند و بالیوود قرار گیرد. 
   
ماجرای دانکی
فیلم «دانکی»(۲۰۲۳) اثر راجکومار هیرانی را باید یکی از مهم‌ترین آثار سینمای هند در سال‌های اخیر دانست که در بخشی از آن، توهینی آشکار نسبت به ایرانیان صورت می‌گیرد. فیلم راجع ‌به مهاجرت غیرقانونی است، بخشی از سفر قهرمانان از بیابان‌های ایران می‌گذرد. در یکی از سکانس‌های بحث‌برانگیز، گروه مهاجران با گشت مرزی کشورمان روبه‌رو می‌شوند. مرزبانان ایرانی در این فیلم، به قتل مهاجران و هتک حرمت از زن‌ها اقدام می‌کنند. از دروغین بودن این سکانس‌ها که بگذریم، بازنمایی این فیلم از مرزبانان ایرانی، نشان می‌دهد که سازندگان اثر، حداقلی از آشنایی را با ایران و مردمانش ندارند. در این فیلم، افرادی که لباس مرزبانی نیروی انتظامی را پوشیده‌اند، درجه‌های سپاه را روی لباس‌های‌شان زده‌اند(!)، در چادر اقامت دارند، شتر بغل چادرشان است، آهنگ غیرمعمول ایرانی‌ای را گوش می‌دهند، ولی عربی صحبت می‌کنند!
   
هیچ‌کس بی‌طرف نیست
در زمان اکران فیلم دانکی برخی از عوامل فیلم عنوان کردند که قصد توهین به ایرانی‌ها را نداشته‌اند و سعی کرده‌اند با رویکردی انسانی، به مسأله مهاجرت غیرقانونی بپردازند. مشابه همین حرف‌ها در زمان پخش فیلم تهران شنیده شده است. 
کارگردان و بازیگر اصلی (جان آبراهام) تصریح کرده‌اند که فیلم با حساسیت نسبت به چگونگی احساس نسبت به ایران ساخته شده است و تلاش کرده‌اند تصویری متعادل از ایران و هند ارائه دهند. منتقدهای سینمایی هند و برخی کشورهای دیگر نیز، عموما فیلم را فاقد جانبداری معرفی کرده‌اند اما خود فیلم چیز دیگری می‌گوید! سازندگان سعی داشته‌اند با چند دیالوگ باسمه‌ای، برخی بدی‌ها و ضعف‌ها را به اسرائیلی‌ها هم نسبت بدهند اما نیروهای ایرانی این فیلم، به‌مراتب افرادی بی‌اخلاق‌تر و بی‌اصول‌تر از همتایان هندی و اسرائیلی خود، تصویر شده‌اند. در فیلم، نیروهای ایرانی بارها به هم خیانت می‌کنند و یکی از نیروهای اطلاعاتی کشورمان، همجنس‌باز به تصویر کشیده می‌شود. در نتیجه فیلم تهران همچون سیاستمداران هند در سال‌های اخیر، آشکارا به سمت رژیم‌صهیونیستی غش می‌کند و نسبت به ایران، رویکردی تهاجمی دارد. 
   
تابلوهای انگلیسی در فیلم تهران
فیلم تهران به‌عنوان یک فیلم اکشن، در کلیدی‌ترین ویژگی خود یعنی اجرای درست سکانس‌های اکشن به شکلی هیجان‌انگیز و دارای منطق خاص خود، در می‌ماند. فیلم شخصیت اصلی و هندی‌ها را زیادی باهوش و طرف ایرانی را بسیار احمق نشان می‌دهد. تقریبا لهجه و بازی تمام بازیگران نقش ایرانی‌، بسیار بد و غیرقابل ‌تحمل است. وقتی فیلمی اسم یک شهر را یدک می‌کشد، انتظار می‌رود حداقل فضای آنجا را باورپذیر و نزدیک به هویت واقعی‌ آن بسازد. در سکانس تعقیب‌وگریز فیلم در پایتخت کشورمان، آشکارا معماری شهری هیچ شباهتی به شهر تهران ندارد و برای رضای خدا یک تابلو به زبان فارسی در خیابان‌ها نصب نشده و همه انگلیسی هستند! وقتی اثر حداقل‌های یک کار حرفه‌ای را هم رعایت نمی‌کند، چگونه می‌تواند توسط بخش مهمی از منتقدهای هندی و جهانی، ستایش شود مگر این‌که غرض و مرضی در کار باشد!
در ایران به‌درستی واکنش‌ها نسبت به این فیلم بسیار منفی بوده و حتی افرادی که علاقه‌ای به جمهوری اسلامی ایران ندارند هم از شدت دروغ‌های فیلم، خون‌شان به جوش آمده، چرا که هر کس می‌تواند دریابد این فیلم نه علیه جمهوری اسلامی ایران، بلکه علیه مردم ایران است!
   
بالیوود در آینده
به نظر می‌رسد مسیری که سیاستمداران هندی و سینماگران بالیوودی در قبال ایران در پیش گرفته‌اند، همچنان رو به تخاصم باشد و در سال‌های آینده، شاهد فیلم‌های ضدایرانی بیشتری در هند باشیم. صحبت اینجاست که ما در سریال و فیلم‌های ایرانی چه کارهایی درباره بازنمایی درست نیروهای امنیتی‌مان وتقابل‌شان با رویکردهای تجاوزکارانه وتروریستی رژیم‌صهیونیستی در قبال ایران، داشته‌ایم؟!
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰